رمان آس کور پارت 192 - رمان دونی

 

 

 

 

 

_ تا حالا داستان اون زن و شوهری که بد موقع فهمیدن قراره بچه دار بشن رو برات گفتم؟

 

در آغوش حامی لرزید و چشمانش سیاهی رفت.

حامی اش برای قبول نکردن آن خبر به هر چیزی چنگ میزد.

 

عقلش را دست به سر کرده و با دیوانگی میخواست اتفاق شوم امروز را نادیده بگیرد.

 

هذیان میگفت مرد بینوا…

منتظر پاسخ سراب نمانده و بینی اش را بالا کشید. او هم گریه میکرد؟

 

_ گمونم نگفتم، خب الان میگم.

یه زن و شوهری بودن که از زمین و زمان براشون مشکل میبارید.

تا یه مشکلو حل میکردن زرتی مشکل بعدی از راه میرسید.

تو بگو قد یه روز تونستن نفس راحت بکشن؟ نه والا…

میون همین بدبختیا زد و زنه حامله شد.

ای بابا، بچه رو میخواستن چیکار کنن تو اون زندگی؟

کم بدبختی داشتن، حالا دعواهای هر روزشونم اضافه شده بود.

مرده زنه رو مقصر میدونست، زنه ام مرده رو…

هی میفتادن به جون هم، هر روز، هر ساعت…

قرار بود بچه رو بندازن ولی یهو محبتشون گل کرد و جفتشون عاشق بچه شدن‌…

بچه هنوز نیومده شد کل زندگی اون زن و شوهر، یه طوری دوسش داشتن که نگو و نپرس.

بچه به دنیا اومد، داشت با عشق اون زن و شوهر جون میگرفت و بزرگ میشد اما بدبختیا که هنوز ولشون نکرده بودن.

زد و یه روز که رفته بودن واسه بچه خوراکیای مورد علاقشو بخرن، دیگه برنگشتن.

تصادف کردن و در حالی که عاشق بچشون بودن مردن…

 

سراب که گمان میکرد حامی قرار است داستان زندگی خودشان را بگوید، بعد از شنیدن حرف هایش گیج شده بود.

 

نمیفهمید در مورد چه کسانی میگفت، شاید هم به کل عقلش را از دست داده و خزعبل میگفت.

 

مانند خود او که با شنیدن این ماجرا قصد جان خودش و کودک بیچاره اش را کرده بود.

 

دیوانگی حامی هم شکل خاص خودش را داشت…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 99

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نشسته در نظر pdf از آزیتا خیری

  خلاصه رمان :     همه چیز از سفره امام حسن حاج‌خانم شروع شد! نذر دامادی پسر بزرگه بود و تزئین سبز سفره امیدوارش می‌کرد که همه چیز به قاعده و مرتبه. چه می‌دونست خانم‌جلسه‌ایِ مداح نرسیده، نوه عموی حاجی‌درخشان زنگ می‌زنه و خبر می‌ده که عزادار شدن! اونم عزای کی؟ خود حاجی و پسر وسطیش، صابر و تازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر بی یار pdf از سحر مرادی

  خلاصه رمان :     مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطه‌ی ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دخترتخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و…؟   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید» به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد سوم

  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای

جهت دانلود کلیک کنید
رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ
دانلود رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ به صورت pdf کامل از گلناز فرخ نیا

  خلاصه رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ : من سفید بودم، یک سفیدِ محضِ خالص که چشمم مانده بود به دنباله‌ی رنگین کمان… و فکر می‌کردم چه هیجانی دارد تجربه‌ی ناب رنگ‌های تند و زنده… اما تو سیاه قلم وجودت را چنان عمیق بر صفحه‌ی جانم حک‌ کردی، که دیگر جادوی هیچ رنگی در من

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گوش ماهی pdf از مدیا خجسته

    خلاصه رمان :       داستان یک عکاس کنجکاو و ماجراجو به نام دنیز می باشد که سعی در هویت یک ماهیگیر دارد ، شخصی که کشف هویتش برای هر کسی سخت است،ماهیگیری که مرموز و به گفته ی دیگران خطرناک ، البته بسیاز جذاب، میان این کشمکش های پرهیجان میفهمد که ماهیگیر خطرناک کسی نیست جز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی

  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
:///
:///
2 ماه قبل

خب راحت شدیم خداروشکر حامی پسر یه ننه بابای دیگه هست
تامام

خواننده رمان
خواننده رمان
2 ماه قبل

چرا قطره چکونی مینویسی نویسنده محترم
فاطمه جان سال بد و آووکادو رو بذار لطفا

me/
me/
2 ماه قبل

بلاخره راحت شدیم

علوی
علوی
2 ماه قبل

این داستان حامیه.
داستان پسری که پسر مادر و پدرش نیست

زلال
زلال
2 ماه قبل

بمیرم برات.فک کنم داستان زندگی خودشه ها ک پدرومادرش مردن پس بچه ی حاج آقا نیستش

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x