رمان دونی

 

 

 

 

 

 

با صدای در چشم گشودم و به مراجعه کننده‌ای که خارج شد چشم دوختم، شکم بزرگش، و مردی که از روی صندلی‌ها برخاست و به کمکش رفت، بغض کردنم بخاطر تغییر هورمون‌ها بود دیگر، نه؟

 

چشم گرفتم قبل از اینکه اشک بچکد. از جا برخاستم و سریع داخل رفتم، دکتر با دیدنم لبخندی زد و خوش‌آمد گفت اما انگار از چهره‌ام به چیزی پی برد:

 

_ چیشده حوراجان؟

 

جلو رفتم، مقابلش روی صندلی نشستم و ازمایشات را روی میز گذاشتم:

 

_ باردارم دکتر!

 

با شوک نگاهم کرد:

_ تو که گفتی شوهرت دیگه نمیاد سمتت و رفته زن گرفته؟

 

سری به تایید تکان دادم:

_ اره، ناخواسته بود…

 

سری به تاسف تکان داد و مشغول بررسی ازمایشات شد، در پایان نفس عمیقی کشید و عینکش را برداشت:

 

_ دکتر سونوگرافی که رفتی، دکتر خوبیه، بهت گفت جریان از چه قراره؟

 

سر به تایید تکان دادم:

 

_ بله، بارداری پرخطره ظاهرا…

 

سری جنباند:

_ نه که پرخطر، اما باید احتیاط کنی، چیز خیلی جدی‌ای نیست، بخاطر جراحی و کیستیه که داشتی، برات ویتامین و داروهاتو مینویسم مرتب مصرف کنی، یه سری داروها و چیزا هم نباید کلا مصرف کنی، مثل قهوه، قند زیاد، نشاسته‌ی زیاد، چربی و روغن، سعی کن همه چی بخوری اما اگه مثلا غدا برنجه، کم بخور بجاش با پروتئین جبران کن!

 

سری تکان دادم. مشغول نوشتن شد:

_ ارامش اعصاب داشته باش، جای شلوغ نرو، سعی کن فکر و ذکرت غم و غصه نباشه، یکم خودتو شاد کن، از تنش و دعوا هم دوری کن! به منشی هم بگو برای غربالگری و ماه بعد نوبت بذاره واست.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 174

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان فردای بعد از مرگ
دانلود رمان فردای بعد از مرگ به صورت pdf کامل از فریبرز یداللهی

    خلاصه رمان فردای بعد از مرگ :   رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه !!!   وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. رویاست، جهان را

جهت دانلود کلیک کنید
رمان در امتداد باران

  دانلود رمان در امتداد باران خلاصه : وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است… این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی به این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دژبان pdf از گیسو خزان

  خلاصه رمان :   آریا سعادتی مرد سی و شیش ساله ای که مدیر مسئول یکی از سازمان های دولتیه.. بعد از دو سال.. آرایه، عشق سابقش و که حالا با کس دیگه ای ازدواج کرده می بینه. ولی وقتی می فهمه که شوهر آرایه کار غیر قانونی انجام میده و حالا برای گرفتن مجوز محتاج آریا شده تصمیم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه عشق ترگل pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :     داستان در مورد دختری شیطون وبازیگوش به اسم ترگل است که دل خوشی از پسر عمه تازه از خارج برگشته اش نداره و هزار تا بلا سرش میاره حالا بماند که آرمین هم تلافی می کرده ولی…. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گوش ماهی pdf از مدیا خجسته

    خلاصه رمان :       داستان یک عکاس کنجکاو و ماجراجو به نام دنیز می باشد که سعی در هویت یک ماهیگیر دارد ، شخصی که کشف هویتش برای هر کسی سخت است،ماهیگیری که مرموز و به گفته ی دیگران خطرناک ، البته بسیاز جذاب، میان این کشمکش های پرهیجان میفهمد که ماهیگیر خطرناک کسی نیست جز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آسو pdf از نسرین سیفی

  خلاصه رمان :       صدای هلهله و فریاد می آمد.گویی یک نفر عمدا میخواست صدایش را به گوش شخص یا اشخاصی برساند. صدای سرنا و دهل شیشه ها را به لرزه درآورده بود و مردان پای¬کوبان فریاد .شادی سر داده بودند من ترسیده و آشفته میان اتاق نیمه تاریکی روی یک صندلی زهوار دررفته در خودم مچاله

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زن آینده علیرضا
زن آینده علیرضا
6 ماه قبل

سلام ، فاطمه من یه سوال داشته 😅
ولی یه ذره روم نمیشه

زن آینده علیرضا
زن آینده علیرضا
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
6 ماه قبل

میگماا 😅 امکان داره یه رمان که متعلق به خودم نباشه رو آپلود کنم ؟ باید از کجا شروع کنم ؟

زن آینده علیرضا
زن آینده علیرضا
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
6 ماه قبل

از نویسنده های مختلف ، خب توی تلگرام زیاد هست (:

نام نامدار
نام نامدار
6 ماه قبل

فکر کنم نویسنده ی رمان حورا از نویسنده ی دلارای الگو گرفته که انقدر کم مینویسه فکر میکنه رمانش جذاب میشه والا نویسنده ی رمان دلارای با اینکه قلمش خوبه ولی دیگه طرف دارهاشو از دست داده بااین پارت گذاریش

خواننده رمان
خواننده رمان
6 ماه قبل

چقدر این پارت طولانی بود،خسته شدم تا تمومش کردم😑😑😑😑
به این میگن یه پارت یا یه بند؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
تا میای شروع کنی به خوندن میبینی تموم شد😶‍🌫️😶‍🌫️😶‍🌫️😑😑😑😑

ناشناس
ناشناس
6 ماه قبل

عالی شد تا یک ماه فعلا تو مطب دکتر زنان هستیم
دانشجویان مامایی بیاین که این پارتا مختص خودتونه😂
چرا اینقد با جزئیات مینویسه
رفته رفته هم کم میشه از پارتا
از دفعه بعدم که میشه حورا گف
رفت تا قسمت بعدی😑

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x