انتقام یا عشق (خون آشام) پارت بیست و دوم - رمان دونی

انتقام یا عشق (خون آشام) پارت بیست و دوم

ب سمت رودخانه بیرون از عمارت رفت. کنار اب نشست اطراف رودخانه سر سبز بود. درختانی بزرگ و قدیمی ک در صبح زیبا اما در شب روب انگیز بود. نگاهی ب اب انداخت تصویر ماه کامل تو رودخانه زیبا بود اما ن برای دلتنگ ساندر. نگاهی ب ماه کرد صورت سینره را در ان دید خسته بود، از زندگی اش زندگی ک با یک اشتباه شروع شد. اشتباهی ک برای علاقه اش نسبت ب قدرت بود برای بدست اوردن سنگ ماه افسانه ک ان شب نتنها سنگ را بدست نیاورد بلکه قلبش را نیز از دست داد.
قلبش ان شد در گرو چشمان خاکستری ای ماند ک میدانست روزی ک تبدیل ب یکی مثل خودش شود رنگی سبز رنگ میگیرد.
لحظه ای یاد اتفاق امروز افتاد عصبی شد و دستش را ب سمت سبزه ها برد و سنگی برداشت اما قبل از برداشتن سنگ
کرم های شب تاب بلند شدن کرم هایی سبز رنگ. اسمان شب پر شد از کرم های شب تاب، باز یاد سمت دخترک چشم خاکستری ک وقتی بچه بود دور از زندگی اش در کلبه و دور از دوستانش شب ها از خانه بیرون می امد ب شوق دیدن کرم های شب تاب ک توی جنگل بود دخترک خبر نداشت اینها نقشه ساندر برای دیدن اوست.
وقتی دخترک از کلبه بیرون می امد ساندر ب ارامی تبدیل ب خفاش میشد ب سمت کلبه میرفت روی شانه سینره مینشست و همراه با او ب جنگل میرفت دخترک لای سبزه ها راه میرفت و کرم های ک از خواب بیخواب شدند را تماشا می کرد! با شوق خنده ب انها نگاه میکرد و ساندر نیز ب او.
یاداوری خاطرات برایش هم باعث خوشحالی بود هم نارحتی از نبودش داشت
نگاهی ب اسمان کرد. اسمان شب پر بود از ستاره و در کنارش ماه. کرم های شب تاب دورتا دورش بودند سبز ها را نگاه کرد دراز کشید. دوستش را لای سبز ها برد تا بازهم کرم های شب تاب بیشتری اطرافش را بگیرند. در همین حین صدای پایی از پشت درختان شنید برگشت ب سمت درختان رفت. صدای پا نبود انگار چیزی گیر کرده بود صدایش وحشتناک نبود. نزدیکش شد سبزه ها را کنار زد کنار درختی سنگی روی پشم سفیدی بود. نزدکتر شد اون پشم سفسد و ناز خرگوشی بود ک پایش مابین سنگ و زمین گیر کرده بود
ارام نزدیک او شد سنگ را جاب ا کرد پای خرگوش اسیب دیده بود ارام او را ورداشت و ب سمت رودخانع رفت کمی اب روی پای خرگوش ریخت تا خون پاهایش را پاک کند بعد هم دست را نوازش بار روی پایش کشید دستش را برداشت خرگوش با خوشحالی بلند شد و جهشی کرد روی پاهایش نشست. ساندر نگاهی ب اب انداخت و دستش را نوازش بار روی کمر خرگوش کشید انقدر اینکار را تکرار کرد تا خرگوش خوابش برد.
-خوابید
ساندر بدون برگشت سرش را تکان داد. صاحب صدای زنانه را خوب میشناخت دخترک لوسی بود ک چندی پیش در اتاقش عریان بود.
-ساندر من من تو رو دوست دارم. میدونم کارم درست نبوده ولی منو ببخش لطفا
دستش را ب طرف سنگی کوچک برد و پرتاب کرد. دوباره سنگی بزرگنر برداشت و دوباره پرتاب کرد هر دو سنگ را ب یک سو پرتاب کرد. ساندو نگاهش را از اب گرفت و ب خرگوش دوخت پوست سفید خرگوش او را یاد لباسی ک سینره را در ان دیده بود در خوابش می انداخت.
آلوینا باز هم سنگی برداشت و پرتاب کرد انقدر این کار را تکرار کرد و رفته رفته سنگ ها را بزرگتر کرد ک اخرین سنگی ک برداشت بی اندازه بزرگ بود و نتوانست ان را با دست بردار با استفاده از قدرتش ورداشت و پرت کرد قطرات ک نه ولی میتوان گفت مثل سطلی اب روی صورت ساندر ریخت. دخترک ناراحت شد و ارام ب سمت ساندر رفت روی زانو اش نشست دست در جیبش برد و دستمالی برداشت و خواست صورت ساندر را پاک کند اما ساندر صورتش را عقب برد. ناگهان از میان اب موجودی…….

امیدوارم خوشتون امده باشه ♡منتظر نظراتتون هستم.ببخشیددیر شد شرمنده🙃♡♡

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان جنون آغوشت

  خلاصه رمان :     زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته می‌شه و بزرگ می‌شه و نقشه‌هایی می‌کشه که به رسوایی می‌رسه… و برای حاج حمید یک جنون می‌شه…   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تاونهان pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :           پندار فروتن، مردی سیو سه ساله که رو پای خودش ایستاد قدرتمند شد، اما پندار به خاطر بلاهایی که خانوادش سرش اوردن نسبت به همه بی اعتماده، و فقط بعضی وقتا برای نیاز های… اونم خیلی کوتاه با کسی کنار میاد. گلبرگ صالحی، بهتره بگیم سونامی جوری سونامی وار وارد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی

    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر شکل می‌گیرد. احساس و عشقی که می‌تواند مرهم برای زخم‌های

جهت دانلود کلیک کنید
رمان جاوید در من

  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یغمای بهار

    خلاصه رمان:       دلارای ایلیاتی با فرار از بند اسارت، خود را به بهشت شانه های مردی رساند که خان بود و سیبی ممنوعه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان راز ماه

    خلاصه رمان:         دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی مهتا و اتفاقای عجیب غریبی که برای این مرد اتفاق

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
MMM
MMM
2 سال قبل

رمان دیگه ای هم درباره خون اشام و گرگینه ها مینویسی ؟

MMM
MMM
2 سال قبل

پارت ۱ باید از کجا بیارم ؟

مهسا
2 سال قبل

یا ابلفضل

مهسا
2 سال قبل
پاسخ به  Yalda. post

بلههه زیاد از حد جبران شد👌🏻😂

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x