رمان دونی

 

 

 

 

 

 

با کیسه‌ی خوراکی‌ها برگشت، سوار که شد بدون آنکه حرکت کند قوطی رانی را به دستم داد و مشغول باز کردن پاکت کیک شد.

 

_ محمد نمیتونم باز نکن!

 

بی توجه به من بازش کرد و روی پایم گذاشت:

 

_ زود باش شروع کن، واسه تو نخریدم، واسه نخود فرنگی دایی خریدم، بخور رنگت پریده!

 

ناچار لحن نخود فرنگی دایی، که منظورش دخترکم بود لبخند به لبم اورده مشغول خوردن شدم. تازه حس گرسنگی را فهمیدم، چقدر نیازش داشتم!

 

_ نمیخوای بگی اونجا چیشد که به اون حال و روز افتادی؟

 

لب تر کردم، بهتر بود کسی نداند، از کجا معلوم واکنش همه مثل من باشد؟

 

_ چیزی نشد!

 

صدای پوزخندش واضح بود:

 

_ حورا یه چیزی بگو با عقل بگنجه، شاد و شنگول رفتی تو میت و گچی اومدی بیرون، چیشد اون تو؟ اصلا تو بهزیستی چیکار داشتی؟

 

باید چی میگفتم؟ توضیح میدادم؟ باید میگفتم که من در کودکی همانجا بزرگ شدم؟ از زمانی که به یاد دارم در بهزیستی بودم؟ سخت بود فهماندن اینکه چگونه از آنجا سر در آورده بودم. مهمتر اینکه سخت بود گفتن آن حقیقت تازه! حقیقت پیدا شدن خانواده ای که من را میخواستند، چون یک رابط خونی شاید وجود داشت، فکر میکردند همه کاره‌ام اند!

 

_ نپرس محمد، بذار خوراکیمو بخورم، گشنمه!

 

_ عجب…الان تو نبودی میگفتی نمیخورم نمیخورم؟ تا اون بچه گشنگی نکشه هیچی نمیخوری؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 176

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شوفر جذاب من
دانلود رمان شوفر جذاب من به صورت pdf کامل از الهه_ا

    خلاصه رمان شوفر جذاب من :   _ بابا من نیازی به بادیگارد ندارم! خواستم از خونه بیرون بزنم که بابا با صدای بلندی گفت: _ حق نداری تنها از این خونه بری بیرون… به عنوان راننده و بادیگارت توی این خونه اومده و قرار نیست که تو مخالفت کنی. هر جا که میری و میای باید با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آتشم بزن ( جلد سوم ) به صورت pdf کامل از طاهره مافی

  خلاصه رمان:   « جلد اول :: خردم کن »   من یه ساعت شنیام. هفده سال از سالهای زندگیام فرو ریخته و من رو تمام و کمال زیر خودش دفن کرده. احساس میکنم پاهام پر از شن و میخ شده است، و همانطور که زمان پایان جسمم سر میرسه، ذهنم مملو از دونه های بالتکلیفی، انتخاب های انجام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دردم pdf از سرو روحی

    خلاصه رمان :         در مورد دختری به نام نیاز می باشد که دانشجوی رشته ی معماری است که سختی های زیادیو برای رسیدن به عشقش می کشه اما این عشق دوام زیادی ندارد محمد کسری همسر نیاز که مردی شکاک است مدام در جستجوی کاری های نیاز است تا اینکه… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان من به عشق و جزا محکومم pdf از ریحانه

    خلاصه رمان :       یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاه‌پوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجه‌ی مرد سیاه‌پوش وسط پذیرایی خونه‌شون میشه و… شروع هر زندگی شروع یه رمان تازه‌ست. یلدای ما با تمام خامی‌ها و بی‌تجربگی وارد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برزخ اما pdf از گیسوی پاییز

  خلاصه رمان :     جلد_اول:آدم_و_حوا         این رمان ادامه ی رمان آدم و حواست درست از لحظه ای که امیرمهدی تصادف می کنه.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طور سینا pdf از الهام فتحی

    خلاصه رمان :         گیسو دختری که دو سال سخت و پر از ناراحتی رو گذرونده برای ادامه تحصیل از مشهد به تهران میاد..تا هم از فضای خونه فاصله بگیره و هم به نوعی خود حقیقی خودش و پیدا کنه…وجهی از شخصیتش که به خاطر روز های گذشته ازش فاصله گرفته و شاید حتی کاملا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Eda
Eda
1 ماه قبل

عمو قادررررر😐لطفا توجه کنیننن من خواستم پارت رمانمو بزارم تو مد وان اما ادمین نبودممم🥲
میشه دوباره ادمینم کنین تا پایان رمانم؟

Yas
Yas
1 ماه قبل

و اینک یک آدم گشنه به نام حورا
خب لعنتی حرف دیگه ایی بزن.

خواننده رمان
خواننده رمان
1 ماه قبل

فاطمه جان لطفا سال بد رو بذار

لیلا مرادی
لیلا مرادی
1 ماه قبل

آقا قادر، رمان آق‌بانو حذف شه کپیه

Bahareh
Bahareh
1 ماه قبل

مزخرف

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 ماه قبل

نویسنده واقعا فکر میکنی خوردن نخوردن حورا مهمه که دو پارت بهش اختصاص دادی بدرک اصلا بخوره نخوره چرا رمان تموم نمیکنی داری چیکار میکنی ؟

Mamanarya
Mamanarya
پاسخ به  ♡ روا ♡
1 ماه قبل

داره ب جای حورا میلمبونه😆

ناشناس
ناشناس
1 ماه قبل

واقعا ما رو چی فرض کردی 🤨 محمد کیک بهش داد . حورا گشنش نبود یهو گشنش شد بعد موند بگه یا نگه که تو بهزیستی بوده . لابد بعدم میگی محمد او را به دستشویی برد و به او گفت تا من نگم که تو یادت نمیاد بری دستشویی 😐 😐 اصلا حرف از قباد گور به گوری نمیزنی . پارتای قبل همش الوچه و هندونه میخورد و اب هندونه هم میریخت رو لباسش حالا هم خدا میدونه تا کی می خواد ابمیوه و کیک بخوره 😑

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط sepideh izadi
Mamanarya
Mamanarya
پاسخ به  ناشناس
1 ماه قبل

🤣🤣🤣🤣🤣🤣 دمت گرم

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x