رمان استاد خلافکار پارت آخر - رمان دونی

رمان استاد خلافکار پارت آخر

 

 

کنار هم دراز کشیدیم و اولین خواب سه نفرمون رو تجربه کردیم.

چند روزی از اومدن آرمین و هانا به این جا می‌گذشت امیر می گفت کارا رو به راه کرده و توی ترکیه یه خونه برای خودمون گرفته خیلی زود قرار بود که زندگی عالی با هم شروع کنیم یع شروع دوباره یه زندگی جدید و تازه و من چقدر بی تابه این شروع دوباره بودم .

امروز قرار بود پرواز کنیم به سمت ترکیه البته من و امیر به سمت ترکیه و آرمین و هانا به سمت ایران ازشون قول گرفته بودم که زود به زود بهمون سر بزنن.

ازشون خواسته بودم از طرف من به به خانواده ان بگن که من خوشبختم و همیشه خدا منتظرم تا بیان پیشمو بهم سر بزنن.
اما قصدم به هیچ وقت ناراحت کردن اونا نبوده عشق باعث شد که کنار امیر ارامش گمشده مو پیدا کنم.

از آرمین خواستم به آرش بگه که من الان یه مادرم من نمیتونم از بچم بگذرم و همین طور از امیری که تا این حد عاشق منه پس بهتره منو فراموش کنه و به زندگیش برسه.

امیر گفته بود امروز میریم اما خبری از خودش نبود رفته بود سراغ کاری که من نمی دونستم چیه اما به ما اطمینان داده بود که همه چیز مرتبطه وقتی که توی اوج دلهره و نگرانیم از راه رسید نقس اسوده ای کشیدم.
با صورتی سرخوش نزدیکم شد و لبامو بوسید و گفت

_ الان دیگه وقتشه برای همیشه از اینجا بریم وقتشه اینجا رو فراموش کنیم و بریم به سمت زندگیه جدیدمون
باید برگ جدیدی از کتاب زندگیمون باز کنیم.

نگران پرسیدم اما تو کجا رفته بودی؟
صورتمو با دستاش قاب گرفت و پیشونیمو بوسید و گفت

_تو که فکر نمیکردی من کسی که با خانمم با عشقم با ملکه ی من اون طوررفتار کرده رو راحت به حال خودش بزارم؟
یه خورده حساب‌هایی داشتم که تموم شد الان با خیالی آسوده می تونیم به سفرمون برسیم .

ترسیده گفتم ممکنه بخوان کاری کنن تلافی کنن
نکنه اتفاقی برات بیفته؟

پیشونیش روی پیشونیم گذاشت و گفت
_ازهیچ چیز نترس امیر شیره توی هر شرایطی شیر میمونه نعره بکشه کل جنگل میلرزه…
خیالت راحت فقط بهش فهموندم کسی که دست روی ناموس من بزاره دست رو ناموسش میزارم …

حرفاش نمیفهمیدم که روی مبل نشست و منو روی پاش نشوند و گفت
_این آدما ناموس ندارن ناموسشون فقط دخترشونه منم دختراشو هدف گرفتم الان دو تا دختراش فیلم هایی ازشون هست که به زودی به دست پدرشون میرسه…
و اون شیخ خرفت میفهمه چه غلطی کرده یکم گوش مالیش دادم تا دیگه وقتی کسی برای کمک پیشش میره اصلاً پولی برای کمک کردن نداشته باشه .
میدونستم امیر کینه ایه و هر طوری شده تلافی می کنه اما تا این حدشو نمیدونستم

نگران پرسیدم تو که با با دختراش کاری نداشتی؟

اخمی کرد و گفت
_ منو اینجوری شناختی به نظرت من کاری با دخترای اون می کنم؟
من کاری نکردم دختراشم مثل باباشون هرزه بودن فقط هرزگیشو رو کردم کمی هم تو کارش مشکل گذاشتم که کم‌کم رو میشه باهاش اسم و رسمی که داره برای همیشه از بین میره.

با لبخند رضایت بخشی لبام روی لبش گذاشتم و عمیق بوسیدمش من بی اندازه عاشق این آدم بودم نگاهی به چمدونامون کنار در خروجی بودن انداختم و سرم روی شونه اش گذاشتم و گفتم
خوشحالم که دارم باهات یه زندگی جدید شروع می کنم

دستاش دور تنم حلقه شد و گفت

_ تو خوشحالی و من خوشبختم که تو توی زندگیم هستی و یه ام جدیدازم ساختی.
میدونم مطمئنم زندگیه شیرینی در انتظارمونه بدون نگرانی ترس بدون ناراحتی و دلخوری خوشحالم که بهم اعتماد کردی ازت ممنونم عاشقم شدی لیلی….

امیر برای من فقط عشق نبود بزرگتر از عشق بود .
چقدر خوشبخت بودم چقدرخوشبخت بودیم
من و پسرم به خاطر داشتن امیر چقدر خوش شانس بودیم

 

پایان 

 امیدوارم از این رمان لذت برده باشید 

 

🍁🍁کانال رمان من 
🆔 @romanman_ir

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 33

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عبور از غبار pdf از نیلا

  خلاصه رمان :           گاهی وقتها اون چیزایی رو ازدست می دیم که همیشه کنارمون بوده وگاهی هم ساده ساده خودمونو درگیر چیزایی میکنیم که اصلا ارزششو ندارن وبودونبودشون توزندگی به چشم نمیان . وچه خوب بودکه قبل از نابودشدنمون توی گرداب زندگی می فهمیدیم که داریم چیاروازدست می دیم و چه چیزایی را بدست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ربکا pdf از دافنه دوموریه

  خلاصه رمان :       داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر می‌دارد مشهورترین اقتباس این اثر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه بیت
دانلود رمان شاه بیت به صورت pdf کامل از عادله حسینی

    خلاصه رمان شاه بیت :   شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله غزل هم سعی میکنه این موضوع رو بدون فهمیدن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی

  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده است مگسی گرد شیرینی‌ام… او که می‌دانست گذران شب و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی

  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید… همسر شرعی و قانونیش که حالا بعد از ده سال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اغیار pdf از هانی

  خلاصه رمان :     نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
377 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
قاتل نویسنده
قاتل نویسنده
5 ماه قبل

فصل بعدی نداره؟

sahar abbasii
sahar abbasii
1 سال قبل

این اولین رمان این سبکیه که خوندم و اتفاقی پیداش کردم و خیلییییی خوشم اومد واقعا قشنگ بود و من حتی فکر کردم ممکنه یه فیلم باشه انقدر قوی نوشته شده اگه از روی فیلمی نیست نویسنده واقعا تواناست و به فکر نوشتن رمانایی باشه که قابل چاپ هم باشن جوری نوشت که منم عاشق امیر شدم اخرش 😂😂😂 موفق باشی .

Moon
Moon
2 سال قبل

واقعا خیلی خیلی قشنگ بود و ای کاش بازم نویسنده ماهر مون ادامش بده و فصل دوم بسازه یا اینکه یک رمان دیگه بنویسه و در سایت بزاره ، بازم میگم خیلی خوووب بود  💋  💓  💌 

ayliiinn
2 سال قبل

هعی!

Mohammad
Mohammad
2 سال قبل

واقعا چقدر قشنگ بود از فصل ۱تا اینجا کامل خوندم اگه امکان داره لطفا ادامه بدین
ممنون از نویسنده عزیز

نازنین...
2 سال قبل

واییییی میخام گریه کنم چرا تموم شد! ایشالله فصل بعدشم زود زود بسازید

Eli
Eli
2 سال قبل

خیلی عالی بود عاشق این رمان شدم خیلی قشنگه

Mohadeseh
Mohadeseh
2 سال قبل

سلام خیلی عالی بود واقعا کیف کردم ادامه بده همینطور

بهارشونم بمولا...:|
بهارشونم بمولا...:|
2 سال قبل

دمت گرم واقن رمانت عالی بود فق چر تموم شد کاش ادامع داشتع باشع

Nafas
Nafas
2 سال قبل

محشرربووود اولین رمانی که تااینقدرعاشقش شدم

Roz
Roz
2 سال قبل

واقعا عالی بود من از فصل ۲ شروع کردم خیلییییی قشنگ بود. دمت گرم.

ترنج
ترنج
2 سال قبل

سلام خسته نباشید ، من نویسنده هستم .
احتیاج به نویسنده ندارید ؟

Asal
3 سال قبل

بچه ها اگه گپ هست که همتون باشین
به منم بگین من آیدیمو بدم لینکشو برام بفرستین

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  Asal
Asal
3 سال قبل

رمان خوبی بود کلا نوشته های ترنم عالیه
اگه رمان جدیدی نوشته لطفا بگین
ممنون

Asal
3 سال قبل

من واقعا قلم ترنمو دوس دارم مخصوصا عروس استادو کلا سه تاش خوب بود اگه رمان جدیدی ازش دیدین که جدیدا نوشته بگین لطفا

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  Asal

رمان صیغه استاد برای ترنم هست تا پارت ۵۲ اومده

Zohreh
3 سال قبل
پاسخ به  Asal

واقعا ازت ممنونم ترم و خوشحالم که زمانم رو برای خوندن رمان تو گذاشتم و قبل از خوندن این رمان باید ۱، رمان استاد مغرور ۲،عروس استاد ۳،استاد خلافکار

MRYM
MRYM
3 سال قبل

سلام
چطوری این رمان رو ب صورت پی‌دی‌اف دانلود کنم؟!
میشه راهنمایی کنیددد!!

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  MRYM

عشقم پی دی اف نداره ان لاین هست

MRYM
MRYM
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

باوشه مرسی😕💖
ولی اگ داشت بهتر میشد😌 :/

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  MRYM

اره ارههه!

Leila
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

سلام فصل جدید نداره 😟

Ñìña
Ñìña
3 سال قبل

سلام به همگی.
این رمان واقعا قشنگ بود و من لذت بوردم ولی از جاهاشو خیلی طولانی میکرد و ادم خسته میشد من فصل ۱،۲،۳ این رمان رو خواندم واقعا قشنگن💗

Amir
Amir
3 سال قبل
پاسخ به  Ñìña

اره راست میگه بعضی از جاهاش خیلی طولانی میشد ولی کلا رمان قشنگی بود من دوست داشتم❣

ᏁᎥᏝᎧᎧᎦᏗᏒ
ᏁᎥᏝᎧᎧᎦᏗᏒ
3 سال قبل
پاسخ به  Ñìña

رمان خیلی قشنگی بود قشنگ ک چ عرض کنم عالی بود محشر عاشق رمانم هر چی بگم کمه اگه نویسندش رمان ديگه ای داره بگید برم بخونم حالا ک تموم شد حالا نمیدونم چی کار کنم؟ 😵🙁🙄

Yasaman
Yasaman
4 سال قبل

خیلییییی ممنون بابت این رمان
من واقعا دوسش داشتم
فقط یه سوال؟ فصل چهار نداره؟؟؟!!!

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  Yasaman

نه خداروشکر!

mahshid
mahshid
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

😂😂😂

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  mahshid

عشقم بیا چت روم!

mahshid
mahshid
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

,چجولییی؟؟؟

mahshid
mahshid
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

,چجولیییی؟؟؟

Ati
Ati
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

میشه به منم بگید

ناشناس
ناشناس
4 سال قبل

سلام
من از فصل دوم پیگیر رمان شدم و به نظرم بهتر از همه کارکترها فقط هانا و آرمین بودند ولی واقعا انتظار نداشتم شخصیتی مثل امیر بعد از نابودی زندگی و آینده صدها دختر به راحتی و در فراغ خیال به زندگیش ادامه بده……

rozhan
rozhan
2 سال قبل
پاسخ به  ناشناس

این رمان فصل چهارم نداره؟یعنی همینجا تموم میشه؟اگه فصل دیگه ای داره لطفا بگین اسمش چیه

Tina
Tina
4 سال قبل

وااااایییی سلام خرااا
خوبین
دلم براتون تنگ شدح بود

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Tina

سلاممممم تینا جون چطوری ؟!
اینجا نیستیم دیگه بیا زیر پارت ۱۳ صیغه استاد اونجا هستیم

تارا
4 سال قبل
پاسخ به  Tina

سلام خوشحال میشم بیام تو جمعتون
اصل:تارا ۱۶ تهران

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  تارا

سلاااااااام تارا خانم گل
خوبی؟

دسته‌ها
377
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x