رمان آرزوی عروسک پارت 157 - رمان دونی

 

_میدونم.. اما دروغ گفتن بیشتر ناراحتم میکنه.. بیشتر بهمم میریزه! حالا میشه جوابشو بدی؟ میخوام ببینم چی میخواد!

_سارااااا ؟؟؟
چاقوی دستمو که واسه پنیر آورده بودم بالا گرفتم وطرفش تکون دادم وگفتم:
_زودباش جواب بده!

گوشی رو ازجیبش بیرون کشید و دکمه اتصال رو لمس کرد..
با پچ پچ وتهدید گونه گفتم بذاره ی روی اسپیکر که من هم بشنوم!

رنگش پریده بود و این دلم رو به شور می انداخت… به اجبار کاری که گفتم رو کرد وگوشی رو گذاشت روی پخش و گفت:
_بله؟؟؟
_چرا جواب نمیدی؟ چی شد یه دفعه قطع کردی مثلا داشتیم حرف میزدیما!

باشنیدن صدای نسیم قلبم ریتم تند گرفت و یه لحظه حس کردم جون تو تنم نیست!
_کار پیش اومد.. من بعدا باهات حرف میزنم فعلا کاری نداری؟

نسیم باعشوه خرکی جواب داد؛
_وا؟ چه کاری؟ داشتیم درباره ی آیندمون وبچه هامون حرف میزدیم یعنی از اینها مهم تره کارت؟

_اولا که من حرف نمیزدم تو حرف میزدی.. حالاهم باید قطع کنم. خداحافظ
گوشی رو قطع کرد و با عجز نگاهم کرد..

دهنم خشک شده بود و جون نداشتم حتی سرش جیغ بکشم..
فقط با دلخوری و پوزخند تونستم بگم:

_میگفتی داری با تلفن حرف میزنی و راجع آینده وبچه هاتون حرف میزنی که من برم بیرون و مزاحمتون نشم..

دیگه چرا وسط لاو ترکوندن گوشی رو روی بنده خدا قطع کردی!
_چرت پرت نگو خودتم شنیدی که گفتم خودش حرف میزد ومن اجبارا یه شنونده ی بدبختم که اسیر شدم!

بغض کرده بودم.. واسه اینکه جلوش گریه نکنم با اینکه همه بدنم لمس شده بود به سختی ازجام بلند شدم و همزمان که به طرف اتاقم میرفتم گفتم:

_میرم توی اتاقم.. شب بخیر!
با عجله پشت سرم اومد و همزمان گفت:
_صبرکن سارا خواهش میکنم دوباره شروع نکن…

دست هامو به نشونه ی تسلیم یا ایستادن بالا بردم وگفتم:
_خواهش میکنم دنبالم نیا و الکی شلوغش نکن.. نگران نباش ناراحت نشدم..

فقط نیاز دارم که باخودم هضمش کنم.. نمیخوام دلخوری پیش بیاد..
_عزیزم اگه صبرکنی و به حرفام گوش کنی اصلا نیازی به هضم کردن این موضوع های مسخره نیست!

باید باهم حرف بزنیم.. غروب هم ازت خواستم بریم بیرون تا درباره ی همین مسئله باهات حرف بزنم…
میون حرفش پریدم وگفتم:

_کدوم مسئله؟ اینکه میخواین چندتا بچه بیارین و اسم هاشونو چی بذارین؟ راجع به چی میخواستی حرف بزنی؟ رویاهای آینده اتون؟
_سارا اینجوری داری همه چی رو خراب میکنی ها!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نیم تاج pdf از مونسا ه

  خلاصه رمان :       غنچه سیاوشی،دختر آروم و دلربایی که متهم به قتل جانا ، خواهرزاده‌ی جهان جواهری تاجر بزرگ تهران و مردی پرصلابت می‌شه، حکم غنچه اعدامه و اما جهان، تنها کس جانا… رضایت می‌ده، فقط به نیت اینکه خودش ذره ذره نفس غنچه‌رو بِبُره! به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان معشوقه پرست

    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از رازهای ناگفته و از خط به خطِ هر صفحهاش، بوی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه )

    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده نیلا که نمی‌خواست پدر و مادرش غم ترک شدن اون

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هم قبیله
دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند

      دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند خلاصه رمان: «آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینی‌فروشی مقابل مدرسه‌شان کشیده می‌شود و دلش می‌رود برای چشم‌های چمنی‌رنگ «میراث» پسرکِ شیرینی‌فروش! دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانواده‌اش را به قتل‌های زنجیره‌ای زنانِ پایتخت گره می‌زند و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری
دانلود رمان پینوشه به صورتpdf کامل از آزیتاخیری

    دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری خلاصه رمان :   چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت طولانی‌اش با ورود طاهر و سوده و بیوک از هم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه تا زمانیه که صاحب هتل ک پسر جونیه برگرده از

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Tamana
Tamana
2 سال قبل

نصفش ک از پارت قبل بود، چقدر کم

امیر محمد محمدگراوند
امیر محمد محمدگراوند
2 سال قبل
پاسخ به  Tamana

بابا چرا فکر نمیکنی حرف میزنی. این نویسنده عززززییییززززز به فکر شما بوده نصف پارت قبلو نوشته که ما یادتون بیاد چی نوشته بود. نویسنده به خوبی کی دیده؟
پارت زیاد، طولانی، هیچانی و…

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x