11 دیدگاه

رمان”ســهم من از تو”پارت91

4
(5)

فصل دوم

 

تلخ میگم:

 

– فکر میکنی خوشحال میشه؟ اون اگه میخواست منو ببینه نمیفرستادمون اون طرف….

نمیگم خودم نمیخواستم برم… میخواستم… اما دلم مراقبتشم میخواست…دلم حمایتشو میخاست، شاید اگه پیش خودت میموندم..

باهات لج نمیکردم… این قدر بدبختی گریبانمو نگرفته بود!من انتخابم اشتباه بود اشتباه کردم

شمام پشتمو خالی کردین، وقتی یه دختر راهو اشتباه میره و متوجه میشه، کی میخاد پشتش باشه؟ به کی میخاد تکیه کنه تا بازم سرپا شه.

دستمو میگیره…

خودمو توی آغوشش پرت میکنم و جز همه ی غصه ها غصه ی دلتنگی و دوریمم می بارم، میبارم و دلم آروم نمیشه.

 

«**پوریا**»

 

 

 

بعد از جمع کردن و بسته بندی یه سری از وسایلهای پریا رو مبل میشینم و به پریا که مشغول جمع کردن لباساش هست نگاه میکنم ..

چشماش نشون میده که چقدر اشک ریخته اما الان جلوی من سعی میکنه خودش رو کنترل کنه .

موقع حرف زدن بغض رو تو صداش رو میشنوم ….

اشکایی که موقع جمع کردن وسایل بی اختیار از چشماش میچکن و یواشکی و تند پاکشون میکنه تا من متوجه نشم عصبی ترم میکنه :

– بسه دیگه تا کی میخوای به یه آدمی که حتی اسمتم تو ذهنش نمیاره فکر کنی و خودتو سرش داغون کنی؟ اون اون ور دنیا حتی یه ثانیه نمیگه پریا کیه بعد تو صبح تا شب اینجا همش تو فکر اونی …

 

انگار منتظر همین حرف بود که سمتم میاد و خودشو تو بغلم میندازه و بلند بلند زار میزنه …

– پوریا دست خودم نیست ..

نمیتونم مگه من چی کم دارم آخه ؟ من که گفته بودم همه کار میکنم بهم فرصت بده …..

پشت کمرش رو نوازش میکنم :

– تو از سر اونم زیادی این یک ؛

بعدم آخه خواهر من تا آخر عمرت میخوای عذاب بدی خودتو ؟

ازدواج کرده که کرده اگه ازدواج نمیکرد مگه تاثیری داشت تو رابطتتون ؟

هق میزنه :

– اون … اون خودش گفت دیگه عاشق نمیشه

– الانم شک دارم که عاشق شده باشه …

اشکاشو پاک میکنه :

– یعنی چی ؟

– حس میکنم همش نقشه س

لبخند میزنه :

– مطمئنی؟

دلم از این همه امیدش به آرشام میگیره :

– فقط حس میکنم ..

نقشه باشه یا نه بازم برای تو فرقی نداره باید زندگی کنی بدون فکر به اون …

موقعیتاتو سر عشقی که ته نداره هدر نده … سعی کن باز روحیت قوی و محکم و شاد باشه.

ناراحتیشو که میبینم میگم :

– من خواهر ترشیده نمیخواما پس فردا باید ترشی بندازیمت دیگه .

میخنده اما با غم …..

– برم بقیه وسایلمو جمع کنم …

پریا که میره سمت تراس میرم …

بعد این همه سال دوستی هنوزم سر از کارای آرشام در نمیارم ….

گوشیمو برمیدارم و شماره‌ی آرشام رو میگیرم.

 

«**آرشام**»

 

 

– هر کی باور کنه من یکی باور نمیکنم آرشام…

چی تو سرته باز؟

کلافه لباسامو توی چمدون پرت میکنم:

– مرتیکه خر میگم دارم میام تهران فردا پرواز دارم.

تورم میبرم خواستگاری که باور کنی!

– چه جوری آرشام؟ چه جوری ممکنه؟

 

نیشخند میزنم:

– چیه میخوای اطلاعات بدی باز فکر کردی من الان عاشق دلخسته شدم؟

– پریا داره دق میکنه

– بگو نکنه… یه دوست داشتن معمولیه….

واسه اولین بار دلخور میگه:

– این دوست داشتن معمولی پریو نداشتی؟

– پری همیشه واسم مث خواهر بود… باور کن .

– باور کنم میخوای مث آدم زندگی کنی؟

سیگارمو روشن میکنم و پشت پنجره می ایستم:

– میخوام… اما بعید بتونم!

– دختر چی داشت که تونست آدمت کنه؟

لبخند میزنم:

– شور شوق حس زندگی امید…!

_خوشحالم واست …

اگه حقیقت داشته باشه خودم واست عروسی میگیرم.

میخندم:

– جون بابا! پس سعی میکنم زودتر بیام..

 

(اینم یه پارت دیگه واسه عشقای خودم❤️)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
1

رمان عصیانگر 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۹۲۰۰۷۰

دانلود رمان من به عشق و جزا محکومم pdf از ریحانه 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاه‌پوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجه‌ی مرد سیاه‌پوش وسط پذیرایی خونه‌شون میشه و… شروع هر زندگی شروع یه…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۱ ۱۹۵۵۲۰۶۸۰

دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن،…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۲۱۴۷۷۳۵

دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۲ ۱۱۱۴۴۶۰۴۴

دانلود رمان پنجره فولاد pdf از هانی زند 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         _ زن منو با اجازه‌ٔ کدوم دیوثِ بی‌غیرتی بردید دکتر زنان واسه معاینهٔ بکارتش؟   حاج‌بابا تسبیح دانه‌درشتش را در دستش می‌گرداند و دستی به ریش بلندش می‌کشد.   _ تو دیگه حرف از غیرت نزن مردیکه! دختر منم زن توی هیچی‌ندار…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۹ ۲۳۱۰۴۵۹۰۵

دانلود رمان هشت متری pdf از شقایق لامعی 1 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان: داستان، با ورودِ خانواده‌ای جدید به محله آغاز می‌شود؛ خانواده‌ای که دنیایی از تفاوت‌ها و تضادها را با خود به هشت‌متری آورده‌اند. “ایمان امیری”، یکی از تازه‌واردین است که آیدا از همان برخوردِ اول، برچسب “بی‌اعصاب” رویش می‌زند؛ پسری که نیامده، زندگی اعضای محله‌ و خصوصاً خانواده‌ی…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۳ ۱۵۱۴۲۱۶۳۷

دانلود رمان باید عاشق شد pdf از صدای بی صدا 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد از ازدواجش، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت می‌کنن و باهم فرار میکنن. بعد از اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین ،پگاه رو…
127693 473 1

دانلود رمان راز ماه 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ماما دلی
ماما دلی
9 ماه قبل

نداجون من سهمم و از تو می خوام پارتم کو🥺😍

زلال
زلال
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

چرا آخه

همتا
همتا
9 ماه قبل

سپاسگزارم

بهار
بهار
9 ماه قبل

ملسی ندا جون

Kmkh
Kmkh
9 ماه قبل

عالی بود 🤩🤩

زلال
زلال
9 ماه قبل

جووون عاچقتممم

مریم
مریم
9 ماه قبل

خیلی هم عالی
کاش بیشتر بود😊

بهار
بهار
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

متاسفانه داری ی
خورده تند ترکمون میدی😅

شیدا
شیدا
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

😪😪

دسته‌ها

11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x