جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان استاد خلافکار پارت 57
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 57

  در اتاق و باز کردم و با دیدنشون دلم ضعف رفت. هر دو غرق خواب بودن. اون هم روی زمین. آرمین کامل دراز کشیده بود و آیلا رو هم روی سینه ش خوابونده بود. به سمتشون رفتم و خواستم آیلا رو بردارم که آرمین تکون خورد و چشماش باز

ادامه مطلب »

رمان عشق تعصب پارت 40

  واسه شام هممون دور هم نشسته بودیم رو به سمت فاطمه خدمتکار خونه برگشتم و گفتم : _ بهنام کجاست ؟ _ تو اتاق رعنا خانوم هست ! _ ببرش اتاق من مراقبش باش بعد شام میرم پیشش صدای رعنا خانوم بلند شد : _ من میخوام تا موقعی

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 8
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 8

  _ اون خطای رو پاهات کار ایناست؟ یه لباس بهتر بپوش، خط نندازن. نگاهی بی‌خیال می‌اندازد. _ ولشون کن، چهارتا خطه… یه فکری به‌حال گونه‌ت کن، کبود شده. دو ضربه در یک روز… به‌سمت تراس می‌رود و گربه‌ها وسط سالن، با یک جفت جوراب گوله‌شده که برایشان پرت می‌کند

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 7
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 7

  هم‌زمان که دستش به دستگیره می‌رسد، صدای درزدن می‌آید. می‌دانم خدمه‌ی هتل است که بسته‌ی من را آورده. از یاد‌آوری آن و عکس‌العمل مهگل، احساس شوق دارم و برای زودتررفتن از هتل، مشتاق‌تر می‌شوم. ماشین را به پارکینگ آپارتمان مهگل می‌برم. می‌دانم او در خانه است. صدای متناوب میومیو

ادامه مطلب »
رمان خان زاده پارت 44
رمان خان زاده

رمان خان زاده پارت 44

  ‌داد زد _بسه دیگه دروغ نگو… من احمق بودم که به حرف تو تا اینجا اومدم. کلافه گفتم _چرا نمیفهمی دارن دروغ میگن؟برو بپرس… از همه بپرس…این دو تا… نذاشت حرفم و تموم کنم و در حالی که به سمت ماشینش می رفت گفت _میخواستی با دروغات منو شوهرم

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 6
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 6

  از این‌همه دستور و نگرانی بی‌مورد کلافه می‌شوم و با لحن تندی جواب او را می‌دهم. _ جناب افخم، برای بار چندم، من زنت و دوست‌دخترت نیستم. اینا کارای شخصی منه. بدون تو هم انجام می‌دم. او هم متعاقباً با لحن تندتری می‌گوید: _ شانس آوردی زن و دوست‌دخترم

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 56
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 56

  بازوش و گرفتم که محکم دستش و کشید و غرید _نمیخوام جلوی اون بچه دعوایی پیش بیاد. پات و پس نکشی تا آخر عمرت میپوسی تو هلفدونی و دیگه رنگ آیلا رو نمی‌بینی پس بکش کنار من دخترم و با خودم می‌برم. تند گفتم _باشه منم میام… اشتباه کردم

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 42
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 42

بهار با چرخیدن سر امیرعلی به طرفم به خودم میام و به سمت اتاق میرم …! در اتاق رو اروم میبندم …باید از اینجا خلاص میشدم تحمل اینجا موندن رو نداشتم ..! با دیدن تلفن روی عسلی چشمام برق میزنه چرا ندیده بودمش؟ با استرس به سمت تلفن میرم …تند

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 5
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 5

    اگر می‌خواهد به زندگی او گند بزنم، به‌درک. من چیزی برای از دست‌دادن ندارم. لبخند می‌زند، واقعی. پایین‌تر از چشمش، روی گونه خط می‌افتد. جای عجیبی برای یک چال روی صورت است. _ من فقط دوستی و هم‌صحبتی می‌خوام، وقت گذروندن. اونم زیاد نیست. من مرد پرمشغله‌ای هستم…

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 4
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 4

  حالا او این‌جاست. توی آپارتمان و در حمام خانه‌ی من. خیالم را با زبان تلخش راحت کرده که حالش خوب است؛ اما اکنون چیزهایی می‌دانم که او را بیش‌تر از هروقتی، برایم شبیه علامت سؤال کرده است. _ ممنون. حموم گرم و خوبی دارین، حالم‌و بهتر کرد. دو لیوان

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 39
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 39

  کنار پرستو نشستم کیانوش هم روبروم نشسته بود ، به سمت بابا برگشتم و گفتم : _ جان باهام چیکار داشتید ؟ بابا نفس عمیقی کشید و گفت : _ میدونی خاله ی بهادر داره میاد ؟ با شنیدن این حرفش سرم رو تکون دادم : _ آره میدونم

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 3
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 3

_ اکبری کارای حسابداری و سرزدن به شعبه‌ها رو انجام می‌داد. سیستم‌ هم که کامپیوتریه و همیشه در دسترسه، اما حسابای دفتری هم بود، شرکت‌ها و خرید رو اون انجام می‌داد و معمولاً تو جلسات من میومد؛ چون مالی با اون بود و انگار، تو. معمولاً یک یا دو روز

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها