رمان عشق صوری پارت 202

5
(1)

 

نفسم تو سینه حبس شد وقتی نگاه هامون خیره موند رو صورت همدیگه!
شد اون چیزی که نباید میشد و دیگه نمیشد جمعش کرد!
بی حرکت یا بهتر بود بگم بدون اینکه توان جنبیدن داشته باشم تو همون حالت مجسمه مانند موندم و تکون نخوردم.
تلفن همراه توی دستش رو از کنار گوشش پایین آورد و بدون اینکه از کسی که داشت باهاش حرف میزد خداحافظ کنی تماس رو قطع کرد و با ریز کردن چشمهاش پرسید:

-چییییی !؟ توووو…

نفسم تو سینه حبس شده بود و رنگ از رخم پریده بود.
نمیدونستم باید چیکار کنم و چه واکنشی نشون بدم.
فقط با دهن نیمه باز و صورت رنگ پریده بهش خیره بودم و تماشاش میکردم.
چه فاجعه ای!
چه فاجعه ای!

اون یک قدم جلو اومد و من همون یک قدم رو عقب رفتم.
گستاخانه گفت:

-پس هرزه خانم افتاد تو تله…

رفته رفته داشت میشد همون ژینوس واقعی.
همون ژینوسی که یه مار آناکوندا رو درسته قورت میده و شهرام با اون شهرامی گریش نتونسته بود اینهمه سال کاری کنه این دختر ازش دل بکنه.
چشمهاشو واسم تو کاسه چرخوند و پرسید:

-تو همون دوست دختر شهرام نیستی؟ همون هرزه ای که میدونه شهرام نامزد داره اپا ول کنش نمیشه !؟ تو…تو اینجا چه غلطی میکنی هاااان !؟

اصلا نمیدونستم چیبگم چون هیچوقت خودم رو واسه همچین لحظه ای آماده نکرده بودم.
هیچوقت!
حتی توی تصوراتم!
بیشتر اومد سمتم.زد رو شونه ام و گفت:

-حرف بزن ببینم سلیطه….تو اینجا چیکار میکنی هااااان؟
کی تورو راه داده اینجا…؟

تنها کاری که تونستم بکنم یا درواقع تنها حرفی که تونستم بزنم این بود که تته پته کنان بگم:

-ا…اش…اشتباه گرفتی!

کاملا مطمئن جواب داد:

-نه! اصلا هم اشتباه نگرفتم! اونقدر این و اون عکسهاتو با شهرام واسم فرستادن که اگه میون میلونها آدم هم وایستاده باشی محاله نتونم نشناسمت…

احساس میکردم افتادم تو تله و راهی واسه نجات خودم ندارم.
من باید چی میگفتم !؟
یا باید چیکار میکردم!؟
شهرام…شهرام خدا بگم چیکارت کنه که تو منو توی این وضعیت انداختی.
آب دهنم رو قورت دادم و گفتم:

-گفتم که….شما اشتباه گرفتی!

از وصف حال خودم عاجز بودم.فقط میدونم که ضربان قلبم بالا رفته بود و نفسم بالا نمیومد.
خواستم با عجله از کنارش بگذرم که دستمو سفت گرفت و پرسید:

-کجا کجا ! اصلا هم اشتباه نگرفتم.
اصلا تو اینجا چه غلطی میکنی هاااان !؟
اومدی دنبال شهرام آره؟!
لابد شنیدی ما میخوایم رسما ازدواج کنیم و واسه همین اومدی اینجا کولی بازی دربیاری که شهرام رو بکشونی سمت خودت آره؟
ولی کورخوندی!
محال بزارم دیگه حتی رنگشو ببینی!

جدیدتش منو ترسوند.
دستمو با عصبانیت عقب کشیدم و گفتم:

-ولم کن بابا…شهرام جونت پیشکش خودت. از سر رام کنار برو میخوام برم!

پوزخندی زد و نه تنها کنار نرفت بلکه دقیقا رو به روم ایستاد و گفت:

-بری !؟ عمراااا…
من تازه گیرت انداختم بعد الان بزارم تو بری؟
حالا کارت به جایی رسیده که پررو پررو پا میشی میایی اینجا خونه پدرشوهرم؟
خوب گوش کن دختره ی هرزه و سلیطه وای به روزگارت اگه فقط یکبار دیگه…فقط یکبار دیگه من تورو…

حرفش تموم نشده بود گه صدای مامان از پشت سر گند زد به همچی:

-شیوا…پس چرا نرفتی؟دیر میشه هاااا…

اون لحظه حس کردم دنیا روی سرم آوار شده.
لحظه ای که خود ژینوس هم از شدت تعجب انگشت به دهن موند.
دیگه نمیشد از این شرایط خلاص شد ! دیگه نمیشد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
aram
aram
1 سال قبل

یا ابلفضللللل😂😂😂

.....
.....
1 سال قبل

یه کمی به نظرات ما اهمیت بدید پارتا خیلی کمه بیشترش کنید

N۱۲۸p
N۱۲۸p
1 سال قبل

این چیه که میزارید الان پارت ۲۰۰ هستید هنوز داستان ادامه داره
کی قراره این رمان تموم شه خدا میدونه😄😅

من منم
من منم
1 سال قبل

خب؟
بعدش؟

یکی
یکی
1 سال قبل

عالی بود اینقد زیاد بود واقعا کیف کردیم نگرانیم دستتون چیزیش نشه👏👏

مهسا
مهسا
1 سال قبل

واقعاا…. حرفی ندارم
تروخداااا یکم زیادش کنین دیگه از خدا نگذرین🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁🙁😐😐😐😐😐😐😐😐

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x