_ اقای کاشفی، خوش اومدین…مشکلی پیش اومده؟

 

از جا برخاست و مقابل دکتر قرار گرفت:

_ اومدم ببینم زنم چندماهه حامله‌س و ازم پنهون کردین، مثلا اینکه شکمش بزرگتر از یه شکم شش هفت ماهه‌س، یا مثلا اینکه دزدکی اومدنت و حرف زدناتونو پای چی بذارم؟

 

دکتر نگاه بدی به منشی انداخت و با دست به اتاق اشاره کرد:

 

_ بفرمایید داخل، براتون همه چیو توضیح میدم…

 

منشی هول شده جلو پرید:

 

_ اما خانم دکتر، ایشون…

 

قبل از پایان حرفش دکتر سریع به میانش پرید:

 

_ کافیه دریا، هرچقدر به تو و دوستت کمک کردم کافیه، بفرمایید داخل اقای کاشفی…دریا تو هم بخوای به دوستت خبر بدی اخراج میشی، فکر نکنم جای دیگه‌ای هم کار گیرت بیاد!

 

پوزخندی قباد و نگاه شوکه‌‌ی منشی در هم تنیده شد. پشت سر دکتر وارد اتاق شد و دکتر بدون معطلی توضیح داد:

 

_ بار اول که اومد پیشم مجرد بود، میخواست براش بکارتشو ترمیم کنم…فکر کنم چند روز قبل از ازدواجتون بود، اما وقتی بهش گفتم بارداره و نمیشه ترمیم کنه، ازم راه حل خواست که چیکار کنه که باکره نشون بده!

 

ابروهای قباد بالا پرید، خشم هم نداشت، انگار از آسمان و زمین انقدری برایش ریخته بود که دیگر ازین حرف‌ها شوکه نشود:

 

_ عذر میخوام که این حرفارو رک و بی پرده میگم، اما لاله سعی داشت عملا رشوه به من بده، دریا منشیم دختر خوبی بود تا وقتی این لاله رو معرفی کرد، خیلی بهشون هشدار دادم که کارتون یه جا گیر میکنه…

 

پرده‌ها را کنار زد و نور به اتاق تابید:

 

_ لاله هم مدام میگفت که مشکلی نیست و قبل از زایمان میذارم میرم…با اینکه اصلا نفهمیدم چرا و قصدش چیه ازین کارا، اما بعدش فهمیدم که میخواسته صرفا اسم یکی روش باشه تا باکره نبودنش و حاملگیشو تبرئه کنه، تا در آینده به مشکل نخوره!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۳ / ۵. شمارش آرا ۲۲۵

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان میان عشق و آینه

  دانلود رمان میان عشق و آینه خلاصه : کامیار پسر خشن که با نقشه دختر عمه اش… برای حفظ آبرو مجبور میشه عقدش کنه… ولی به خاطر این کار ازش متنفر میشه و تصمیم میگیره بعد از ازدواج انقدر اذیت و شکنجه اش کنه تا نیاز مجبور به طلاق شه و همون شب اول عروسی… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان غیث به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچ‌وقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر…» «غیث» قصه‌ی اما و اگرهاییه که خیلی‌ها به سادگی از روش رد شدن… گذشتن و به پشت سرشون هم نگاه نکردن… اما تعداد انگشت‌شماری بودن که

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماهرخ
دانلود رمان ماهرخ به صورت pdf کامل از ریحانه نیاکام

  خلاصه: -من می تونم اون دکتری که دنبالشی رو بیارم تا خواهرت رو عمل کنه و در عوض تو هم…. ماهرخ با تعجب نگاه مرد رو به رویش کرد که نگاهش در صورت دخترک چرخی خورد.. دخترک عاصی از نگاه مرد،  با حرص گفت: لطفا حرفتون رو کامل کنین…! مرد نفس سنگینش را بیرون داد.. گفتنش کمی سخت بود

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان درجه دو

    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ردپای آرامش به صورت pdf کامل از الهام صفری ( الف _ صاد )

  خلاصه رمان:     سوهان را آهسته و با دقت روی ناخن‌های نیکی حرکت داد و لاک سرمه‌ایش را پاک ‌کرد. نیکی مثل همیشه مشغول پرحرفی بود. موضوع صحبتش هم چیزی جز رابطه‌اش با بابک نبود. امروز از آن روزهایی بود که دلش حسابی پر بود. شاکی و پر اخم داشت غر می‌زد: “بعد از یه سال و خرده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان همقسم pdf از شهلا خودی زاده

    خلاصه رمان :       توی بمباران های تهران امیرعباس میشه حامی نیلوفری که تمام کس و کار خودش رو از دست داده دختری که همسایه شونه و امیر عباس سال هاست عاشقشه … سال ها بعد عطا عاشق پیونده اما با ورود دخترعموی بیمارش و اصرار عموش به ازدواج با اون همه چی رنگ عوض می

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم گلی
مریم گلی
4 ماه قبل

ای کاش جواب خواننده ها رو می‌دادند و میگفتن که علت کم بودن پارتها چیه که اینهمه ما رو معطل کردن این رمان دیگه باید آخراش باشه آخه این چه وضع پارت گذاریه؟

[:
[:
4 ماه قبل

بلاخره این کارما دس ب کار شد دلم خنک شه

♡ روا ♡
♡ روا ♡
4 ماه قبل

یه پارت دیگه امون نشه ؟

مریم
مریم
4 ماه قبل

بلاخره….

me/
me/
4 ماه قبل

امیدوارم آخر رمان نزدیک باشه

بی نام
بی نام
4 ماه قبل

وای چقد طولانی… اوههه. خسته شدم.

خواننده
خواننده
4 ماه قبل

آخیش

♡ روا ♡
♡ روا ♡
4 ماه قبل

واو بلاخره روز مرگ لاله فرا رسید فقط من موندم این پارت خیلی سریع تموم شد ولی پارت خوبی بود

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x