رمان دونی

 

 

 

 

 

 

نگاهم با صدای زنانه و مسنی به سمت در برگشت، بامزه بود، لبخندم عمق گرفت، چهره‌ی دلنشین و زیبایی داشت، موهای حنا زده‌اش که مسی رنگ شده بود، لباس گلدار و بلندی به تن داشت و شالی هم به کمرش بسته بود، روسری بزرگی هم به دور سرش:

 

_ جانم خاله، سلام عرض شد…

 

دستانش برای گرفتن صورت وحید بالا امد، قصد داشت ببوسدش:

_ علیک سلام خاله، خوش اومدی…زنت کو، نوه‌م کو؟

 

اینکه او را پسر خودش میخواند که فرزندش نوه‌اش باشد زیادی قشنگ بود!

صورت وحید را که بوسید نگاهش به ما افتاد، دست جلو اورد و کیمیا سریع به سمتش رفت:

_ سلام خاله، بدموقع که مزاحم نشدیم؟ مشغول ناهار بودین؟

 

کیمیا را هم بوسید و در آغوشش گرفت، سر تا پایش را هم کمی نگاه کرد:

_ داری گوشت میگیری عروس، ماشاالله، بچه‌ت چطوره؟

 

کیمیا پاسخش را معمولی داد، وقتی رو به من کرد طرز نگاهش عجیب بود، سر تا پایم را با چشمانش رصد کرد و پرسید:

_ معرفی نمیکنید؟

 

وحید به سمتم چرخید، لبخندی زده گفت:

_ مهمونته حاجیه‌خاتون، اگه اجازه بدی یه چندماه اینجا موندگار بشه!

 

نزدیکم شد، سلام کردم:

_ سلام، ببخشید مزاحم شدیم…

 

لبخند گرم و پر از لطافتش را دوباره به چشمانم کوبید:

_ مراحمی دخترم، چیزی شده؟ چرا میخوای اینجا بمونی؟

 

نگاهی به اطراف انداختم:

_ دروغ نگم بهت حاجیه‌خاتون‌، با شوهرم اختلاف دارم، گفتم یه مدت ازون موقعیت سخت دور شم، حال و هوام عوض شه!

 

نگاهش به آرامی روی شکمم نشسته لب زد:

_ شوهرت خبر داره؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 196

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی
دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی

    دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی خلاصه رمان: داستان درباره دو برادریست که به جبر روزگار، روزهایشان را جدا و به دور از هم سپری می‌کنند؛ آروکو در ایران و دیاکو در دبی! آروکو که عشق و علاقه او را به سمت هنر و عکاسی و تئاتر کشانده است، با دختری به نام الآی آشنا می‌شود؛

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهان pdf از سپیده شهریور

  خلاصه رمان :   ماهک زنی کم سن و بیوه که در ازدواج قبلی خود توسط شوهرش مورد آزار جنسی قرار گرفته. و حالا مردی به اسم شاهان به زور تهدید میخواد ماهک رو صیغه ی خودش کنه تا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برای مریم

    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش از پسرخاله‌اش امید جدا شده، دیدن دوباره‌ی امید اون رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو را در گوش خدا آرزو کردم pdf از لیلا نوروزی

  خلاصه رمان :   غزال دختر یه تاجر معروف به اسم همایون رادمنشه که به خاطر مشکل پدرش و درگیری اون با پدر نامزدش، مجبور می‌شه مدتی همخونه‌ی خسرو ملک‌نیا بشه. مرد جذاب و مرموزی که مادرش به‌خاطر اتفاقات گذشته قراره دمار از روزگار غزال دربیاره و این بین خسرو خان… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد دوم) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

      خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به ترمه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به من نگو ببعی

  خلاصه رمان :           استاد شهرزاد فرهمند، که بعد از سالها تلاش و درس خوندن و جهشی زدن های پی در پی ؛ در سن ۲۵ سالگی موفق به کسب ارشد دامپزشکی شده. با ورود به دانشگاه جدیدی برای تدریس و آشنا شدنش با دانشجوی تخس و شیطونش به اسم رادمان ملکی اتفاقاتی براش میوفته

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mamanarya
Mamanarya
5 ماه قبل

این داستان : توصیف حلیمه خاتون👌

نام نامدار
نام نامدار
5 ماه قبل

به نظرم می مونه همین جا بچه اش رو هم به دنیا میاره حورا هم هی فکر میکنه اگه قباد بود چی میشد چطور میشد بچم بدون بابا داره بزرگ میشه خلاصه اینکه وقتی هم سر و کله ی قباد پیدا میشه یکم براش ناز میکنه بعد هم خوش و خرم انگاری که هیچ اتفاقی نیافتاده با هم زندگی میکنن

♡ روا ♡
♡ روا ♡
5 ماه قبل

حس میکنم شروع مشکلاته امیدوارم کلیشه پیش نره

Prnya
Prnya
5 ماه قبل

چطور میشه وقتی که حورا از خونه رفت اومد اینجا لاله دستش پیشه قباد رو بشه و در به در دنبال حورا باشه؟؟!!!

آخرین ویرایش 5 ماه قبل توسط پرنیا بهمنی
Mamanarya
Mamanarya
پاسخ به  Prnya
5 ماه قبل

ماه پشت ابر نمیمونه مطمئن باش ی جوری لو میره

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x