رمان دونی

 

 

 

 

با رها شدن دست یزدان از دور کمرش و چرخشی که یزدان با دستش به تن او داد و او را به سمت فرهاد هدایت نمود ، فرو ریختن قلبش میان سینه اش را به معنای واقعی کلمه ، حس کرد .

 

 

 

میان چرخی که می خورد برای یک آن دید که دستان فرهاد هم از دور کمر نسرین جدا شد و چرخی به تن او داد تا به سمت یزدان هدایتش کند .

 

 

 

نمی دانست چه شد ، اما در یک صدم ثانیه تصمیم گرفت با تمام تلاش و همتی که در خود سراغ دارد ، میان رقص باشکوه دامن لباسش از چرخشی که یزدان به تن او داده بود ، به هر سختی که باشد ، خودش را سمت مخالف سوق دهد .

 

 

 

خودش را میان کتی و مردی که رو به رویش می رقصید انداخت و دستانش را ناشیانه روی شانه های او قرار داد .

 

 

 

به نظرش رقصیدن با این دختر ملوس و ریز نقش صد شرف داشت به رقصیدن با آن پیر کفتار صفت .

 

 

 

کتی با ورود نابهنگام گندم میان رقص خودش و پارتنر قرضی اش ، ابروانش بالا رفت و گندم شرمنده تر شده نسبت به ثانیه های پیش ، حتی روی نگاه کردن به مردی که مطمئناً از ورود نابهنگامش ، شوکه شده بود را ، نداشت . کاملاً می توانست توقف کامل مردِ پشت سرش را ، حس کند .

 

 

 

لبخندی نم نمک روی لبان کتی نشست و دستش را دو سمت پهلوی گندم قرار داد و حرکات تنش را نرم و آرام شروع کرد …………. این حرکات نرم و آهسته ، به هیچ عنوان با آهنگ ضربدار و تندی که در سالن از باندها پخش می شد ، هماهنگی نداشت .

 

 

 

ـ ببین کی اومده باهام برقصه …………. یه بره شیرین و ملوس .

 

 

 

گندم با حس و حال بدی از رو دستی که حس می کرد به بدترین شکل ممکن از مهمترین آدم زندگی اش خورده بود ، برخلاف بغض آزار دهنده ای که میان حلقش حس می کرد ، لبخندی تصنعی بر لب نشاند و بی توجه به حرف کتی ، نگاهش را بی هیچ اختیاری سمت یزدانی که حالا نسرین را در آغوش کشیده بود و با او می رقصید ، کشید .

 

 

 

 

ـ کجا رو نگاه می کنی عروسک خانم ؟

 

 

 

گندم انگار که تازه صدای کتی را شنیده باشد ، به سرعت نگاهش را به سمت کتی کشاند ………… حال دلش بد بود ………… بد نه ، افتضاح بود . هوایش ، هوای گریه بود ………… فکر اینکه یزدان با کمال میل و رغبت قصد عرضه او به فرهاد را داشته تا خودش با نسرین برقصد ، نفسش را به لرزه می انداخت و قلبش را خون می کرد . حس آدمی را داشت که از پشت خنجر خورده ……… آن هم نه از هر کسی ، از یک خودی ……. و این چیز کمی نبود .

 

 

 

ـ هیچ جا .

 

 

 

– تا حالا تو رقص های ضربدری شرکت نکردی ؟

 

 

 

گندم نفس عمیقی کشید تا بغضش را میان همان حلق داغ کرده اش نگه دارد . نمی خواست اشک بریزد ……… نمی خواست مقابل این جماعت گرگ صفت خودش را ضعیف و حقیر نشان دهد .

 

 

 

شاید از پس لرزش صدایش بر نمی آمد . اما با هر جان کندنی که بود اجازه نمی داد اشکش روی گونه اش جاری شود .

 

 

 

– رقص ضربدری چیه ؟

 

 

 

– رقصی که مرد و زن با هر آهنگ پارتنرهای خودشون و باهم عوض می کنن .

 

 

 

گندم سر تکان داد . حالش خراب بود .‌ حتی اسم این رقص لعنتی هم به گوشش نخورده بود .

 

 

 

کتی نگاه گاه و بی گاه گندم که به سمت یزدان کشیده می شد را می خواند . فهمیدن اینکه این مدل رقص ها برای دختر رو به رویش ناشناخته و غریب است ، سخت نبود .

 

 

 

– زیاد خودت و درگیر مردای این جمع نکن که چرا پارتنرهاشون و باهم جا به جا می کنن . این رسم و رسوم تموم این مردهاست . که تو تخت تو گوشت حرفای عاشقانه بزنن و تو جمع راحت تر از آب خوردن تو رو به یکی دیگه قرض بدن ………. اصلا اگه کسی خلاف این عمل کنه جای سوال داره . یزدانم از همه بدتر ……… جنس مونث اصلاً براش پشیزی ارزش نداره .

 

 

 

چیزهایی که گندم برای اولین بار می شنید ، چیزی جز حالت تهوع برای او به ارمغان نمی آورد . این انتهای بی غیرتی بود که مردها بخواهند شریک های خودشان را به هم قرض دهند و ککشان هم نگزد .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کلنجار

    خلاصه رمان :       داستان شرحی از زندگی و روابط بین چند دوست خانوادگی است. دوستان خوبی که شاید روابطشان فرای یک دوستی عادی باشد، پر از خوبی، دوستی، محبت و فداکاری… اما اتفاقی پیش می آید که تک تک اعضای این باند دوستی را به چالش میکشد و هرکدام به نحوی با این مسئله و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نفرین خاموش جلد دوم

    خلاصه رمان :         دنیای گرگ ها دنیای عجیبیست پر از رمز و راز پر از تنهایی گرگ تنهایی را به اعتماد ترجیح میدهد در دنیای گرگ ها اعتماد مساویست با مرگ گرگ ها متفاوتند متفاوت تر از همه نه مثل سگ اسباب دست انسانند و نه مثل شیر رام می شوند گرگ، گرگ است

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوهام به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

      خلاصه رمان : نیکو توی بیمارستان به هوش میاد در حالی که همه حافظه اش رو از دست داده.. به گفته روانشناس، نیکو از قبل دچار مشکلات روانی بوده و تحت درمان.. نیکو به خونه برمیگرده ولی قتل های زنجیره ایی که اتفاق میوفته، باعث میشه نیکو بخاطر بیاره که……..   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی

  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریکاوری
دانلود رمان ریکاوری به صورت pdf کامل از سامان شکیبا

      خلاصه  رمان ریکاوری :   ‍ شاهو یه مرد کورد غیرتیه، که به جز یه نفر خاص، چشماشو رو بقیه دخترا بسته و فقط اونو میبینه. اما اون دختر قبل از رسمی شدن رابطشون میزنه زیر همه چیز و با برادر شاهو ازدواج میکنه و این اتفاق باعث میشه که اون از همه دخترا متنفر بشه تا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کی گفته من شیطونم

  دانلود رمان کی گفته من شیطونم خلاصه : من دیـوانه ی آن لـــحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیــری … و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم.عشق من با لـجبازی، بیشتر می چسبــد!همون طور که از اسمش معلومه درباره یک دختره خیلی شیطونه که عاشق بسرعموش میشه که استاد یکی از درسای دانشگاشه و…

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بی نام
بی نام
1 سال قبل

معلوم نویسنده حرفه ایی تو این موارد. هااا. خفن هااا

مینا
مینا
1 سال قبل

دستت طلا گندم چه حالی از فرهاد گرفت🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

Mahsa
Mahsa
1 سال قبل

یزدان خر حداقل قبلش بهش میگفتی ک مجبوری این کارو کنی و گرنه بد میشه
ایش منم حالم بد شد حتی

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x