رمان آرزوی عروسک پارت 140 - رمان دونی

 

نیم ساعت همونطوری توی اتاق نشستم وبه گندی که زده بودم فکرمیکردم..
باید برای آرش توضیح میدادم.. تحمل قهرش رو نداشتم..

نباید میذاشتم باخودش فکرهای اشتباه بکنه
ازجام بلندشدم.. موهامو دم اسبی بالای سرم محکم بستم و با چندتا نفس عمیق رفتم بیرون..

دراتاقش بسته بود اما صدای موزیک میومد
مطمئن بودم با اون اعصاب چیز مرغیش نتونسته بخوابه و بیداره..

دوباره چندتا نفس عمیق کشیدم و چندتا تقه به در زدم…
صدای موزیک کم شد وپشت بندش صدای آرش؛
_نمیخوام حرف بزنم..

بی توجه به حرفش در رو باز کردم و رفتم داخل..
_این بچه بازی ها چیه آرش؟ من واقعا نفهمیدم ازچی ناراحت شدی و این حق رو دارم که دلیل کارهات رو بدونم! ندارم؟

_نداری.. برو بیرون سارا حالم خوش نیست حوصله بحث کردن باتورو ندارم!
اخم هامو توهم کشیدم و بادلخوری گفتم:
_آرش متوجه هستی داری دلم رو میشکنی؟

خب لعنتی حرف بزن بگو چت شد یکدفعه؟ من علم غیب ندارم که بفهمم آخه!
از جاش بلند شد و با چشم هایی که از عصبانیت به خون نشسته بود توچشمام زل زد وگفت:

_پس علم غیب نداری ونمیدونی من چم شد؟ سارا توفکرمیکنی من احمقم؟ فکرمیکنی نمیدونم اون عروسک یادگار اون یارو کوهیاره؟

پس میدونست.. اما ازکجا میدونه؟ من که درباره ی هیچ کدوم از وسایلم با آرش حرفی نزده بودم و ازکجا اونقدر مطمئن بود؟ برای همون تاجایی که امکان داشت باید انکار میکردم

واسه همونم خودمو به اون راه زدم وبا گیجی ساختگی گفتم:
_چی؟؟ کدوم عروسک؟ حالت خوبه آرش؟ این حرفا دیگه از کجا پیدا شد؟

اصلا واسه چی باید روی اون عروسک گریه کنم؟
_میخوای بگی واسه اون گریه نمیکردی؟
_معلومه که نمیکردم..

مهم تر اینکه اون عروسک هم واسه کوهیار نیست و…
یه دفعه باصدای بلند وعصبی میون حرفم پرید:
_اسم اونو جلو من نیار منو سگم نکن سارا!

بهت زده از صدای بلندش یه کم ازش فاصله گرفتم و آهسته لب زدم؛
_چرا اینجوری میکنی آرش؟

باهمون تن صدای بلند گفت:
_یک بار دیگه.. فقط یک بار دیگه اسم اون یارو توی زبونت بچرخه من میدونم وتو!
‌_آرششش!

_اون عروسک هم به هزار ویک دلیل، خوب میدونم واسه اونه پس زور الکی نزن که انکارش کنی!
از کوره در رفتم.. دیگه داشت زیادی از حدش میگذشت

آرش چه بخواد نخواد کوهیار توی گذشته ی من حضور داشته و با علم به این موضوع و دونستن همه ی شرایط من وزندگیم، به من علاقه مند شده بود..

اون حق نداره من رو با گذشته ام عذاب بده وهردفعه این دیونه بازی ها رو راه بندازه

عصبی یه کم به عقب هولش دادم و توپیدم:
_صبرکن ببینم.. انگارمن هرچقدر سعی میکنم رعایت کنم و احترام نگهدارم تو بیشتر اوج میگیری درسته؟

_اولا اون هزار ویک دلیلی که میگی رو بذار در کوزه آبشو بخور چون اون عروسک یادگار مادربزرگمه ومیتونی بری از خانواده ام بپرسی!

(حالا اون حرف یادگار مادربزرگ توی اوج دعوا ازکجا به ذهنم رسید رو هم خودمم نفهمیدم اما انگار کار ساز بود وخداروشکر آرش باور کرد..

البته میدونم حرفم دروغ بوده وکار درستی نیست اما واسه اخلاق مزخرفی که آرش داشت تنها یک راه میموند واون هم دروغ مصلحتی بود..)

بعدشم مگه قبل از این ها شرایط و گذشته ی من رو نمیدونستی؟ هان؟
مگه چشمات کور بود گذشته ی من روندیدی؟
ندیدی قبل از تو کسی توی زندگی من بو‌ده‌؟

مگه مجبورت کردم که با آدمی مثل من که قبلا نامزد داشته باشی؟
مگه زورت کرده بودم که ازهمین الان بخوای اینجوری باهام رفتار کنی؟

_سارا چرت وپرت نگو من….
عصبی ودرحالی که صدام از بغض میلرزید توحرفش پریدم وگفتم:
_توچی؟ آرش تو چییی؟؟؟

توازهمین الان.. هنوز هیچی نشده و اول رابطه داری بخاطر گذشته ی من باهام دعوا میکنی و داد وفریاد راه انداختی که اسم فلانی تو زبونت نیاد و….

آرش به فرض که اسمش رو زبونتم نیومد و حتی از کلمات هم حذف شد..
گذشته رو چی؟ اون هم میتونی حذف میکنی؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی

  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی و….، به اسم گروه آفتاب به سرپرستی سید علی، در

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دلدادگی شیطان
رمان دلدادگی شیطان

  دانلود رمان دلدادگی شیطان خلاصه: رُهام مردی بیرحم با ظاهری فریبنده و جذاب که هر چیزی رو بخواد، باید به دست بیاره حتی اگر ممنوعه و گناه باشه! و کافیه این شیطانِ مرموز و پر وسوسه دل به دختری بده که نامزدِ بهترین رفیقشه! هر کاری میکنه تا این دخترِ ممنوعه رو به دست بیاره، تا اینکه شبانه اون‌

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خاطره سازی

    خلاصه رمان:         جانان دختریِ که رابطه خوبی با خواهر وبرادر ناتنی اش نداره و همش درگیر مشکلات اوناس,روزی که با خواهرناتنی اش آذر به مسابقه رالی غیرقانونی میره بعد سالها با امید(نامزدِ سابقِ دوستش) رودررو میشه ,امید بخاطر گذشته اش( پدر جانان باعث ریختن ابرویِ امید و بهم خوردنِ نامزدیش شده) از پدرِ جانان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نت های هوس از مسیحه زادخو

    خلاصه رمان :   ارکین ( آزاد) یه پدیده ناشناخته است که صدای معرکه و مخملی داره. ویه گیتاریست ماهر، که میتونه دل هر شنونده ای و ببره.! روزی به همراه دوستش ایرج به مهمونی تولدی دعوت میشه. که میزبانش دو دختر پولدار و مغرور هستن.‌! ارکین در نگاه پریا و سرور یه فرد خیلی سطح پایین جلوه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سردرد
دانلود رمان سردرد به صورت pdf کامل از زهرا بیگدلی

    خلاصه رمان سردرد:   مثل یه ارایش نظامی برای حمله اس..چیزی که زندگی سه تا دخترو ساخته و داره شکل میده.. دردایی که جدا از درد عشقه… دردای واقعی… دردناک… مثل شطرنج باید عمل کرد.. باید جنگید… باید مهره هارو بیرون بندازی… تا ببری… اما واسه بردن خیلی از مهره ها بیرون افتادند… ولی باید دردسرهارو به جون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Zahra...
Zahra...
2 سال قبل

پارت جدید کو؟

Rom
Rom
2 سال قبل

یعنی واقعااا خاک تو سر من ک ۱۴۰ روز از وقتمو روزمو گزاشتم پای این رمان مزخرف
من ک دیگه نمی خونمش بای

Shakiba
Shakiba
2 سال قبل

حیف وقت برای اینن سس شعرات واقعا وقتمو حروم کردم سر این عن 😐

Helia
Helia
2 سال قبل

این رمان چرا تموم‌نمیشه

Heli
2 سال قبل

اصکل خر پس داشتی واسه عمم گریه میکردی ؟ داشتی واسه کوهیار گریه میکردی دیگ دورغ گو ببخ بعد تازه طلب کارم هس! خدت آرشیو با نسیم میبینی داغ می‌کنی بعد انتظار داری آرش دس ط کادو ی نامزد قبلیتو ببینه هیچ واکنشی نشون نده ایشالله ب حق پنج تن دلت تیکه تکیه بشهعههه

Maaayaaa
Maaayaaa
2 سال قبل

😑😑😑😑😑😑😑ببخشیدا نویسنده ولی این لوس بازی های اینا کی تموم میشه هی این با اون دعوا می‌کنه هی اون با این بعدشم بزور از دل هم در میارن بابا در بیا از تو این چیزا اه

Tamana
Tamana
2 سال قبل

خاک تو سرت ک حالام بهش دروغ میگی
بعدم ادعای عاشقی داری😐
قشنگگگگ معلومه مثل رمان گلاویژ میشه

sanaz
پاسخ به  Tamana
2 سال قبل

دقیقا گل گفتی👌👌

Tamana
Tamana
پاسخ به  sanaz
2 سال قبل

😘

Sana
Sana
2 سال قبل

سارا یعنی خاک توسرت برو تو بغلش گونش رو بوس کن گریه کن ن هیچی نشده دعوا بکیری

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Yasna1234
nara
nara
2 سال قبل

سارا چ مرگته 😐😐 خو راستشو بگو ای بابا
شماهم لوسین

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x