رمان استاد خلافکار پارت 57 - رمان دونی

رمان استاد خلافکار پارت 57

 

در اتاق و باز کردم و با دیدنشون دلم ضعف رفت.
هر دو غرق خواب بودن. اون هم روی زمین.
آرمین کامل دراز کشیده بود و آیلا رو هم روی سینه ش خوابونده بود.
به سمتشون رفتم و خواستم آیلا رو بردارم که آرمین تکون خورد و چشماش باز شد.
آروم گفتم
_این طوری کمرش درد می‌گیره.
نیم خیز شد و گرفته گفت
_تو نمی‌خواد بلندش کنی!سنگینه توله سگ
اشاره ی مستقیمش به حاملگیم بود.
بی حرف صاف ایستادم.آیلا رو روی تختش گذاشت که گفتم
_اتاق مهمون دارم.می تونی اونجا بمونی.
سر تکون داد.
به سمت اتاق مهمون رفتم و درو براش باز کردم و گفتم
_اگه چیزی نیاز داشتی بهم بگو!
با اخم گفت
_اتاق خودت کدومه؟
نگاهش کردم و با دیدن اخماش بی اراده انگشتمو به سمت اتاقم گرفتم.
به همون سمت رفت و در اتاقم و باز کرد.
پشت سرش رفتم. نگاهش و زوم روی تختم کرد و گفت
_با اون پسره رو این تخت هم خوابیدی؟
خیلی بهم برخورد اما چیزی نگفتم.
جلوتر رفت و کمدام و باز کرد
_لباساش کجاست؟
کشوم و باز کرد و دستش و روی لباس های زیرم کشید و در نهایت یه لباس خواب قرمز بیرون کشید و به سمت بینی‌ش برد.
با چشمای قرمزش نگاهم کرد و گفت
_اینم واسش پوشیدی؟
لب هامو روی هم فشردم و سری به طرفین تکون دادم.
جلو اومد و گفت
_پس واسه من بپوش

درمونده نالیدم
_آرمین چرا نم…
نذاشت حرفم و تموم کنم
_سری بعد که یه کاری بهت گفتم و واسم چون و چرا آوردی پشیمونت می‌کنم، بپوشش…
ناچارا به سمتش رفتم و لباسو از دستش گرفتم.
میدونستم اگه بخوام از اتاق برم بیرون می‌خواد اذیتم کنه برای همین همون جا تاپم و در آوردم.
بر خلاف تصورم بدون نگاه کردن بهم به سمت میز آرایشم رفت. لباس و پوشیدم و به سمتش برگشتم.
رژ قرمزم رو برداشت و گفت
_اینو بزن.
تعجب کردم.. اون که اصلا آرایش دوست نداشت.
بی حرف کاری که گفت و انجام دادم.
شیشه ی مشروباتی که برای تزئین کنج اتاق گذاشته بودم و نگاه کرد و از بین شون ناب ترینش و انتخاب کرد و جام و ازش پر کرد.
با جام و شیشه به سمتم اومد و روی تخت نشست.
موبایلش و در آورد و چند لحظه بعد همون آهنگی که قبلا براش می رقصیدم و گذاشت و خیره به چشمام گفت
_برقص!
همه چیز مثل گذشته بود الا چشم هاش… نگاهش بهم می گفت که یه نقشه هایی داره.
من می‌شناختمش! برای همین هم ترس داشتم.
یه کم که از آهنگ گذشت شروع کردم…

خیلی کم گذشت که چشماش کم کم قرمز شد و دو پیک و خیلی زود تموم کرد.
به کمرم بیشتر پیچ و تاب دادم و صاف توی چشماش زل زدم.
با اینکه اشتباه محض بود اما بدم نمیومد اگه امشب رو باهاش باشم.
این طوری شاید با حامله شدنم دروغم رو نشه.
بیشتر به خودم پیچ و تاب دادم و با عشوه به سمتش رفتم.
دستام و روی سینه ش گذاشتم و سر دادم بالا.
لیوان دستش و با خشونت پر کرد. چنگ زد به موهام و هلم داد روی تخت و خودش هم به سمتم خم شد و لب هاش و با قدرت روی لب هام گذاشت.
دستم به سمت دکمه های پیراهنش رفت و بازش کردم. سر دومین دکمه دستم و گرفت.
خمار گونه صورتش و عقب گرفت و گفت
_نمیخوام با س*ک*س نصفه و نیمه برینی تو اعصابم.
خودش و کشید کنار و کامل دراز کشید.
جا خوردم. خودم و روی تنش خم کردم و گفتم
_چرا نصفه؟
خمار نگاهم کرد و گفت
_حامله ای…
سرم و توی گردنش بردم و پچ زدم
_مشکلی پیش نمیاد…
لبخند محوی زد
_میخاری؟

🍁🍁🍁🍁🍁
🆔 @romanman_ir

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان تمنای وجودم

  دانلود رمان تمنای وجودم خلاصه : مستانه دختر زیبا و حاضر جوابی است که ترم آخر رشته عمران را می خواند. او در این ترم باید در یکی از شرکتهای ساختمانی مشغول بکار شود. او و دوستش شیرین با بدبختی در شرکت یکی از آشنایان پدرش مشغول بکار میشوند. صاحب این شرکت امیر پسر جذابی است که از روز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکبار نگاهم کن pdf از baran_amad

  خلاصه رمان : جلد اول     در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه … پایان خوش.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو

        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر پرتو كتابی است قطور كه به هيچ كدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر مجازی به صورت pdf کامل از سوزان _ م

    خلاصه رمان:   تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی می‌گذره. نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ.. حالا نتیجه‌ی این روند زندگی چی میشه؟ داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟! اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟! دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
494 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ayliin
ayliin
4 سال قبل

علیک سلام بالام!!
..

جانت
جانت
4 سال قبل

سلام

yalda
yalda
4 سال قبل

امشب پارت 58رو میزارید؟؟؟؟؟

s
s
4 سال قبل

ادمین سرت شلوغ شد رمان سکانس عاشقانه رو فراموش کردی ؟؟؟؟؟؟

مریم
مریم
4 سال قبل

به عمرم یبار خاستم نظر بدم اونم ادمین قبول نکرد:/

مریم
مریم
4 سال قبل
پاسخ به  admin

والا نظر اولم بود://///

مریم
مریم
4 سال قبل
پاسخ به  admin

اها باش://///

ََََآرام
ََََآرام
4 سال قبل
پاسخ به  admin

دلت پره ها!!!

رزیتا
4 سال قبل

یاسی آبجی گلم کجاییییییی؟؟؟؟؟

نفس
4 سال قبل
پاسخ به  رزیتا

ستایش و آیلین و یاسی و آرام و آزاده کجایین بیاین

ayliin
ayliin
4 سال قبل
پاسخ به  نفس

جانم نفس جان؟… من که بودم امروز ولی دقیقا تا ساعت دوازده شب داشتم ۱۳ درس تاریخو میخوندم بالاخره تموم شد نکبت!… فردا اخرین امتحانمه میدمو خلاااص…!! و البته شروع مدارس و بدبختی های جدید…

نفس
4 سال قبل
پاسخ به  ayliin

موفق باشی آبجی آیلین☺

ayliin
ayliin
4 سال قبل
پاسخ به  نفس

مرررسی عشقم… شمام همینطور…

yasi
4 سال قبل
پاسخ به  رزیتا

سلام عشقم ، خوبی ؟
دیشب حالم زیاد خوب نبود نتونستم بیام سایت …

نفس
4 سال قبل
پاسخ به  yasi

سلام عزیزم مرسی ت خوبی خدابدنده الان خوبی

yasi
4 سال قبل
پاسخ به  نفس

فدات عشقم …
سرما خوردم 😷😷
اره خدا رو شکر نسبت به دیشب الان خیلی بهترم

ََََآرام
ََََآرام
4 سال قبل
پاسخ به  yasi

چرا عزیزم؟
آرزو میکنم همیشه خوبو سلامت باشی گلم

yasi
4 سال قبل
پاسخ به  ََََآرام

فدای تو آرام جونم …😍😗❤

رزیتا
4 سال قبل

ادمین فرزندم تو که میخواستی بحذفی چرا از اول ثبت نام کردی

رزیتا
4 سال قبل
پاسخ به  admin

اوکی.ادمبن جونم خبری از زیدات نداری؟؟؟؟!!!11

هستی
4 سال قبل

خیلی خیلی ممنون هستم از پارت کذاری سریعتوننننننننننننننننننن ادمین اگه با نویسنده در ارتباط هستی از طرف من یه تشکر کن بعد بگو بابا انقدر مارو نذار تو خماری

ayliin
ayliin
4 سال قبل

چرا برداشتی پس ثبت نامو؟؟…

ayliin68
ayliin68
4 سال قبل

خخخخخخخخخخخخخخخخ وااااییی خدااو… اخخخ چقدر خندیدم… ادمین راست میگه منم نفهمیدم چی گفتی ستایشم…

setayesh
setayesh
4 سال قبل
پاسخ به  ayliin68

هی به همتون حق میدم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

setayesh
setayesh
4 سال قبل

ادمین حتما باید همین الان ثبت نامو بر میداشتی انقدر توضیح دادم هی خطاا میداد الان تو میخوای انقدر بنویسی

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  admin

حیف چقدر عکس از اکسو دانلود کردم بزارم واسه پروفایل

setayesh
setayesh
4 سال قبل
پاسخ به  admin

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ اینقدر اعصابم خورد شدا ببین چی نوشتم خخخخخخخخخخخخ .من داشتم واسه ازاده یه سوالو توضیح میدادم حدود ده دقیقه داشتم مینوشتم بع هرچی ارسال و میزدم میگفت ایمیل و نام غلطه بعد نگو همون موقع تو قسمت ثبت نامو برداشتی دیگه اون همه زحمتی که کشیدم نوشتم همش هدر رفت هر کاری کردم نشد اخر از سایت اومدم بیرون دوباره رفتم دیدم پیامم ذخیزه نشده

setayesh
setayesh
4 سال قبل
پاسخ به  admin

نه بابا مگه چیکار ککردی میگم که خودمم کلی خندیدم بعدش من تنها عیبم اینه تو حرف زدم قاطی مبکنم اصلا یه چرت و پرتایی میگم بعدش خودم کلی میخندم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ الانم اوردم گندمو تو سایت پس همتون بخندین خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

yasi
4 سال قبل
پاسخ به  setayesh

ستایش جونم ، ابجی به چی بخندیم ، این طبیعیه که هممون یه وقتایی خل میشیم ☺☺

🍫عاقل
🍫عاقل
4 سال قبل
پاسخ به  setayesh

منم همینطوری شدم😂😂😂😂😂😂😂😂

setayesh
setayesh
4 سال قبل
پاسخ به  🍫عاقل

خودمم نفهمیدم چی نوشتم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

Zahra90
Zahra90
4 سال قبل

ادمیییییین دادااااش کجاییی؟ من ثبت نام کردم عکسم دوسه بار آپلود کردم بعد هی میزنه ارور 😕🥴😫😫😫 بعد تازه هر سری ک میخوام عکس آپ کنم کل شارژمو میخوره😫😫😫 چ گلی ب سر کنم؟؟🧐

پریسا
پریسا
4 سال قبل

ادمین من ثبت نام کردم عکس پروفایل هم گذاشتم پس کو؟؟؟؟
ارور هم نداده
پس چیشده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

ادمین مرسی از پاسخگویی سریعتون

Azadeh8509
Azadeh8509
4 سال قبل

همین سایت
این صفحه که باز کردی اونجا که با فونت بزرگ و آبی رنگ نوشته رمان دونی ،یه سه تا خط موازیه بزن روش نوشته ثبت نام و به همین راحتی ثبت نام میکنی

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  Azadeh8509

من کردم ولی نشد

جانت
جانت
4 سال قبل

سلام دوستان
جریان چیه؟
میشه بفرمایید منم بفهمم
کدوم سایت باید ثبت نام کنم؟

ayliin68
ayliin68
4 سال قبل
پاسخ به  جانت

جانت جانم برو پایین همین سایتم نوشته ثبت نام سایت افتتاح شد… قبلش پیامای پایینشو بخون بعد ثبت نام کن که به مشکل نخوری…

Maede
Maede
4 سال قبل

میشه بدونم الان با عضو شدن چه اتفاقی افتاد؟؟؟
هیچی تغیر نکرده که😕

Parisa
Parisa
4 سال قبل
پاسخ به  Maede

مگه باید تغیر کنه؟!!
🙄🙄🙄

pari
pari
4 سال قبل

سلام م رااستی دادا ادمین ترنم خانم کی میخواد این رمانو تموم کنه خیلی شده خیلی داره کشش میده اگه دسترسی بهش داری بگو خواهشا زودتر تمومش کن

ROSITA8035
ROSITA8035
4 سال قبل
پاسخ به  admin

یعنی هنوز کلی ادامه داری ادمین خان؟

آوا
آوا
4 سال قبل
پاسخ به  admin

نه بابا دیگه بدرد نمیخوره من که دیگه رمانو نمیخونم خودم به هم یه چیزی میبافم حد اقل توی ذهنم تموم بشه

Arda
Arda
4 سال قبل

رمان جالبیه ولی داره یکم کش میاد

ayliin68
ayliin68
4 سال قبل

نفس به چه زبونی حرف میزنی من چرا نمیفهمم؟؟!!!…

yasi76
yasi76
4 سال قبل
پاسخ به  ayliin68

نفس به چه زبونی حرف میزنی ؟؟؟هر کاری میکنم زبونتو نمیفهمم…..

Nafas8376
Nafas8376
4 سال قبل
پاسخ به  yasi76

ایلین. یاسی میخواین ترجمه کنم براتون

ayliin68
ayliin68
4 سال قبل
پاسخ به  Nafas8376

مرسی… شیرازی بود؟؟

Nafas8376
Nafas8376
4 سال قبل
پاسخ به  ayliin68

آره ایلین جونی

آوا
آوا
4 سال قبل
پاسخ به  ayliin68

یکم شبیه لهجه کرمانی ها بود

Nafas8376
Nafas8376
4 سال قبل
پاسخ به  ayliin68

دارم میگم ادمین توروخدا این عکس مو کاشته رو بردار حالمو بد کرد😂

Nafas8376
Nafas8376
4 سال قبل

ادمین ولا ای عکس پرچلو مال مین کاشته واسو شی دلم زد

دسته‌ها
494
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x