سریع پیاده شدم و در سمت امیر و باز کردم دستاشو گرفتم و سعی کرد کنارم بزنه پسم بزنه اما نتونست به خودم جرات دادم خودمو توی بغلش انداختم و محکم بغلش کردم و بهش چسبیدم گفتم
تو رو خدا نکن اینطوری میمیرم تو رو خدا نکن اینطوری خواهش می کنم.
میخوای برم؟
بخدا میرم دیگه ام جلو چشمت نمیام هیچ وقت …
صدای تپش قلبش زیر گوشم احساس میکردم داشت قفسه سینش می شکافت و می خواست بیرون بزنه .
تپش قلبش شدت که گرفت نفس هاش که تند تر شد آروم اما با همون عصبانیت غرید
_تو غلط می کنی جایی بری بی کس و کاری که بخوای بری ؟
تو حق داری که بری اصلا؟
درسته تو جونمو گرفتی ولی خوب میدونی حق نداری هیچ وقت ازم دور بشی هیچ وقت لیلی….
به عمارت خودمون برگشتیم باورکردنی نبود اما توی این تایم ۳ ساعته شیخ و تمام آدماش از اونجا رفته بودن.
خدمتکارهای قدیمی با دیدن ما خیلی خوشحال شده بودن.
امیر با وارد شدن به عمارت به سمت اتاق کارش رفته بود و در قفل کرده بود نمیخواست با من حرف بزنه و دیگه هیچ میلی به دیدن پسرمونم نداشته انگار!
هانا و آرمین همراه ما به عمارت اومده بودن وقتی اتاقش رو بهشون نشون دادم آرمین دست من وگرفت یه گوشه کشید و گفت
_نگران نباش همهچیز حل میشه!
دلم میخواست مثل آرمین خوشبین باشم اما هیچ کسی امیر و بهتر از من نمی شناخت میدونستم وقتی از چیزی عصبی بشه اونم اتفاقی مثل اون اتفاقه شوم دیگه حالا حالاها حالش خوب نمیشه .
پشت در اتاق کارش نشسته بودم و جرات داخل شدن نداشتم.
انگار که پشت در اتاق کارش چادر زده باشم به در تکیه داده بودم و چند ساعتی می شد که منتظرش نشسته بودم تا اجازه ورودم و خودش صادر کنه.
در اتاق که باز شد سریع از جام بلند شدم و با دیدن من پشت در اتاق با تعجب فقط بهم خیره موند و گفت
_هنوز اینجا نشستی؟
سرمو پایین انداختم و گفتم
مگه جایی جز اینجام دارم این همه منتظر شدم که برگردی که خدا تو رو دوباره به من بده الان داری خودتو از من دریغ می کنی؟
باهام حرف نمیزنی؟
نگاهم نمیکنی؟
میدونم خطا کردم اما مجبور بودم امیر تو برای من این کارو نمی کردی؟
میدونم بدتر از اینا رو می کردی اگه من تورو نمیشناسم چرا بهم خورده میگیری؟
چطور باید مینشستم و دست روی دست می ذاشتم تا اون دستگاهارو از تو باز کنن؟
دیگه نفس نمیکشیدی اگه این دستگاه رو برمیداشتن الان کنارم پیشم نبودی چطور میتونی انقدر بی رحم باشی با من؟
با منی که فقط تنها خواستم برگشتن تو نفس کشیدن تو بود از کنارم گذشت تا میخواستم باز ناامید بشم از بخشیده شدنم با دیدن رفتن امیر به سمت اتاق خوابمون ناامیدی پر کشید و رفت سراسیمه پشت سرش رفتم و وارد اتاق شدم توی اتاق به من زل و گفت
_خوبه که دستی به هیچ چیزی نزدن خوبه همه چی سر جاشه .
روی تخت نشست و من پایین پاش روی زمین نشستم و سرمو روی زانوهاش گذاشتم و گفتم
منو میبخشی؟
امیرمیگذری از من ؟
میترسیدم ؛میترسیدم بگه نه دیگه نمیبخشمت دیگه نمیخوامت اما وقتی دستش روی سرم نشست موهامو نوازش کرد انگار که نفس کشیدنم برگشت انگار جون گرفتم گریه ام گرفته بود از اینکه بخشیده بود منو از اینکه لمسم می کرد از اینکه دیگه نمیخواد از جلوی چشماش برم سرم با دست کمی بلند کرد و به صورتم خیره شد و گفت
_هر کس دیگه ای جای تو بود دلیلی نمی بخشیدمش
از زندگیم مینداختمش بیرون ولی تو ملکه ی منی …
لیلی من مجنونم
مجنون هر کاری هم که لیلیش کنه نمیتونه ازش بگذره و این نقطه ضعف من در مقابل توعه.
خودم رو بالاتر کشیدم منو روی پاش نشوند سرم رو روی شونه اش گذاشتم و گفتم میدونستم منو میبخشی با اینکه میترسیدم ولی ته دلم امیدوار بودم میگفتم امیر از من نمیگذره امیر منو میبخشه.
اخماش توی هم بود هنوزم عصبانی بود اما حرفاش دلگرم کننده بود.
می خوام بریم از اینجا به کشوری که توگفتی ترکیه اونجا زندگی میکنیم یه زندگی جدید می خوام هر اتفاقی که تو این خراب شده افتاده رو فراموش کنم می خوام به زندگی برگردیم هر دوتاییمون حتی شده به خاطر پسرمون.
اما قبلش اینجا یه خورده حساب هایی دارم که باید حلش کنم نگران نباش ده روز نمیکشه کارامو کردم از صورت اخموش کمی واهمه داشتم پس نگاه ازش میدزدیدم با دلهره پرسیدم
منو بخشیدی مگه نه ؟
حرفی نزد هیچی نگفت فقط لباش روی لبم گذاشت
چقدر دلتنگ این بوسه بودم چقدر دوستش داشتم چقدر دلم این مرد می خواست
مدتها بود که از من دور شده بود و من لحظه شماری میکردم تا چشماش رو باز کنه تا هر چی که اون میخواد همون بشه فقط برگرده منو روی تخت خوابوند روی تنم خیمه زد به سمت لباسم رفت با نگرانی گفتم برات بد نباشه؟
اخمی کرد و گفت
_ با تو هیچی برای من بد نیست من با تو به کام مرگ میرم این که نهایت لذته
🍁🍁
🆔 @romanman_ir
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 4
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
بچه ها شما هم مثل منین یا فقط من اینجوریم؟!
از بس تو خونه موندم حس میکنم دارم افسرده میشم
خیلییی دلم گرفته!
مطمئن باش از من افسرده تر نیستی!
ادمین بیا کامنتا رو تایید کن خب
ادمین میخواستم نظرتو درباره ی گذاشتن پارت جدید بدونم؟؟؟
دلم تنگ شد!
چلا آیلی؟
واس کی تنگ شد؟
واسه همه!
سلام ایلین جون خوبی؟ منم دلم برات تنگ شده تو فکرت بودم. یه عمه دارم یه دختر چهارساله داره ب اسم آیلین. الان داشتم میگرفتمش که تماس تصویری بگیریم پروفایلش عکس آیلین بود نوشته بود روزت مبارک آیلینم چراغ خونم… یعنی تا موقعی ک ج داد ک پزوفایلش رفت من همش تو فکر تو بودم.
وااای فدات بشم من!
مرررررررسی شما خوبی؟
مرسی هستی!
خوبم عزیزم ب لطفت
بچه ها اعصابم خیلی خرابه حالم بده😥 فردا تولد آریاست ولی حال شوهرم بده هم سردرد داره هم تهوع هم بیحاله استرس دارم نکنه کرونا گرفته باشه😥😥😥😥 نگرانم فردا تولد آریا خراب بشه بچم سال اولشم هست دعا کنین خدا کمکم کنه همه چیز خوب پیش بره
شما چقد تولد میگیرین!
انشالله که چیزی نیست
مستر ادمین نمیخواین پارت جدید بزارین؟ 6 روز شده
سلاممم سلاممممم . مرسیییی نفسممممم . فاطییییی میکشمتتتتت دده نه کوو ایزاتیییی نکن دس نادی ری دلوممممم وپر خینشششش کردییییی هیییی روزگارررفاطیییی دده نا امیدوممممم دده دوتامون …….
ینی نسو یکی میزنم پس کلت که صدای حیوون نجیبی از تو حلقت در بیادا
می چته باز فوش میدی
ولی واقعا لذت میبرم که فوشات دو بانده اس
اینجا استقلالی نداریم
بشینیم بعد بازی تفصیرش کنیم
.
بالاخره بعد این همه مدت ی بازی خودمونی داشتیم
ایششش میلاد تو استقلالی!!؟ ؟
فاطی تو چه تیمی هستی؟
من پرسپولیسی آیلین
البته کمی تا قسمتی نیمه ابری تراکتوری هم هستم
فاطی؟
تراکتور؟
ایشششش به دوتاتون!
خخخ چرا آیلین مگه تو چ تیمی هستی خواهر
تراکتور
خو پ آیلین چرا ایش به دوتامون وقتی خودتم تراکتوری
چی زدی آیلی؟ حالت خوبه؟
خو تو چرا تراکتوری هستی؟؟؟!
منم تراکتوووورررر💃🏻💃🏻💃🏻
سلاممم سلاممم .فاطمه میکشمتتتت چرا متنه رو کپی کردی من فکر میکردم شوخی میکنی (دوتامون گاویم)
اره امروز بازی استقلال فولاد خوزستان بود .
ما که دلتنگ فوتبال از بازی استقلالم راضی شدیم .
راسییی کسی نمیدونه پرسپولیس کی وساعت چند بازی داره؟؟؟
نسترررن یکشنبه ساعت9 شب بازی پرسپولیس و پیکانه💕
نسترن خااعک
من که اسمتو ننوشتم خودت خودتو لو دادی خواهر
ادمین میگم نمیشه ازاین فلش های کنار صفحه رو ب پایین هم بذارین؟ تعداد کامنتا بالاست سخته هی بخوایم بریم پایین و بیایم بالا
مگه بازی بود امروز میلاد؟
با کی؟
استقلال 1
فولاد 2
وای میلاد جان من استقلالی😍چه عجب مردم از بس تکی بودم
بیا داداشم من هستم . میلاد خاک تو سر اون داور بیشعور کنن یعنی چه اخراج دیگه زیادی بود😐
اره ایلین بازی بود اسقلال با فولاد خوزستان
مرسییی فاطمه شعرت و عشقه
اها مرررسی
میلی کادوووووووووو
سلام علیکم
نیما دادا خوش اومدی
میلاد 22 یاسوجی ساکن بوشهر
ایلین اصن جوری ک تو منو دوست داری خودم ندارم😂😂
یاسی تازه می خواستم یکی از دوستام تو یاسوج ک کلاس کنکور داره رو بهت معرفی کنم ولی با این زوج دزدی ک کردی دیگه محاله 😢
کلاس کنکور!!! اونم کی ؟؟یاسی؟؟!
جن و بسم الله ؟؟!!
اره نگاااا…اصلا عااااشقتممممم😐
بیشین بینیم باوووو تو ماشین داشتم تایپ میکردم و با مامانم حرف میزدم از یه طرفم آهنگ گوش میدادم از طرف دیگه هم پسرا تیکه مینداختن به اونا چشم غره میرفتم حواسم نبود دا😐😐😐😐
از بس حرسم میدی😤
خاااااککککک
میلی
نیمارودیدی من ب این گندگی روندیدی خاااااااکککک اونم ازنوع رس
ادمین سایت رمان برتر چه رمانی میخوای بزاری؟
چطور مگه ؟
خواستم بدونم بخونم
سلام بربروبچ
(امدخاهرجان ها ای بچه ها برقصاای بچه هابرقصا)
.
.
.
النازجوووننن شعرت امادس بگوش
الی الی الی قهرنکن چشمای منو ترنکن
الی غم تومهمونمه والاعشقت توی خونمه
بچه ها خر ذوق شدم،مثل کلاس اولی ها
😂😂😃😃دارم میرم اردو
کجاااااااااا؟
خوش به حالت!
مگه تو این وضعیت اردو هست؟!
اردوووو آقا من از خونه تا سر کوچه نمیتونم برم 😐😂
خود مدرسه رو نمیشه رف بعد شما میخاین برین اردوووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چ جلل جالب برانگیز بیده
آیلین منم اردوووو تو هم اردو☹️؟؟؟
منم موخوام فاطی!
اردوووووو!
هاااااااااااا؟!
اردوووووو؟؟؟
چطور میشه تو این بحران کرونا رفت اردو آخه؟؟؟
آخه اردو مون سر دو کوچه بالاتر بو😁😁
(بیشعور مو گفتم دوتامون گاویم)
خخخخخ ببینین بچه چ متواضع و فروتنه فوششم دو طرفه اس😂😂😂😂😂😂
رو به روی آینه ایستاده ام ، چهره ی کریه ام به چشمانم دهان کجی می کرد . دیدن چهره ام ، رنج بود ، عذاب بود ، درد بود …در تاریکی شب ، جایی که درد ها زوزه ی تنهایی سر می دهند این زندگی را تمام خواهم کرد …حال نامرئی ام چهره ی خود را در آینه نمی بینم …آینه ای که با کینه جیوه اندود شده بود ، مرا نشان نمی داد . در قلب داغ و پر زخمم به دنبال جایی برای فرو کردن خنجر مرگ هستم چشمانی قرمز ، قلبی پر خون …گویی با رنگ قرمز عجین شده ام .گویی سرنوشت مرا با جوهری به رنگ خون نوشته بودند . روزی خواهم مرد اما زمانی که واقعا بفهمم از زندگی چه می خواهم .تمام می شود …تمام می شود ….تمام می شود …خواهم مرد ،پایان می دهم به خاطرات تلخ و دفتر سرنوشتی که با جوهر خون نوشته شده بود …
پریسا این سبکی دوست داری ؟
کیمی من نمیخوام یکی دیگه میخواد
گفت هر سبکی باشه خوبه
خشن،ناراحت
همه اش خوبه
از هرچی داری ی دو و سه تا بده
همه رو توب همین قسمت یده بی زحمت
سلام دوستان
بابا سر جدتون دیگه تبریک نگین بجاش یه پولی کادویی بدین
مررررررسی از اونایی که تبریک گفتن نسترن داش میلاد و علیسا و بقیه ی دست اندر کاران
آرشااااااام چیو میخای دقین نگاه کنییییی بی تربیت مگه به خودت شک داااااری
پریسااااااااا جون من اینجام گفتی کجایی
چطور مطورین دوستان
چخبررررررررررررر از این چن روز که نبودم
عضوای جدید ورودتون رو تبریک میگم منم فاطمه 16 بوشهر
یااااااسی انقد با این آهنگ تتلو نیار جلو چشام بیشور به مردادیا فوش میده بزنی فکشو بریزی کف آسفالتااااااا اه
سلااااااااام
هیچی میخواستم بگم بیای ی ذره اینارو اذیت کنیم
جوووونز پریسا تو فقط با گوشه چشم اشاره کن چار دست و پا در خدمتیم
چقدر اینجا سوت و کوره 🙁 هیشکی نیست !
آره آتوسا امروز خلوت بود بیشترامون تل بودیم
اهایییی کیمی تو امسال یعنی میری نهم بعد چه جوری 14 سالته خواهرم نیمه دومی؟ اصلا متولد چه ماهی هستی با روز بگو ما اینجا بترکونیم.
بچه ها جدی نهم از از هشتم آسون تره ؟یعنی خیالمون راحت باشه😅
اره خیالت راحات!
وا آره دیگه امسال هشتمم سال دیگه نهم میرم چهارده سالمه چون نیمه دوم متولد هشتاد و چهار .
آره بابا خیلی آسون تره
الناززززززز حلالتوننننن نمی کنممممممم من تلمممممم خرابههههه درستتتتت شدبرات میگمممم نامرددددد دلمممم دیشب دیونه بازیمون رو میخواست که اهنگ شلش کن رو بخونیم یا یه شب شب شبه تیره . نفسسسس مقر من خودمم دانشجووو عزیززز تل من خرابه این ترم رو هستی انشالله ترم های بعد تصمیم میگیرم . وایییییی چنگیزززز جانننننن مرسیییی گلم وظیفمههههه ولی منم همسن خودتممممم وااااا چنگیززز خجالت بکششش من خاتون رو دیدم ماشالله جونه چشم هووووم نزن که چشت میزنممم پیرمرد. راسیییی نفس میترسممم مثل این رمانا استاد دانشجو هستن عاشق هم میشن ما هم عاشق هم شیمممممم نچ نچ باید برممممم دانشجووووو جدید بگیرممممم
وایییی نسترن نیستی امروز گروه ترکید فک کنم بیشتر از 1000 تا پیام بود همش هم خل بازی😂😂😂آره راست میگی یه وقت عاشق نشیم برو چهارتا دانشجو دیگه پیدا کن😂😂😂😄
که خل بازی آره؟
ایلینی جای تو و نسترن و صد البته آزاده که معلوم بود😅
الناززززز من امروززز اینقدررر عصبییی شدممم که گفتمم من مدرسه دیگه نمیرم .
یخاطر انتخاب رشتمممم یکی میگه برو تجربی یکی میگه برووووو انسانییی یکی میگه برو فنی حرفه ای . من معماری رو دوست دارم بعدش عمران بخونم یا برم طراح دکوراسیون داخلی شمممم ولی بخاطر درسی که دارم معلممم هاموننن و مامانم میگن برو تجربی بابا من تجربی رو دوست ندارم بابا نمیخوام برم تجربی میگن نرو تجربی برو انسانی میگم من انسانیم نمیخوام من فقط میخوام مهندس شم حالا کلااااا دعوا هست منم میگم فقط معماری عمران بابام میگه هرچی که خوت دوست داری و هرچی که میدونی خوبه میگه این رشته هم خوبه داداشممم چون خودش مهندسه میگه خوبه ولی بقیه میگنننن نه عمران محیطش پسرونست (حالا بابام اینا مشکلی ندارن معلممون میگن )بابام گفت حالا پسرر میگه داخل همه دانشگاه و اینا پسر هست ولی اصلش مدرسه اش ایناشه منم اگه نزاشتن برم معماری درس نمیخونمممممم ترک تحصیل میکنمممم چون نمیزارن برم دنبال چیزی که خودم میخوام
کیمی بده دیه متن هات و !!!!!☹☹☹😖😖
پری!
میترسم که پژمرده شی بری!
نه بابا من بیخ ریشتم🤪🤪🤪
کیمیییییییییی
رویت شوووو
کیمی
کیمی
کیمی
کیمی
چشم ببخشید الان تازه از بیرون اومدم الان هم شعرو می فرستم هم متنارو
سلام نسترن جونم
والا شرمنده حوصلمون سر رفته بود گفتم مشغول شیم😂😂😅حالا تو بیا واست دوبل جبران میکنیم
تو نهنمی؟
یکی بیاد حال خراب منو دریابه!
یه نفر پیشم نشسته که خیلی کمیابه !
بیا من دریابم ولی قبلش بی زحمت یه سر تل بیا کارت دارم به جون نفس😅😂
اوکی وصل شه میام حتما
باش بیا چندین خب مهم برایت دارم ای ایلینی
سلاااااام به همگی😍
خوبین؟ خوشین؟ چه خبرااااا؟
عیدتون مبارک باشه روز دخترم به همه دخی خوشگلای جمع تبریک میگم🥳❣
سلاااااام مرسی
روز خودتم مبارک!
شخم نزنید …
گذشته ی آدم ها را
شاید به زحمت کسی را…
خاطره ای را …
چیزی را …
در آن دفن کرده باشند ..!
هعییی
واقعا
زندگی ام ، در پیچ و تاب موهایت خلاصه می شد ، موهایت که با وزش باد در هوا می رقصید ، مرا مدهوش می کرد ، دیوانه می کرد… آه از این دل ، وای از این سرزمین …دست هایم را از بیخ بریدند ، تا نتوانم به موهایت دست بزنم ، دیگر دستی ندارم که نوازش گر زلف های رقصان باشد… تا فقط از دور نظاره گرشان باشم . تو باز می رقصی و من اگر دست داشتم ، در طاقچه ی دلم به اسارت می گرفتمت ، نمی گذاشتم بروی . من زندان بان عشق و تو آن اسیر سرکش .عزل تنهایی ام را بشنو شاید رفیقان این بندش را برایت گوشزد کردند..
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
( هدیه ی من به دخترا 🤪 )
چقدر اینجا کسل کننده شده 😥😧😧😧😧😧لااقل یکم جو بدین ولی نه با آهنگ
ادمین پارت بعدی رو کی میزاری
؟؟؟؟؟
اینجا شلوغ شده
بروبچ این زرشک خانوم کیه ؟؟؟؟؟؟؟
جریان چیه؟؟؟؟
منم نمیدونستم!
ولی دمپایی کیمیاست
رنگش قرمزه٬
سلااااام اول اینکه روز تموم دخترا مبارکککککک .دوم اینکه سلام خلاتون زیاد بود گلتون اومددد.سوم اینکه من که میدونم دلتون واسم اندازه پای مورچه شده ب روتون نمیارین 🤣🤣
سلامممم سلامممم . مرسییی از داداش های بامراممم .مرسییی داداش علیسا مرسی میلاد . بعدددد مرسی از اوناییی که تبریک گفتنننننن .
میسییییی شوهررررر جاننننن راستییییییی هوووووو هاییییی چششششش سفیدددد. ومهربون های خودمممم چنگیزززز منوووو بیشتررر دوستتت داررر بیینیننن براممم بوستتت فرستادددددد . نفسسسس خانممم دانشجووووگ جاننننن جیگرته بخرممم (بازم یادم این اومدکه کلی خجالت بکشمم ) توهم خوشبحالتتتن شدهااااا تلگرامم من خرابههههه توهمممم آزادی این ترم رو پیش من افتادیاااااا (حس استادی گرفتمممم )
جوووووون تو فقط منو چنگیز صدا کن الهی شاگرد شم شاید استادم تو باشی 😂اوه اوه زن ها به جان هم افتادند😂😂😂😂بله که واسم عزیزی نسترن جوون سوگلی منی تو
من همه زنام به یه نحوی سوگلی ان 😘😘😘😘😘😘😘😘😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂پیر ترین زنی هم که دارم کونجو خاتونه ( نفس خودمون 😘😂 ) جوون ترین زنم هم همسن خودمه 😂😂😂😂😂😂😂😂
ااااا چنگیز تو خودت رو نمیگی از بس پیر شدی موهای سرت ریخته چشاتم که یه خط مونده فقط بعد به من میگی پیر😑😂
نه استاد جون من اینکارو باهام نکن😂😂