رمان تارگت پارت 204 - رمان دونی

 

– منم نمی گم نقش بازی کن. می گم واقعاً کیف و لذتت و ببر.. بالاخره یه نیاز جنسیه که تو وجود تو هم هست. چرا بیخودی سرکوبش کنی؟
– می فهمی اصلاً چی می گی؟ همدست و همراه اون روانی بشم که تهش خودمم بشم مثل اون؟ که بشم یه هرزه؟ یه آدمی که براش فرقی نمی کنه با کی می خوابه و فقط به لذتش فکر کنه؟
– نه نمی گم بشو هرزه.. نمی گم با هرکی بخواب. فقط با همین میران باش. فکر کن یه دوست پسر یا حتی یه شوهر عوضی داری که مجبوری باهاش بمونی و زندگی زناشوییتون و ادامه بدی.. هوم؟ به هر حال رابطه اولتونم که چیز بدی نبوده برات و خودت مایل بودی.. از الآن به بعدم همین کار و بکن که هم اینجوری ذره ذره از بین نری.. هم اینکه ببینی هدف اصلیش چیه.. اصلاً شاید وقتی ببینه از این راه نمی تونه تو رو آزار بده بی خیالش بشه و دیگه اصلاً نخواد باهات بخوابه.
سرم و از روی پاش بلند کردم و نشستم رو تخت و با تعجب زل زدم بهش..
– مگه به همین راحتیه که می گی؟ خودم و بزنم به بی عاری و بی خیالی و فقط از سکس لذت ببرم؟
– خیله خب حالا شاید لازم باشه یه کمم نقش بازی کنی.. ولی به نظرم راه حل خوبیه.. مگه نمی گی امروز صبح تا به مامانش حرف زدی افتاد به جونت؟ اون داره از این مسئله به عنوان به تنبیه واسه تو استفاده می کنه.. خب چرا باید همچین اجازه ای بدی؟ من می گم یه کم باهاش راه بیا.. گیجش کن.. بذار دیگه ندونه حرکت بعدیش چی باشه.. اون انقدر تو رو شناخته که خط به خط رفتار و عکس العملات و می دونه.. چون تو مدت رابطه اتون خودت بودی.. اون بود که داشت نقش بازی می کرد. الآن بذار برعکس بشه.. حالا که اون خودشه.. تو نقش بازی کن. اگه واقعاً فکر می کنه همه اینا یه بازیه.. خب تو هم باهاش بازی کن. پا به پاش برو.. خودت و قوی نشون بده.. ضعیف نباش درین. اون همین ضعف تو رو می خواد. الآن که.. الآن که دیگه دختر هم نیستی که بخوای نگران چیزی باشی پس.. یه کم خودت و جمع و جور کن و یه حرکتی هم تو بزن. بذار آچمز بشه.. حالش و بگیر.. یه کاری بکن که فقط خیلی احساس قلدر بودن بهش دست نده.. به خدا زورم میاد این مردا و پسرای عوضی.. این مسئله رو کردن یه برگ برنده.. تقصیر خودمونه.. برای اینکه واسه دخترایی مثل ما.. رابطه جنسی شده نقطه ضعف. هرکی جای اونا باشه تو همچین شرایطی ازش سوء استفاده می کنن.. غیر از اینه؟

چند بار دهنم باز و بسته شد تا در جواب آفرین یه حرف محکم و قاطع بزنم و این فکر و به طور کامل از سرش بیرون کنم..
ولی نشد.. نتونستم.. انگار خیلی هم عجیب و غیر منطقی نبود حرفش.. انگار اون بهتر از من تونسته بود ذهنش و به کار بندازه و رفتارهای میران و تحلیل کنه.
واقعاً روش خوبی بود اگه جدی جدی میران می خواست از این روش برای تنبیه کردن من استفاده کنه. خودمم بدم نمی اومد این شکلی برنامه هاش و بهم بریزم و بهش بفهمونم با این کار نمی تونه من و تحت فشار بذاره و انقدر آزارم بده.
ولی خب.. همه اینا در صورتی بود که من از پس این کار برمی اومدم. که می دونستم نمی تونم. از توان من خارج بود که انقدر راحت خودم و بزنم به بی عاری و فقط به لذت جنسیم فکر کنم. میرانم.. خیلی سریع می تونست تشخیص بده که من خود واقعیمم.. یا یه درین ساختگی جلوی روشه و اون موقع هم اگه دستم رو می شد.. همه چیز و برام.. دو برابر سخت تر می کرد.
– من که اگه بودم همین کار و می کردم. تو هم بهش فکر کن!
نفس عمیقم و به شکل آه بیرون فرستادم و با انگشت مشغول کشیدن خطوط فرضی روی روتختیم شدم.
– شاید برای تو راحت تر باشه.. بالاخره اولین تجربه هات و خیلی زودتر از من پشت سر گذاشتی.. ولی.. ولی من تازه تو قدم اول بودم که این کار و باهام کرد و انگار اصلاً یه جور فوبیا شد برام.. حس می کنم دیگه.. دیگه هیچ وقت دلم نمی خواد با کسی رابطه جنسی داشته باشم چون.. حتی تو بهترین حالت.. می ترسم بعدش یه فاجعه به وجود بیاد و همه چیز و خراب کنه.
– میرانم همین و می خواست دیگه. شاید اصلاً.. از شدت کله خرابی.. این کار و کرد که تو دیگه اصلاً سمت هیچ پسر دیگه ای نری.
– هه.. اون اداهای غیرتی گونه اش.. فقط واسه قبلنا بود. الآن دیگه من و به چشم یه دختر دست نیافتنی نمی بینه که بخواد روم غیرتی بشه و نذاره نگاه کسی بهم بیفته.. همین امروز.. بهم گفت…
جلوی زبونم و گرفتم و سرم و با بغض انداختم پایین.. دیگه شرمم می شد به آفرین بگم امروز میران وسط خشم و عصبانیتش.. چی بهم گفت.. که با دستای خودم.. هرزه ات می کنم!
چقدر اون جمله اش برام سنگین بود که از صبح بارها و بارها تو سرم تکرار شده و هربار با یادآوریش اشک چشمام و پر کرده.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ماه صنم از عارفه کشیر

    خلاصه رمان :     داستان دختری به اسم ماه صنم… دختری که درگیر عشق عجیب برادرشِ، ماهان برادر ماه صنم در تلاشِ تا با توران زنی که چندین سال از خودش بزرگ‌تره ازدواج کنه. ماه صنم با این ازدواج به شدت مخالفِ اما بنا به دلایلی تسلیم خواسته‌ی برادرش میشه… روز عقد می‌فهمه تنها مخالف این ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m

  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر روز، به همان اندازه برایت مهم باشد. و هر وقت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان همقسم pdf از شهلا خودی زاده

    خلاصه رمان :       توی بمباران های تهران امیرعباس میشه حامی نیلوفری که تمام کس و کار خودش رو از دست داده دختری که همسایه شونه و امیر عباس سال هاست عاشقشه … سال ها بعد عطا عاشق پیونده اما با ورود دخترعموی بیمارش و اصرار عموش به ازدواج با اون همه چی رنگ عوض می

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عزرایل pdf از مرضیه اخوان نژاد

  خلاصه رمان :   {جلد دوم}{جلد اول ارتعاش}     سه سال از پرونده ارتعاش میگذرد و آیسان همراه حامی (آرکا) و هستی در روستایی مخفیانه زندگی میکنند، تا اینکه طی یک تماسی از طرف مافوق حامی، حامی ناچار به ترک روستا و راهی تهران میشود. به امید دستگیری داریا دامون ( عفریت). غافل از اینکه تمامی این جریانات

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه ی لیلا به صورت pdf کامل از فاطمه اصغری

      خلاصه رمان :   ده سالم بود. داشتند آش پشت پایت را می‌پختند. با مامان آمده بودیم برای کمک. لباس سربازی به تن داشتی و کوله‌ای خاکی رنگ کنار پایت روی زمین بود. یک پایت را روی پله‌ی پایین ایوان گذاشتی. داشتی بند پوتینت را محکم می‌کردی. من را که دیدی لبخند زدی. صاف ایستادی و کلاهت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حدیثه
حدیثه
2 سال قبل

کو پارت بعدی ؟

Ftm
Ftm
2 سال قبل

مرسی که گفتی ♡

علوی
علوی
2 سال قبل

ممنون از اطلاع‌رسانی‌تون  💙  💙 

سیما
سیما
2 سال قبل

ممنونم فاطمه جان بهترین کارو کردین

علوی
علوی
2 سال قبل

من رفتم تو فکر پاراگراف آخر، چطور می‌شه اگه بخواد این غیرتی بودن یا نبودن میران رو آزمایش کنه، حالا به هر روشی، تو هتل، سر راه برگشت از هتل، یه جایی که میران ببینه سر گذر کنار خیابون با شال ول و آرایش حسابی منتظر ماشین وایسه ببینه میران چه می‌کنه. اگه جوش اورد بگه خودت گفتی یه هرزه‌ام. دارم طبق سفارشت عمل می‌کنم. الان فرق تو با هر کس دیگه چیه؟؟ البته فرق هست، تو به عنوان حق السکوت، مفتی خدمات می‌خوای، بقیه بابتش پول می‌دن. منم خرجم بالاست و پول یه تلویزیون هم بدهکارم.
همین می‌تونه جوابی باشه برای جر و بحث میران بابت فامیل زن دایی

حدیثه
حدیثه
2 سال قبل

این درس عبرتی هست برای دختر ها که این قدر راحت به پسر ها اعتماد نکنند

Ella
Ella
2 سال قبل

عالی

علوی
علوی
2 سال قبل

جالب بود.

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x