رمان دونی

 

 

 

 

 

 

وحید به سراغم آمد، با کودکی که در میان ملحفه پیچیده شده بود، ممنونش بودم که من را لایق همچین لطفی دید. اینکه بدون دیده شدن توسط قباد کودکشان را ببینم.

 

موضوع خاله‌نبات را هم بازگو کردم برایش، درواقع گفتم رفیقی قدیمی که نه قباد را میشناسد و نه قباد او را، خبرم کرده و قرار است چیزی مهم بگوید. و ضروریست که قبل از برگشتن او را ببینم.

 

گفت باید موقعیت را جور کند و ببینیم چه میکند. رفت و من چهره‌ی ان موجود کوچک و سرخ با چشمان بسته را تجسم کردم، گفت هردو قل پسرند، خوشحال بود، ذوق داشت این مرد.

 

پدر شدن چه زیبا بود، لحظه‌ای خود را جای آنها گذاشتم، کیمیا مادر شد، چیزی که من هم حسش را میپذیرم، مادر شدن…

وحید اما، پدر شدن را درک نمیکردم تا وقتی دیدمش، لعنتی نگاه از ان موجود کوچک نمی‌گرفت.

 

وقتی با احتیاط، نرم و ارام، با لطافت برخورد میکرد طوری که انگار شکننده‌ترین و گران‌قیمت‌ترین کریستال دنیا باشد، شاید قباد حق داشت…

 

رفتارهایش با خودم را تبرئه نمیکنم اما، حق داشت دلش بخواهد پدر شود، حق داشت بخواهد آن حس شیرین را تجربه کند، به گمانم خودخواهی‌ها و حماقت‌های جفتمان باعث این زندگی فلاکت‌بار شد.

 

آهی کشیدم و به موبایلم خیره شدم، دوباره به سراغ پیامک‌های قباد رفتم، نمیدانم خواندنشان چه سودی داشت، اما اینکه ببینم در نبودم حتی به پیامک دادن برای یک شماره‌ی خاموش روی اورده، دلم را خنک میکرد.

 

زیادی کینه گرفته بودم، دلم داشت از ان حجم زیاد غصه و غم و کینه، ان همه احساس در هم تلنبار شده که تشخیصشان سخت است اما، دریغا که نفرت جزئی از آنها نیست…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 183

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان عشق صوری پارت 24
دانلود رمان خفقان

    خلاصه رمان:         دوروز به عروسیم مونده و باردارم عروسی که نمیدونه پدر بچه اش کیه دست میزارم روی یه ظالم،ظالمی که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 1.7 / 5. شمارش آرا 3 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان من نامادری سیندرلا نیستم از بهاره موسوی

    خلاصه رمان :       سمانه زیبا ارام ومظلومم دل در گرو برادر دوستش دکتر علیرضای مغرور می‌دهد ولی علیرضا با همکلاسی اش ازدواج می‌کند تا اینکه همسرش فوت می‌کند و خانواده اش مجبورش می‌کنند تا با سمانه ازدواج کند. حالا سمانه مانده و آقای مغرور که علاقه ای به او ندارد و سه بچه تخس که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روزگار جوانی

    خلاصه رمان :   _وایسا وایسا، تا گفتم بریز. پونه: بخدا سه میشه، من گردن نمیگیرم، چوب خطم پره. _زر نزن دیگه، نهایتش فهمیدن میندازی گردن عاطی. عاطفه: من چرا؟ _غیر تو، از این کلاس کی تا حالا دفتر نرفته؟ مثل گربه ی شرک نگاهش کردم تا نه نیاره. _جون رز عاطییی! ببین من حال این رو نگرفتم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری

    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار یه دختر خاصه… یه آقازاده‌ی فراری و عصیانگر که دزدکی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جایی نرو pdf از معصومه شهریاری (آبی)

  خلاصه رمان: جایی نرو، زندگی یک زن، یک مرد، دو شخصیت متضاد، دو زندگی متضاد وقتی کنار هم قرار بگیرند، چی پیش میاد، گاهی اوقات زندگی بازی هایی با آدم ها می کند که غیرقابلِ پیش بینی است، کیانمهر و ترانه، برنده این بازی می شوند یا بازنده، میتونند جای نداشتن های هم را پر کنند …   به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جانان

    خلاصه رمان :     جانان دختریه که در تصادفی در سن 17 سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حنا
حنا
2 ماه قبل

به گمانت؟
نه عزیزم به طور قطع هر جفتتون بچه بودین و بلد نبودین این همه مدت حرص ما رو دراوردین که بعدش به گمانم برسه؟

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x