با حرفی که زد بی اراده بخند مصنوعیم از روی لبم پرکشید و جاشو به غم داد..
متوجه منظور ش شدم!
انگار آرش خوب میتونست غم توی چشم هامو بخونه!

سرمو پایین انداختم و باصدای آرومی گفتم:
_من مهم نیستم، مشکلات من تمومی نداره، منوبیخیال!
_اما انگار مشکلاتت داره درست میشه! به هرحال این چیزا زمان می بره اما کم کم همه چی حل میشه!

به چشم هاش که میخ نگاه من بود، زل زدم وگفتم:
_چی درست میشه؟ تواز زندگی من چی میدونی آخه؟
_چیزی نمیدونم و نمیخوامم بدونم! درباره چیزی که با چشم خودم دیدم نظر دادم!
_همه چی رو از روی ظاهر آدما نمیشه تشخیص داد که!

شونه ای بالا انداخت و گفت:
_به هرحال انشاالله که درست بشه!
دلم میخواست بایکی حرف بزنم و از کسی مشورت بگیرم!
نمیدونم چرا دلم میخواست با آرش حرف بزنم.. شایدم چون زیادی تنها بودم!

یه ذره از چاییمو خوردم و بدون اینکه نگاهش کنم، باصدایی که از ته چاه درمیومد گفتم؛
_هیچی درست نمیشه! مثل اینه که به کوزه ی شکسته چسب بزنم وانتظار داشته باشم چکه نکنه و مثل روز اول قشنگ بشه!
آهی کشیدم و بایه جوری که فقط خودم بشنونم ادامه دادم:
_حالا اون کوزه قلبه منه و انتظاری که ازش داریم زیبایی اولشه!

انگار خیلی هم آروم نگفته بودم وآرش شنیده بود..
_عاشقش نیستی مگه؟ عشق همه رو قشنگ میکنه! حتی از روز اول هم قشنگ تر!
دوباره بهش نگاه کردم..!
_نه عاشقش نیستم و اون قلبی که بخواد یه بار دیگه واسه اون بتپه رو از سینه ام می کنم ومیندازم دور!

پوزخندی زد و با کنایه گفت:
_شما دخترا چقدر عجیبین..! چطور میتونین با این نظریات بازهم با طرف باشین!
_دخترا عجیب نیستن، این پسرا هستن فکرمیکنن که میتونن هر غلطی بکنن و دست آخر بیان و ابراز پشیمونی کنن!

احساس کردم اگه بیشتر ادامه بدم، یه چیزایی میگه که لجم دربیاد و دعوامون بشه.. واسه همین قبل از اینکه حرفی بزنه گفتم:
_بیخیالش.. توشرایطی نیستم که نیش وکنایه بشنوم!
_همه آدمایی که از طرفشون متنفرن اینجوری واسش گریه میکنن؟

باهوش بود.. اونقدری که از پشت آرایش هم متوجه شده بود که گریه کردم.. البته چهره ی داغون من نیازی به هوش بالا نداشت و بخاطر پوست سفیدم دستم سریع رو میشد!

_گریه نکردم… یا حداقل بخاطر اون چیزی که میگی نبوده ونیست!
نگاهمو به لیوان خالی توی دستم دوختم و باخودم فکرکردم اگه یه لیوان دیگه هم چایی بخورم بهتر میشم!
نگاه سنگین آرش هم عذاب آور شده بود.. انگار توی صورتم دنبال جواب سوالی میگشت!

از جام بلند شدم وگفتم:
_من میخوام یه چایی دیگه بخورم! توهم میخوری؟
بدون حرف سرشو به نشونه ی مثبت تکون داد!
لیوانشو برداشتم و به طرف گاز رفتم، صداشو شنیدم..
_فراموش کردن کار ساده ای نیست!

داخل لیوان ها چایی ریختم و نفس سنگینم رو بیرون دادم..
چندباری نفس عمیق کشیدم تا خودمو آروم کنم..
چند ثانیه بعد به طرف آرش برگشتم و دوباره روی صندلی نشستم وگفتم:
_اگه عذاب هایی که من کشیدم رو کشیده بودی این حرفو نمیزدی!

فراموشی آسون نیست و من هم اینو خوب میدونم.. اما از یه جایی به بعد فراموش کردن درست ترین انتخابه!
-نمیدونم چرا حس میکنم هیچ کدوم از حرفات ازته دل نیست!
_اشکالی نداره.. اصراری هم برای اثباتش ندارم..!

بیخیالش بهتره راجع بهش حرف نزنیم
ببخشید پرچونگی کردم از موضوع اصلی دور شدیم!
ظهر چی میخواستی بهم بگی؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۳ / ۵. شمارش آرا ۲

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان خشت و آیینه pdf از بهاره حسنی

    خلاصه رمان :   پسری که از خارج میاد تا یه دختر شیطون و غیر قابل کنترل رو تربیت کنه… این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیتها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم کاری. پر از خامی و بی تجربگی.می خواهیم که با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پرنیان شب pdf از پرستو س

  خلاصه رمان :       پرنیان شب عاشقانه ای راز آلود به قلم پرستو.س…. پرنیان شب داستان دنیای اطراف ماست ، دنیایی از ناشناخته های خیال و … واقعیت .مینو ، دختریه که به طرز عجیبی با یه خالکوبی روی کتفش رو به رو میشه خالکوبی که دنیای عادیشو زیر و رو میکنه و حقایقی در رابطه با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی

          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع که فهمیدم این پسر با کسی رابطه داشته که…! باورش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دروغ شیرین pdf از Saghar و Sparrow

    خلاصه رمان :         آناهید زند دانشجوی پزشکی است او که سالها عاشقانه پسر عمه خود کاوه را دوست داشته فقط به خاطر یک شوخی که از طرف دوست صمیمی خود با کاوه انجام میدهد کاوه او را ترک میکند و با همان دختری که او را به انجام این شوخی تح*ریک کرده بود ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یک تو به صورت pdf کامل از مریم سلطانی

    خلاصه رمان:     سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانه‌ ویرانی جلد دوم pdf از بهار گل

  خلاصه رمان :         گلبرگ کهکشان دختر منزوی و گوشه گیری که سالها بابت انتقام تیمور آریایی به دور از اجتماع و به‌طور مخفی بزرگ شده. با شروع مشکلات خانوادگی و به‌قتل رسیدن پدرش مجبور می‌شود طبق وصیت پدرش با هویت جدیدی وارد عمارت آریایی‌ها شود و بین خانواده‌ای قرار بگیرد که نابودی تنها بازمانده کهکشان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
H_k
H_k
2 سال قبل

کمه!

حیران
حیران
2 سال قبل

کاش پارت اول هر رمان اسم نویسنده هم می نوشتید

مهسا
2 سال قبل

تارگت رو نمیزاری؟

Mohi
Mohi
2 سال قبل

پنجا مین بعد سارا هنو در حال چای ریختنه!:(

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x