خاطرات یک دانش آموز پارت4 - رمان دونی

خاطرات یک دانش آموز پارت4

از نوشته‌ های استاد عباس(ف.عباس زاده)

«روزی ک با کهیر آشنا شدم»

خب از وجنات و سکنات کهیر ک بگذریم میرسیم به ذوق شعریش و خوشنویسیش ، ک ماشاالله خط تحریری و نستعلیق ک سهله دیگ داره خط کهیری می‌نویسه. اصلا من کلا دیوونه کهیر بودم و از وقتی ک شعرشو خوند دیگ مثل الهه ونوس اونو میپرستم.خب ماجرا از این قرار بود ک، همه تو کلاس نشسته بودیم و ک یهو قامت کهیر از در وارد شد و بر جایگاهش نشست. خودتون دیگ میدونید همیشه اون خنده شیطانی رو داره رو لباش ک انگار دوتا ماکارونی کنار همن، با لحن همیشگیش گفت: سلام بچه ها ،بچه ها سلام . از همین بسم الله فهمیدم ک یه خبرایی برامون داره و خودمو آماده هر خبری کردم، ک ادامه داد: میدونستید من عاشق شعر و ادبیاتم؟ امروز هم یه شعر رو ک خودم نوشتم رو می‌خوام بخونم براتون، امیدوارم خوشتون بیاد. هن؟ تو؟ شعر بنویسی؟ خدا خودش رحم کنه، بابا تو یه تنه میتونی کل مرز های ادبیات و شعر جهان رو جابه جا کنی ، تن مرحوم نیما یوشیج و فردوسی و مولوی و مولانا تو گور بندری میرن از بس ک میلرزن، تورو خدا این کارو نکن! بعدش ک شعرشو خوند دیدم ک خیلی بدم نیست ولی جمله ای ک آخرش گفت کاری کرد ک یادم اومد همون کهیر خودمونه ؛ گفت: بچه ها هر کسی نمی تونه مثل من اینجور شعرا بگه، تازه موقعی ک هم سن شماها بودم هم شعر میگفتم ولی چون پراکنده ان گمشون کردم. با این جمله تو یه حرکت پشم های مارو دود کرد، کلا هیچ پشمی نموند ک فر بخوره ، تو چجوری میتونی اینقدر شیور (مو زن) ماهری باشی؟ قلبم از اینهمه خلاقیت و سلیقه و ذوق شاعری ایستاد. ک به کناریم گفتم: خر ذوق شدم ، نمیدونم این کهیر چجوری شنید ک یهو پوکر شد فیسش، همه ساکت بودن ، انگار میخواستن مسابقه م م مجسمانه بزارن.یهو کهیر گفت : کی اینو گفت؟ چه کلمه زشتی، اصلا نباید داخل دهن دانش آموزی کلمه قبل ذوق بیاد، خیلی حرف بی ادبانه ای بود. کی این حرفو گفت؟. همه باز ساکت بودن و من و کناریم داشتیم از خنده ای ک سعی میکردیم کنترلش کنیم قرمز می‌شدیم . وای خدای من، یه جوری میگه کلمه خر ذوق کلمه زشتیه ک حس کردم فاک بهش نشون دادم.بابا لغت نامه دهخدا، بابا فرهنگ لغت معین ، بابا با ادب ، با تربیت، نکشی مارو کوچولو. از اون روز هر وقت میومد تو کلاس یه نگاه کلی میکرد ببینه کسی اون حرفو نمیزنه.
از اون روز به بعد من در خیابان ها و بلوار ها مینشستم و منتظر بودم یکی تصادف کنه تا فحش های جدیدتری یاد بگیرم، اون حرف کهیر خیلی روم تأثیر داشت انگار بهترین حرفی بود ک تو چند سالی ک مدرسه میرم از معلمم شنیدم،حتی حرف مامان و بابامم اینقدر روم تأثیر نزاشته بود ک این حرف تأثیر داشت . یادمه ک تو کانون اصلاح تربیتی منو پیدا کردن ، تا این حد دانش آموز خوب و حرف گوش کنی بودم .
خدایا این کهیرو شفا نده، ما ک از همه جا برامون می‌ریزه حداقل این روحمونو شاد می‌کنه.خدایا کرمتو شکر ک کهیر رو تو مسیر زندگیم قرار دادی ولی کاش مانتو قهوه ای بهش نمی‌دادی ک همش یادم به امتحانای درخشانم بیوفته، تا این حد نور دارن ک میشه به خورشید بگی : دادا اگ تو نور رسانی کمک خواستی بیا این برگه رو بگیر.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان خطاکار

    خلاصه رمان :     درست زمانی که طلا بعداز سالها تلاش و بدست آوردن موفقیتهای مختلف قراره جایگزین رئیس شرکت که( به دلیل پیری تصمیم داره موقعیتش رو به دست جوونترها بسپاره)بشه سرو کله ی رادمان ، نوه ی رئیس و سهامدار بزرگ شرکت پیدا میشه‌. اما رادمان چون میدونه بخاطر خدمات و موفقیتهای طلا ممکن نیست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر پرتو كتابی است قطور كه به هيچ كدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یک تو به صورت pdf کامل از مریم سلطانی

    خلاصه رمان:     سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر می‌کنه! سرو تو این

جهت دانلود کلیک کنید
رمان در امتداد باران

  دانلود رمان در امتداد باران خلاصه : وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است… این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی به این

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آبادیس

  دانلود رمان آبادیس خلاصه : ارنواز به وصیت پدرش و برای تکمیل. پایان نامه ش پا در روستایی تاریخی میذاره که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه. همون شب اول اقامتش توسط آبادیسِ شکارچی که قاتلی بی رحمه و اسمش رعشه به تن دشمن هاش میندازه ربوده میشه و با اجبار به عقدش درمیاد. این ازدواج اجباری شروعیه برای

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نیلا
نیلا
4 سال قبل

ببخشید پارت جدیدو پس کی میزارید؟ خیلی باحال بود این کهیر اصلا دبیر ریاضی مدرسه ای که میرم بود رفتاراش و خباثتش عین اون بود

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  نیلا

فک کنم دیگه پارت گذاری نمیشه نیلا جانم…

نیلا
نیلا
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

وای چه بد

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  نیلا

راس میگی نیلا جون؟؟؟؟ اهل کجایی؟؟ شاید همکلاسی در اومدیم😂😂😂😂🖐🏻🖐🏻🖐🏻

نیلا
نیلا
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

اره اهل رشتم عزیزم

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  نیلا

اوه خوشوقتم نه ما استان بوشهریم

مبینا
مبینا
4 سال قبل

با حال بود ولی کاش بغیش هم میزاشتید

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  مبینا

دیگه نویسنده ی عزیز پارت ندادن!

ب نو چع
ب نو چع
2 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

خیلی بد شد ک دیگع پارت نمیزارن
هوفففف

ب تو چع
ب تو چع
2 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

خیلی بد شد ک دیگع پارت نمیزارن
هوفففف

غریبه
غریبه
4 سال قبل

عالی خسته نباشید 🤩🤩🤩

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x