کاش آن روز لعنتی هوس کباب نمیکردم.
کاش از ترس از دست دادن داشتههایم، همه را بهباد نمیدادم. کاش…
ماشین جلوی بیمارستان نگه میدارد. کاش او نباشد.
میترسم. از او، از حرفهایی که شاید بگوید. از رفتن و رها کردنم.
شاید بیشتر که بگذرد، دلش تنگم شود، شاید ببخشد.
_ تشریف آوردی؟ تو چهجور مادری هستی؟ اصلاً عاطفه داری؟
توی حیاط است. از همین فاصله هم بوی سیگار میدهد.
_ سلام.
این تنها چیزی است که از بغضی که چنگ در گلویم فروکرده فرار می کند.
_ سلام؟ سلام آخه؟ مگه سلام سلامتی خواستن نیست؟ تو جایی برای سلامتی گذاشتی؟
بچهم کو، مهگل؟ پسرم کو؟ این بود جواب همهٔ مراقبتای من؟ دستمزد همهٔ خواستنام این بود… یه دختر نصفهنیمه و یه پسر مرده؟ چون تو صلاح دیدی زندگیم و زندگی اون دوتا رو به گه بکشی، مثل زندگی خودت؟
اولش فکر کردم باشی، چون بچه بهت نیاز داره… ولی… نمیخوام دوروبر دخترم باشی. حتی نمیخوام شیر بهش بدی…
فقط نگاهش میکنم. صدایش میلرزد یا تن من است که لرز دارد.
_ بها!
صورتم میسوزد، به من سیلی زد؟
_ به من نگو بها… فهمیدی؟
از این بهبعد کسی این اسمو بیاره، خونش حلاله… حالا برو بالا برای بار آخر ببینش، دیگه نیا اینجا.
دیگه تو زندگی ما نباش… برو همون گهدونی مشقربان. مسعودم میدونست چه موجودی هستی…
برق نگاهش پر از خشم است. اما تیر خلاص را میزند.
_ بهار مال منه، بهادر افخم. اون طبق قانون مال منه.
برق نگاهش پر از خشم است. حق دارد عصبانی باشد. حق دارد هر چه بگوید.
حق نداشت صورتی که با دستهایش نوازش میکرد را با سیلی سرخ کند، اما میگذارم بهحساب درد و غم.
_ درد داری بهادر، درد دارم، پدری… مادرم. نه تو، نه هیچکسی دیگه حق نداره بچهمو که قانوناً مال منه، ازم بگیره…
نامرد نبودی، دوستم داشتی… حالا… حالا نداری، فدای سرت! تو ذهنت خائن و دروغگوام… باشه… ولی زنتم هنوز، مادر بچه…
بغض نمیگذارد نفس بکشم. میخواهم از غم خفه شوم، کاش خفه شوم.
_ کدوم بچه… ها؟! دوتا بچهٔ ناقص؟ از کدوم قانون میگی برای من؟
ازت میگیرمش مثل اب خوردن تا دق کنی. تا آتیشی که به بهادر زدی رو به جونت بندازم… تا…
قلبم تیر میکشد. نفسم بند میآید و تنم سر میشود. کتفم میسوزد و من فکر میکنم ایکاش بمیرم.
ایکاش مرگ باشد. صدای فریادش را میشنوم که کمک میخواهد… که نامم را میخواند… که باز دلم مرگ میخواهد.
کاش کسی نرسد، کاش دیر برسند.
………………
_ کار خودتو کردی، بهادر؟ خوب ببینش، هنوز سی سالش نشده، سکتهٔ شدید داشته…
تو اصلاً عقلم داری، نرهخر؟
برای چندهزارمینبار دیگر نگاهش میکنم.
فقط میخواستم تنبیه شود. فقط میخواستم با رفتن، او را بهراه بیاورم.
این آوار فروریخته روی سرم را پیشبینی نمیکردم.
_ گفتم نرو. گفتم صبر کن، نگفتم؟ گفتم بذار از دور باشی. تو که دیدی چقدر تلاش کرد.
راهش درست نبود، اما تلاش میکرد. بیا…
خوب ببینش. تو ده روز، اون دیگه باردار نیست.
اون یه بچه از دست داد، تو رو از دست داد، امیدشو، همه چیزشو… گور بابای اون ناپدریت… به من زنگ نزن.
تابهحال فرامرز را به این حد عصبی ندیدهام.
_ من فقط رفتم شاپرکو پس بگیرم. اینا… اینا تو تصورم نبود، فرامرز… بچههام… زنم… زندگیم…
گیجم، سردرگمم. گویی میان یک کابوس گیر کردهام. مهگل من سکته کرده است.
چگونه نفهمیدم تا چه حد به او فشار آوردهام.
پسرمان مرد… پسر ما و نه فقط من. دخترمان در دستگاه است.
بهادر وحشی درونم را قلادهپارهکرده به جان او انداختم، او را دریدم. او را… مهگل خودم را. آن جسم نحیف و درهمشکسته را.
خدایا، من که میدانستم مهگل چه رنجی کشیده. من که میدانستم، چرا طعنه زدم.
_ حالم ازت بههم میخوره، بهادر… اینهمه سال گفتم بهادر مَرده. گفتم ارزش داری.
گفتم درسته خشنه، اما عاشق این دختره. شدن زخمبند هم… شدن دوای درد هم. نگو که زهری. نگو خودت مظهر عفونت و چرکی…
آخه نامرد، بچهی اونم بود. درد اونم بود. بهش گفتی خیانت کردی؛ میدونستی نکرده.
تو چهجور آدمی هستی؟
گفتم شاید تو بشی درمان، اون بشه یه نور تو زندگیت!
ببین چه گهی زدی…
تو لیاقتت همون فاحشههای پولی هستن که میچاپیدنت. فقط باهات میخوابیدن و پولشونو حساب میکردن. تو رو چه به زندگی مثل آدم.
قدم تند میکند و از کنارم میگذرد و من را زیر نگاههای شماتتبار دیگران رها میکند، میان کابوسی که بیداری ندارد.
_ همسرتون بههوش اومدن.
انگار حتی لحن پرستار هم توبیخگرانه است یا من اینطور فکر میکنم!
بلند میشوم، اما واقعاً با چه رویی؟
بروم بگویم ببخشید؟ بگویم فقط میخواستم بفهمی چه خبط و خطایی کردی؟
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 7
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
سلام ادمین جان به من قول دادی ک پارت گذاری کنی کی پارت گذاری میکنی؟؟؟؟😴😟😟
غلط املایی داره یه نفر ایدی تلگرامشو بده پارت هارو بدم بهش بدم غلط املایی رو درست کنه
سلام نویسنده عزیز واقعا مسخرست چون اصلا نمیشه وارد کانال تلگرام رمان شد
محض رضای خدا آدرس کانال تلگرام رو بدین دیگه ….؟؟
چرااااااااتروخدابابایهبدبختیتلگرامندارهچهغلطیکنه
الانمنچیکارکنمازفضولیمیمیرم
حداقلیکیادرسکانالتگرامشروبزاره
سلام تلگرام پارت می ذاره هر چند روز دو خط واقعا مسخره ست..
سلام ببخشید میشه لینک تلگرامش رو بگین که حداقل ادامه رو بخونیم
سلام میشه لینک کانالشو بدید
چرا کانال تلگرلم حذف شده کو بقیه رمان یا ندارین یا درست بذارین😒
سلام چطوری باید ادامه ی ترمیم رو تو تلگرام بخونم؟
فعلا پارت گذاری نمیشه تا ادمین این سایت رمان هارو پاک کنه
سلام نویسنده محترم خب شما اگه نمیخاستی رمانتو منتشر کنی پس چرا تلگرام گذاشتی ..خب حالا هم که چ فرق میکنه ما چ اینجا بخونیم چ تلگرام هرچند تلگرام نداریم اینجا خیلی بهتره ولی تهش اینکه رمان رو نمیخونیم دلیل واقعا مسخره ای هستش برا ادامه ندادن رمان
سلام کسی لینک کانال این رمان رو دار
اگه داره بفرسته، ممنون
یعنی من واقعا برای ادمین این سایت متاسفم علاوه این رمان ،رمان عصیانگر هم با وجود اینکه نویسنده گفته بود حق کپی برداری ممنون عه ولی باز شما هم پارت گذاری کردی،الان هم رمان ترمیم بااینکه من یه زمانی اینجا رمان می خوندم الان براتون واقعا متاسفم
شما وقتی می خوای این کارو بکنی اول باید اجازه ی اینکارو بگیری الان هم یه سری تو خماری پارت گذاری رمان نمونن
خانوما و آقایونی که از طرف نویسنده دارن یه سری چرت و پرت میگن
الان دو روزه دارید بحث میکنید
چه اتفاقی افتاد
رمان و برداشتن؟؟؟
اصن ادمین جواب یکدومتون هم نداد
پس وقت و انرژی تونو به هدر ندید
پاشید برید نویسنده رو راضی کنید که پارت بزاره،بهش بگید افرادی که توی سایت دارن رمان ترمیم و میخونن راضین و رمان و دوست دارن ،چی میشه مگه اینجا هم رمان گذاشته بشه🧐
شمایی که تو کانال تلگرام خوندید پول دادید که ما کاربرای سایت ندادیم؟ شما اونقدری که کاربر سایت کامنت فدایت شوم برای نویسنده گذاشته گذاشتید؟ این سایت قطعا از یه کانال تلگرام بیشتر کاربر داره و اصالت یه اثر به تعداد خوانندههاشه نه تعداد ممبرهای کانال نویسنده! دزدی دزدی راه انداختید که چی بشه؟! توهین میکنید که به کجا برسید؟! ما دو ماهه هرشب داریم این داستانو دنبال میکنیم و کیف کردیم، دم نویسندم گرم، خیلی قشنگ بود رمانش تا اینجا…، حالام از ادمین محترم خواهش میکنم این رمانو برداره تا دوستان تلگرامی دق نکردن! و ادمینجان لطفا قبل رمان گذاشتن با نویسنده صحبت کن، این چندمین باره ک مارو گذاشتی توی این شرایط، کار اونا بیمعنیه ولی فعلا کاربر سایت توهم داره متضرر میشه!!!!!
من اصلا این رمانو نمیخونم طرف هیچکدومتونم نیستم.فقط بنظرم بهتره راجب قانون کپی رایت در ایران یکم مطالعه بفرمایید:) درضمن رمان انلاین بوده قفل که نزدید مثل اینکه شما پستی رو دراینستاگرام خودتون بزارید و انتظار داشته باشید هرکس خواست اون رو دانلود کنه و استوری واتساپ یا هراستفاده دیگه ای بکنه بیاد از شما اجازه بگیره!
اسم کانال تلگرام خانم صبا چیه؟میشه یه نفر بگه؟
در ضمن دزد این نویسنده هایی هستن که تقلید می کنن نه کسی که فقط می خواد بیننده های رمانو ببره بالا
به اون دزداشم لقب دزد رو نمی دن شان و شخصیتتون کجا رفته ؟ مثلا شما ها جزو کسایی هستین که کتاب می خوانن
آنقدر مثه این رمان ندیده ها نیاین بزنین ترمیمی و فلان و این چرت و پرتا
والا اگه رمانش یه پیامی داشت باز یه چیزی.
نویسنده کسیه که با ادبیات سر و کار داره نه اینکه بخواد ادبیاتو به گند بکشه…شما بیاین اول لحنتون رو درست کنین بعد بیاین ادعای رمان خواندن بزنین و اسمای چرت و پرت رو برای اکانتتون انتخاب کنین
متاسفم واقعا…
انقدر هم حمایت حمایت نکنین یه مشت جوگیر جمع شدین چرت میگین
واقعا که شما چرا انقدر بی شعورین بی ادبا:/
چرا دارین به ادمین این سایت توهین میکنین):
رمانتون هم ارزونی خودتون باشه توی این سایت انقد رمان های جذاب هست که ترمیم بینشون گم میشه:/
رمانتون هم ارزونی خودتون باشه یه مشن آدم تازه به دوران رسیده نفهم شدن نویسنده.ادمین لطفا این رمان چرت و از سایت پاک کن دیگه هم رمانی مث این که نویسندش انقد بی ادب و بی اصالته نذار:۱
راستی آشغال گربه صفت هم خودتی بیشعور نفهم:/
چه خبره اینجا چرا همو دارین جر میدن بقیه رمان کجاست ؟
باشه مدافعان باشه
ادمین لطفا از سایت بردار که خانوما خودشونو به گشتن ندن بندازن گردن کرونا !!!
باشه خانوما ما تسلیمیم باشه
بعد جالبه خیلیا هستن تو زندگی روزمره هزارتا کار حروم و دزدیو و از این قبایل میکنن اونوقت هر از حق الناس میزنن
به من ربطی نداره ولی خب میتونستین مودبانه و با سند و مدرک حرف بزنید نه اینکه الکی بیان دعوا راه بندازین
از کجا میدونی که محترمانه درخواست ندادیم؟ سند و مدرکشم توی تلگرام و کانال هست.
شماها کجای جهان رو دیدین کع وقتی فیلم اکران میشه بدون تماشاچی و طرفدار و بیننده معروف بشه و جایزه بگیره
بیشتر رمان های انلاین بی محتوان یا دختره بدبخته فقیره که خام پسره میشه یا دخترع بازم بدبخته و بیچارست بازم گیره یه پسره پولدار میفته
اوایل رمان خوب بودا همه چی خوب پیش میرفت ولی نویسنده دیگع دارع شورش رو در میاره هعی دعوا دعوا
فک نکنین نویسنده داره هنر میکنه رمان مینویسه اینم مثل رمانای چرت و پرت دیگ
شماهایی که هعی با اسم های مختلف میای و میگی تقصیر ادمینه
من نه میخوام از ادمین طرفداری کنم نه اصن با ادمین نسبتی دارم نه عاشق چشم و ابروشم منم کاربر همین سایتم تلگرام هم دارم تاحالا هم ندیدم که مشکلی تو این سایت پیش بیاد
نویسنده جان دستت دردنکنه که رمان مینویسی درستع اوایلش خوب بود ولی شورشو در نیار دیگ موضوش تقریبا تکراریه ولی ایا شما بدون خواننده میتونی رمان نویس معروف بشی هه رمان نویس بیشتر شبیع چرت. و پرت نویسیه تا رمان
شماهایی هم که هعی طرفداری میکنین اسم ین کار هرچی که میخواد باشه چع کپی رایت چه دزدی
این رمان که منتشر شده با اسم نویسندست توجه کن با اسم نویسنده کور نباشین
رمان نویسندتون رو نخوردیم کع
شعور داشته باشین
رمان نخاطب های خودشو داره. نزدیک ۵۰ هزار دنبال کننده توی کانال تلگرام داره. هروقت رمانی نوشتی و بدون اجازه ات منتشر شد ادن موقع میتونی نظر بدی دراین مورد. آوردن اسم نویسنده دلیل بر درست بودن این کار نیست. که اگه نیتشون خوب بود وقتی خود نویسنده شخصا درخودست داده که رمانمو از روی سایتتون بر دارید حداقل احترام میذاشتن و پاک میکردن. چه خوب بنویسه و چه بد فکرکنم حق داره روی اثرش و اینکه بخواد کجا منتشر شه و کجا منتشر نشه.
بله شما درست میگین نثیسنپه راضی نیست که رمانش منتشر بشه اوکی میتونستین با ادمین این سایت در ارتباط باشین خیلی مودبانه بگین ولی وقتی شما احترام به خواننده ها نمیزارین ما چرا باید احترام بزاریم
قسمت کامنت هارو هم گزاشتن نظر بدیم شما نمیتونی به من بگی که نظرم رو ندم
سلام خیلی طول میکشه ادامه ی رمان رو بزارید
ای بابا چه وضعشه واقعا متاسفم براتون که از زحمات و خلاقیت کس دیگری به نفع خودتون استفاده می کنید کمال بی فکری که فکر می کنید حق نویسنده نیست که اعتراض کنه که چرا دارن از اثری که این همه زحمت میکشه حفاظت کنه صبا جون تو این مدتی که تو کانال همراهش هستیم کاملا منظم و دقیق پارت گذاری کرده و رمانش و پیش برده در کنار تموم سختی هاش بعد الان چند روز که بخاطر بی فکری مسئول این سایت مجبور شده دست نگه داره که اگه من بودم با حرف کنار نمی اومدم و حتما از راه قانونی اقدام می کردم شما هم هرچه زودتر این رمان و از سایتتون بردارید و بیشتر از این بقیه رو ناراحت نکنید