رمان آس کور پارت 210 - رمان دونی

 

 

 

 

 

حامی به دو سمتش رفته و نفس زنان به بازویش آویزان شد.

 

_ سراب کو؟ چیکارش کردن؟

 

چشمان وق زده اش بدون پلک زدن خیره ی چند لکه ی خونی که روی لباس پدرش بود ثابت ماند و جان از تنش رفت.

 

چند باری لبهایش را بی صدا تکان داد و دست آخر و به زحمت نالید:

 

_ زن… زندست؟

 

حاج آقا تند و تند سرش را به تایید تکان داد. بعید نبود قلب حامی همین حالا از کار بیفتد.

 

_ آره باباجان، آره… حالش خوبه.

فقط دارن معاینش میکنن که خیالمون راحت شه.

 

اما ذهن حامی فقط روی آن لکه های خون متمرکز بود. خونی که ذهنش میگفت متعلق به سرابش است.

 

تمام بیمارستان دور سرش چرخید و با قلبی که ضربانش رو به خاموشی میرفت پچ زد:

 

_ مرده… مرده…

 

#پارت_۷۱۸

 

 

 

 

_ زبونتو گاز بگیر، چیزیش میشد من اینطوری با خیال راحت اینجا وایستاده بودم؟

حالش خوبه، خودم آوردمش اینجا.

 

هنوز در باور حرفهای پدرش مردد بود که در اتاق باز شده و پزشکی با لبخند بیرون آمد.

 

_ میتونین برین داخل.

 

حامی فی الفور وارد اتاق شد و حاج آقا و یاشا از جزئیات حال سراب پرسیدند.

 

_ فقط چند تا خراش و زخم، حال جسمیشون خوبه.

اما پیشنهاد میکنم حتما به یه روانپزشک مراجعه کنین، با چیزی که من دیدم شرایط روحی مناسبی ندارن.

 

آه پر از افسوس حاج آقا در تشکر یاشا گم شد و بعد از خروج تمام پرستاران داخل اتاق، آنها هم به حامی و سراب پیوستند.

 

لباس بیمارستان تنش کرده بودند و خون های روی صورتش پاک شده بود اما هنوز رد خون روی موهایش به چشم میخورد.

 

تن سستش در آغوش حامی چلانده میشد و ریز ریز قربان صدقه اش میرفت.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 53

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کافه ترنج
دانلود رمان کافه ترنج به صورت pdf کامل از مینا کاوند

    خلاصه رمان کافه ترنج :   بخاطر یه رسم و رسوم قدیمی میخواستن منو به عقد پسرعموم دربیارن، واسه همین مجبور شدم پیشنهاد ازدواج برادر دوست صمیمیم رو قبول کنم با اینکه میدونستم بخاطر شرط پدرش میخواد باهام ازدواج کنه ولی چاره ای جز قبول کردنش نداشتم، وقتی عاشق هم شدیم اتفاقایی افتاد که       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حکم نظر بازی pdf از مژگان قاسمی

  خلاصه رمان :       همتا زنی مطلقه و ۲۳ ساله زیبا و دلبر توی دادگاه طلاقش با حاج_مهراد فوق العاده جذاب که سیاستمدارم هست آشنا میشه اما حاجی با دیدنش یاد بزرگ ترین راز زندگی خودش میفته… همین راز اونارو توی یک مسیر ممنوعه قرار میده…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جانان

    خلاصه رمان :     جانان دختریه که در تصادفی در سن 17 سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردای بعد از مرگ
دانلود رمان فردای بعد از مرگ به صورت pdf کامل از فریبرز یداللهی

    خلاصه رمان فردای بعد از مرگ :   رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه !!!   وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. رویاست، جهان را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر طناز من
دانلود رمان دلبر طناز من به صورت pdf کامل از anahita99

      خلاصه رمان دلبر طناز من :   به نام الهه عشق و زیبایی یک هویت یک اصل و نسب نمی دانم؟ ولی این را میدانم عشق این هارا نمی داند او افسار گسیخته است روزی به دل می اید و کل عقل را دربر میگیرد اما عشق بهتر است؟ یا دوست داشتن؟ تپش قلب یا آرام زدن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مانلی
دانلود رمان مانلی به صورت pdf کامل از فاطمه غمگین

    خلاصه رمان مانلی :   من مانلیم…..هجده سالمِ و از اونجایی که عاشق دنیای رنگ‌ها هستم، رشته هنر رو انتخاب کردم و در حال حاضر   سال آخر هنرستان رو پشت سَر می‌ذارم. به نظرم خیلی هیجان انگیزِ  که عاشق نقاشی و طراحی باشی و تو رشته مورد علاقه‌ات تحصیل کنی و از بازی با رنگ‌ها لذت ببری. در کنار

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x