دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان استاد خلافکار پارت 2

  چشماش… حالت نگاهش… حتی حرکاتش هم نرمال نبود. آرش راست می گفت این آدم بیماره. کمربند شلوارش و باز کرد. با ترس عقب رفتم که با صدای غرق در شهوتی گفت _کاری با بکارتت ندارم. خم شد و دستش به سمت شلوارم رفت… باید یه کاری می کردم. هر

ادامه مطلب »

رمان رئیس مغرور من پارت 29

_اون دختره ی احمق هم حسابش رو میرسم تا دفعه بعدی یاد بگیره اراجیف بهم نبافه _آریا لطفا با فاطمه کاری نداشته باش اون قصدی نداشت به چشمهام خیره شد و گفت: _لعنتی ، اینبار رو ازش بخاطر تو میگذرم اما دفعه ی بعدی وجود نداره لبخند شیطونی روی لبهام

ادامه مطلب »

رمان استاد خلافکار پارت یک

  #استاد_خلافکار #پارت1 چند تقه به در کلاس زدم و وارد شدم. با ورودم همه ی نگاه ها به سمتم برگشت و رشته ی کلام استاد از دستش در رفت. فوری شروع به آنالیز صورتش کردم. چشمای سبز،صورت شش تیغ… خودش بود.امیر کیان فرهمند. خیلی سریع دست و پام و

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار
رمان

فصل سوم رمان استاد و دانشجو (استاد خلافکار )

  رمان استاد خلافکار  نویسنده ترنم  #پارت1 چند تقه به در کلاس زدم و وارد شدم. با ورودم همه ی نگاه ها به سمتم برگشت و رشته ی کلام استاد از دستش در رفت. فوری شروع به آنالیز صورتش کردم. چشمای سبز،صورت شش تیغ… خودش بود.امیر کیان فرهمند. خیلی سریع

ادامه مطلب »

رمان رئیس مغرور من پارت 28

با صدای تقریبا عصبی پرسید: _اینجا چیکار میکنی!؟ _صدات داشت میومد داد میزدی ترسیدم اومدم ببینم چخبر شده! کلافه موهاش رو چنگ زد پی در پی داشت نفس عمیق میکشید انگار میخواست خودش رو کنترل کنه با صدای گرفته ای گفت: _چیزی نیست تلفن کاری بود کارام بهم ریخته مشکوک

ادامه مطلب »

اطلاعیه

دوستان نمیدونم تازگیا همه نویسنده ها با کندی خاصی پارت میزارن برا همین تو پارت گذاری ماهم دچار مشکل میشیم هر وقت پارت گذاری نباشه ینی پارتی در دستم نیست که بزارم بنده هیچ تقصیری تو پارت گذاری ندارم

ادامه مطلب »

رمان رئیس مغرور من پارت 27

  بدون توجه به شنیدن حرفم من رو بیشتر به سمت خودش کشید و رو به آرسین بدون هیچ خجالتی گفت: _چه خوب منم باهات کار داشتم میخواستم بیام دیدنت به سمتم برگشت و گفت: _برای من و آرسین دو تا چایی بیار بعد زدن این حرفش دستش رو از

ادامه مطلب »

رمان رئیس مغرور من پارت 26

  با شنیدن حرف هام هر لحظه اخماش بیشتر تو هم میرفت ، وقتی حرفم تموم شد با عصبانیت از سر جاش بلند شد و بدون توجه به من و سئوالی که ازش پرسیده بودم گذاشت رفت بهت زده به جای خالیش خیره شده بودم که صدای آریا بلند شد

ادامه مطلب »

رمان رئیس مغرور من پارت 25

  با دیدن برگه ها قلبم داشت از جاش کنده میشد یعنی واقعا من اینارو امضا کرده بودم _خوب! با شنیدن صدای آریا عصبی به سمتش برگشتم و داد زدم: _ازت شکایت میکنم میفهمی تو من و گول زدی من اصلا نمیدونستم همچین چیزایی اونجا نوشته شده. با خونسردی بهم

ادامه مطلب »

رمان رئیس مغرور من پارت 24

  _میخوام تو شرکت من مشغول به کار بشی و یه خونه هست که میتونی اونجا زندگی کنی ماهانه پول اجاره اش رو از حقوقت کم میکنم! با شنیدن حرف هاش به فکر فرو رفتم نمیتونستم پیشنهاد یه پسر غریبه که هیچ شناختی ازش نداشتم رو قبول کنم اما جایی

ادامه مطلب »

رمان رئیس مغرور من پارت 23

  آریا چجوری میتونست انقدر راحت احساسات من رو خورد کنه و راحت از کنارش رد بشه یعنی انقدر بی ارزش شده بودم براش دیگه نمیتونستم تحمل کنم که بیشتر از این من رو خورد کنه به هر جون کندنی بود از سر جام بلند شدم و به سمت اتاق

ادامه مطلب »

رمان رئیس مغرور من پارت 22

  نصف شب شده و من اصلا خوابم نمیبرد آریا هنوز از مهمونی برنگشته بود دلم داشت مثل سیر و سرکه میجوشید داخل اتاق خواب روی تخت نشسته بودم و چشم به در دوخته بودم پس چرا نمیاد نمیدونم چقدر بیدار موندم تقریبا نیمه های صبح بود که خوابم برد

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها