رمان"ســهم من از تو"پارت32 - رمان دونی

رمان”ســهم من از تو”پارت32

💕📚

 

نمیدونم چقدر خوابیدم که با شنیدن صداش چشمامو باز میکنم داره با گوشی حرف میزنه:

– نمیدونم … احتمالا سه چهار روزو هستم… حواست به نمایشگاه باشه… اون اوکی… آره …

پشت به من مقابل خرس ایستاده و صورت خرسو این طرف و اون طرف میکنه و زل زده بهش… بگم نترسیدم دروغ گفتم… چون حرفو نشونی از آرتان اونو سرحد جنون می برتش و من زورم بهش نمیرمه…

– باشه خدافظ!

گوشیو قطع میکنه و پرت میکنه روی میز آرایش ی،

سمتم برمیگرده خرس توی دستاش غافلگیر میشمو میشینم…

– خیلی خوابیدم؟

جلو میاد… خدا اگه هستی خودمو مسپرم بهت…

– به نظرت بابای من میتونه به مامانم اینو کادو بده ؟

همه ی سعیمو میکنم درست جواب بدم:

_نه خوب !

– منم اینجا هیچ خری و نیاوردم که خرس بدم دستش!

قلبم با تندی می‌کوبه … خدایا چه گناهی کردم من؟

– میمونه آرتان که جز تو سمت پشه ی ماده هم نمیرفت!

– اجاز میدی توضیح بدم؟

فقط نگام میکنه… خستم… خسته به معنای واقعی…

– اینو واسه تولدم خرید.. پارسال….

عصبی تر میشه؛

– اومدید اینجا؟

سعی میکنم نفس بکشمو نمیشه … خاطره ها دارن مغزمو میخورن … این مرد داره روانیم میکنه:

– آره!

جلو میااد … عقب میرم و می چسبم به تاج تخت … روبه روم میشینه …خرسو میکنه توی صورتم:

– تو این اتاق؟

وای نه… نه خدا…

– روی این تخت؟

هه… واقعا طلبکاره؟ واقعا توقع داره هیچ گذشته و خاطر ای نباشه؟

– چرا اینجوری میکنی … چته؟ خو معلومه که ما با هم بودیم … این چرا عجیب واست؟ … چرا عصبیت کرد ؟

– خفه شو دلی!

– خفه نمیشم.. شورشو در آوردی… یه جوری رفتار میکنی انگار از اول به تو تعهد داشتم… نترس به این تخت نرسید… آرتان واسه داشتن روحم به  جسمم متوسل نشد به تنم احترام گذاشت ،هیچی بینمون نبود … میگفت تو حیفی که  دست خورده شی …

جوری میزنه توی صورتم که حس میکنم نصف صورتم کنده شد و افتاد وسط اتاق…

سرم روی بالشت می افته…

صداشو سخت میشنوم… گوشم سوت میکشه،

– دست گذاشتی رو غیرت و نقطه ضعفم، که دستم خورد تو صورتت!

مزه ی خون توی دهنم بیشتر میشه…سرمو بلند میکنم…

موهام دورم ریخته…

چونمو میگیره،

– دفعه ی آخرت باشه تیکه می ندازی خوب؟

فقط نگاش میکنم … بی اشک … بی بغض … بی درد… خالیه خالی… من خالیم… پوچ … بی حس… توی چشماش پشیمونی موج میزنه… انگشت اشارشو

میکشه گوشه ی لبم…صورتم از درد جمع میشه…

– چرا با اعصاب من بازی میکنی توله سگ!

چرا از شدت غم نمیشه مرد؟

– چرا کاری میکنی سگ شم و گوه زیادی بخورم لامصب؟

میتونم الان برم بیرون و تا ته دریا رو برم؟ غرق شدن چه جوریاست🌊

– چرا نمیفهمی غیرت و حسامیت منو؟

خم میشه… درست گوشه ی لبمو می بوسه… خدا نشسته چیو نگاه میکنه واقعا؟

– لعنت به من!

ساکتم…سستم..

– لعنت بهت دل آرام!

کف دستشو دوباره میزنه روی پیشونیش…

دلم هیچیش نمیشه!

از جا بلند میشه و بیرون میره …

درو که می کوبه اشکم میچکه…

بلند میشم…

از اتاق بیرون میرم…خبری ازش نیست…

از ویلا بیرون میرم…

میرم سمت دریا…

موج میزنه و کف پاهام خیس میشه…

 

یادم میاد تک تک لحظه هایی که با آرتان بودیمو…

یادم میاد روز نحسی که توی اتاق عمو گذشت…

جلو میرم… آب تا زانوهام میرسه..

لبم میسوزه … یادم میاد جشن نازگلو، آرتانو…

جلوتر میرم… آب تا کمرم میرسه… هیچ ترسی ندارم…

یادم میاد زخم زبونای آرتانو…

بازم میرم و آب تا گردنم میرسه…

تصاویر مامان و بابامو توی ذهنم پررنگ تر میشه..آب توی بینیم و دهنم میره… سرفه

میزنم… صدای آرشامو گنگ میشنوم…

– دل آرااااام؟

میدونی؟ غرق شدن توی دریا خیلی بهتر از غرق شدن توی غم و درد و مصیبته…مردن خیلی بهتر از له شدن زیر دست و پای یه مرده..

میدونی دریا خیلی بی رحم… مثل آرشام… مثل عشقش…

نفسم داره میره و بازم فکر میکنم آرتان واقعا منو یادش رفت؟

چشمام داره بسته میشه و صدای فریاد آرشام باعث نمیشه که  تلاشی بکنمو زنده بمونم… !

منم بی رحم شدم… مثل دریا… مثل عشق آرشام!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان کویر عشق

  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از تجربیاتش استفاده کنه … بالاخره میبینه ولی نه اونطورکه میخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هتل ماهی
دانلود رمان هتل ماهی به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

    خلاصه رمان هتل ماهی :   فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن..  حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز…………     به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان جاوید در من

  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ژینو
دانلود رمان ژینو به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

  خلاصه: یاحا، موزیسین و استاد موسیقی جذابیه که کاملا بی‌پروا و بدون ترس از حرف مردم زندگی می‌کنه و یه روز با دیدن ژینو، دانشجوی طراحی لباس جلوی دانشگاه، همه چی عوض میشه… یاحا هر شب خواب ژینو و خودش رو می‌بینه در حالی که فضای خوابش انگار زمان قاجاره و همه چی به یه کابوس وحشتناک ختم میشه!حتی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زاد خو

  خلاصه رمان :     کابوس ارباب همون خیانت زن اربابه ارباب خیلی عاشقانه زنشو دوس داره و میره خواستگاری.. ولی زنش دوسش نداره و به اجبار خانواده ش بله رو میده و به شوهرش خیانت میکنه … ارباب اینو نمیفهمه تا بعد از شش سال زندگی مشترک، پسربچه‌شون دچار یه بیماری سخت میشه و تو ازمایش خون بیمارستان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند

  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه آقا؟! و برای آن که لال شدنم را توجیه کرده

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
50 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آنه شرلی
آنه شرلی
1 سال قبل

حاجی دمت گرممممم 😗

دختری در مزرعه😃
دختری در مزرعه😃
1 سال قبل

مرسی نویسنده جان…همون قبل از عاشورا باشه بهترِ…یکی دوتا پارت اضافه تر که عالی میشه😁

ملکه
ملکه
1 سال قبل

نداجون کاش بین داستان اصلی یه مقدار راجع به مجردیشون واینکه وقتی نامزدمیشه باارتان وعشق وحسادت ارشام که چطور عاشق دلارام شده مینوشتی

ملکه
ملکه
1 سال قبل

واقعا حداقل یه پارتو امشب بزار

ساناز
ساناز
1 سال قبل
پاسخ به  ملکه

سه تا گذاشت بنده خدا😂😑

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل

از امشب شروع کن دو روز روزی ۴پارت میشه ۸پارت فردا شلوغ میشه از الان بزار مرسی عزیزم

مریم
مریم
1 سال قبل

حالا امشب میزاشتی خیلی خیلی دعات میکردیم

مریم
مریم
1 سال قبل
پاسخ به  neda

چشم حتما.انشالله به حاجتت برسی.
اشکال نداره عزیزم😊

Asaadi
Asaadi
1 سال قبل
پاسخ به  neda

ننه چشت نزننن💔🗡🗡🗡🗡🤣🤣

،،،
،،،
1 سال قبل
پاسخ به  neda

ننه حالاامشبم یکی بذاربقیشوفردامیدی

camellia
camellia
1 سال قبل

لطفا زودتر بزار.ممنون متشکرم.🙏

مینا
مینا
1 سال قبل

ای به زمین گرم بخوری آرشااااممممممممم الهی بمیری شرت کنده شه از سر این دختر بدبخت آشغال عوضی

بی نام
بی نام
1 سال قبل
پاسخ به  neda

همین امشب بذارپارتهاشووننننن خوووببب نننه جونممم

علوی
علوی
1 سال قبل
پاسخ به  neda

پارت بده. منم وقت ندارم اون دو روز که بیام حتی سر بزنم

آرامش
آرامش
1 سال قبل
پاسخ به  neda

اگه میشه قبل عاشورا بزار و لطفا جای حساس تموم نکن که تا بعد عاشورا صبر کردن خیلی سخته
راستی رمانت عالیه همینجوری پیش برو عزیزم و موفق باشی

رضا میر
رضا میر
1 سال قبل
پاسخ به  neda

فردا بزار بهتره

،،،
،،،
1 سال قبل
پاسخ به  neda

ننه توروخداامروزپارت بده منم اون دوروزنمتونم بیام

Maman arya
Maman arya
1 سال قبل
پاسخ به  neda

ب نظر منم قبل عاشورا مثلا فردا پنج شیش تا پارت حسابی بلند واسه مون بذار لطفا😉🙏

بانو
بانو
1 سال قبل
پاسخ به  neda

همین الان ۱۰تا پارت بده 😊 بجای اون دو روز چون منم دارم میرم زنجان نمیرسم بخونم😅

مینا
مینا
1 سال قبل
پاسخ به  neda

قبول باشه گلم التماس دعا آره بزار

Mobina
Mobina
1 سال قبل
پاسخ به  neda

صد در صد قبل عاشورا هرکی بگه بعد عاشورا مریضی روحی روانی داره😂😂

Asaadi
Asaadi
1 سال قبل
پاسخ به  neda

زوددد تر بذار ننه جون لطفا

Maman arya
Maman arya
1 سال قبل

سلام نداجون خوبی؟
منم خودم مامانم ولی اگه شما قراره پسرتو دوماد کنی پس پیشکسوت مایی❤
پس منم مث بقیه دوستامون میگم دمت گرم ننه جون عالی بود ۴ تا پارت منو ب هنگ کردن رسوند😂❤👌

بی نام
بی نام
1 سال قبل
پاسخ به  neda

من میخوام برم روضه ی پارت بده تا دعات کنممم خووببب

بی نام
بی نام
1 سال قبل
پاسخ به  neda

نه خو اگه بازم پارت بوی بیشترترررر دعات میکننمممم خوووب

ملکه
ملکه
1 سال قبل

نداجون که امروز دوتا پارت اضافه گذاشت فقط بخاطر من بود 😉😉

مریم
مریم
1 سال قبل

تو رو خدا یه پارت دیگه هم بده و شادمون کن

ساناز
ساناز
1 سال قبل

با آرشام خوب تا کنی خوبه هاا
مرررسیییی ندا جون خیلی خوشحال شدم

به تو چه😐
به تو چه😐
1 سال قبل

ننه مکه حورا رو نمیذاری

بانو
بانو
1 سال قبل

وای ننه امروز چه مهربون شدی خدا خیرت بده.

رضا میر
رضا میر
1 سال قبل
پاسخ به  neda

معلومه که مهربون ترین ننه ندای جهانی🥰🤩😙

بی نام
بی نام
1 سال قبل

من پارت میخوام

586
586
1 سال قبل

میشه ی پارت دیگ بدیی تو رو خداا

helen nasari
helen nasari
1 سال قبل

عالیی
مرسی ندا جونن 💓💕

دسته‌ها
50
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x