رمان تارگت پارت 345 - رمان دونی

 

 

 

 

 

*

– گوشی و یه کم بگیر عقب بذار واضح ببینمت دیگه.. چرا دوربین و می کنی تو یه جات؟

در جواب تشر آفرین.. با اکراه گوشی و از صورتم فاصله دادم و دستی لا به لای موهام کشیدم.. در واقع هر وقت با اصرار درخواست تماس تصویری داشت.. از هر راهی استفاده می کردم تا کمتر صورتم و ببینه و به تغییراتی که تو این دو ماه و نیم خیلی واضح و آشکار توی قیافه ام ایجاد شده پی ببره..

ولی فایده ای نداشت و آفرین مثل هر بار دستم و می خوند..

– این چه وضعیه؟ چرا هر دفعه می بینمت لاغرتر از دفعه پیش شدی؟

– گمشو تو هم.. شد یه بار من و ببینی و این و نگی!

– یه چیز هست که می گم از خودم که در نمیارم!

لحن جدی و عصبیش باعث شد ساکت بمونم که با همون نگرانی های ذاتی و همیشگیش پرسید:

– یعنی واقعاً کات کردن با میران.. انقدر بهمت ریخت که خودت و به این روز انداختی.. آخه اون ارزش داشت؟

نفس عمیقی کشیدم و مشغول ور رفتن با دسته مبلی که روش نشسته بودم شدم.. یکی دو هفته پیش بود که تصمیم گرفتم همچین جوابی به سوال های تموم نشدنی آفرین درباره رابطه ام با میران بدم.. بلکه بی خیال بشه و دیگه سوالی درباره اش ازم نپرسه.

یه سری دروغ پشت سر هم ردیف کرده بودم راجع به این که عمه میران یهو مریض می شه و میرانم تصمیم می گیره برای درمان ببردش خارج و قبل از رفتن هم با برگردوندن اون فیلم و پول و قرارداد داییم ازم حلالیت می خواد.

دیگه نمی دونم آفرین چقدرش و باور کرد ولی چیزی به روم نیاورد.. فقط گه گاهی مثل الآن.. لا به لای حرفاش بهم می فهموند حال و روزم اصلاً به این حرف هایی که زدم نمی خوره.

من اون موقع ها.. از خدام بود که میران به همین شکل واسه همیشه از زندگیم بیرون بره و من دیگه هیچ وقت چشمم بهش نیفته.. ولی اتفاقات تلخی که این وسط رقم خورد.. همه چیز و تغییر داد و کاری کرد تا منِ متنفر شده از اون آدم.. شب و روز به این فکر کنم که فقط یه بار دیگه.. ببینمش!

 

 

 

 

 

 

در واقع نمی خواستم به این دروغ ادامه بدم.. با خودم گفتم هر موقع شرایط آفرین اوکی شد و برگشت.. حضوری همه چیز و براش تعریف می کنم.. چون الآن خودشم درگیر هزار و یک معضل بود و نمی خواستم ذهنش سمت همچین فاجعه ای که برای من اتفاق افتاده هم کشیده بشه.

چون رفیقش و خوب می شناخت و می دونست علی رغم همه بلاهایی که میران سرم آورد.. نمی تونم با این اتفاقی که براش افتاده کنار بیام و عذاب وجدان من و ذره ذره از بین می بره.

پس بهتر بود که فعلاً به همین دروغ ادامه بدم که گفتم:

– آره.. به هر حال کم چیزی نیست.. روزای بدی رو تجربه کردم که به همین راحتی از ذهنم پاک نمی شه. الآن که دیگه تنها تر از همیشه شدم و وقتمم آزادتره.. بیشتر فکر می کنم به اون روزای جهنمی و کارایی که میران با من و غرور و شخصیتم می کرد و بیشتر عذاب می کشم.

– الهی قربونت برم.. آخه چرا انقدر خودخوری می کنی.. اصلاً گور باباش.. بهتر که رفت. مگه همین و نمی خواستی؟ که دیگه چیزی نباشه تا بخواد باهاش تهدیدت کنه و تو هم دیگه مجبور نباشی ببینیش؟ الآن دیگه وقت زندگی کردنته.. الآن دیگه باید از اول شروع کنی.. خدا رو شکر که خونه ات هم عوض کردی و دیگه سایه دایی و زن داییتم رو سرت نیست.. پس یه کمم به خودت فکر کن!

با بغضی که توی گلوم شکل گرفت نتونستم جوابش و بدم و فقط سرم و به تایید تکون دادم که پرسید:

– می خوای برات یه بلیط بخرم و یه کم بیای پیش من.. حال و هوات عوض شه؟

– تو مگه هلند نیستی؟

– خب می تونم یکی دو هفته بیام ترکیه.. تو هم بیا اون جا هم و ببینیم!

– چرا نمیای ایران؟

قیافه درمونده و ناراحتی به خودش گرفت و جواب داد:

– می خوام وقتی بیام که دیگه همه چیز بین من و آراد اوکی شده باشه.. می خوام.. می خوام وقتی بیام که راضی شده باشه عروسیمون و بگیریم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان گیتاریست شرور به صورت pdf کامل از ماه پنهان و هانیه ثقفی نیا

    خلاصه رمان :   داستان درباره دختری به اسم فرنوشه که شب عروسیش، بی رحمانه مورد تجاوز گیتاریست شیطان پرستی قرار میگیره و خانوادش اونو از خودشون میرونن. درنهایت فرنوش مجبور میشه به عقد اون مرد مرموز دربیاد ولی با آشکار شدن رازهای زیادی به اجبار پا به دنیایی میذاره که به سختی ازش فرار کرده بوده و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تیغ نگاه به صورت pdf کامل از نیلا محمدی

        خلاصه رمان:   دختری که توی خاندان بزرگی بزرگ شده و وقتی بچه بوده بابای دختره به مادر پسرعموش تجاوز میکنه و مادر پسره خودکشی میکنه بابای دختره هم میوفته زندان و پدربزرگشون برای صلح میاد این دوتا رو به عقد هم درمیاره و پسره رو میفرسته خارج تا از این جریانات دور باشه بعد بیست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم

  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه میزنم و !از عشق قدرت سالوادرو داستان دختریست که به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردای بعد از مرگ
دانلود رمان فردای بعد از مرگ به صورت pdf کامل از فریبرز یداللهی

    خلاصه رمان فردای بعد از مرگ :   رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه !!!   وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. رویاست، جهان را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مخمصه باران

    خلاصه رمان:     داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند….. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر هیولا جلد دوم به صورت pdf کامل از کیانا بهمن زاد

    #گناهکاران_ابدی ( #جلداول) #شوهر_هیولا ( #جلددوم )       خلاصه  رمان:   من گناهکارم، تو گناهکاری، همه ما به نوبه خود در این گناه، گناهکاریم من بدم، تو بدی، همه ما بد بودیم تا گناهکار باشیم، تا گناهکار بمانیم، تا ابد ‌و کلمات ناقص میمانند چون من جفا دیدم تو کینه به دل گرفتی و او انتقام

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

اخیییی افرین مهربئن

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

یعنی دقیقا آب بسته به رمان

🙃...یاس
🙃...یاس
1 سال قبل

حمایت از رمانهای خاله فاطی😎
#هشتک_حمایت_❤

Anya
Anya
1 سال قبل

مرسی از نویسنده که به چیز شعر نویسی روی آورده…..خسته نباشی قهرمان

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x