رمان تارگت پارت 400 - رمان دونی

 

 

 

اولین حدسم دوستش.. آفرین بود که توی مراسم مادرش هم ندیدمش و همون جا حدس زدم که باید هنوز خارج باشه..

با این حال بازم به ادامه حرفاش گوش دادم:

– پس چرا زودتر نگفتی؟

– نه حالا نمی خواستم بیام فرودگاه استقبالت.. ولی باز باید می گفتی دیگه!

– من؟ اوممم.. یه کاری دارم مربوط به شرکته.. اومدم انجامش بدم..

– آره بعدش آزادم.

– اتفاقاً منم خیلی باهات حرف دارم.. حالا دیدمت بهت می گم..

– این چند وقته.. خیلی سخت گذشت.. نه تو.. نه آفرین.. هیچ کدومتون نبودید که من بتونم حرفام و بهش بزنم. با کوروشم که نمی شه دو کلمه حرف زد!

تازه اون جا بود که فهمیدم حدس اشتباه زدم و درین اصلاً با آفرین حرف نمی زد.. قبل از این که بخوام یه بار دیگه مکالمه اش و توی ذهنم مرور کنم.. با حرف بعدیش خون توی تنم و به جوش آورد:

– الو؟ الـــو؟ امیرعلی؟ صدا میاد؟

نفهمیدم چی شد.. فقط حس کردم دیگه نمی تونم حتی یه کلمه از اون مکالمه رو بشنوم و هیچ کاری نکنم.. واسه همین در و باز کردم و رفتم داخل اتاق که درین با ورود یه دفعه ایم جا خورد و اون تماس کوفتی رو با گفتن:

– بعداً صحبت می کنیم!

قطع کرد.. در حالی که من.. همه حواسم پیش اون بعداً بود که دلم نمی خواست هیچ وقت بیاد و هیچ ایده ای هم نداشتم برای این که جلوش و بگیرم!

از آدم هایی که مامورشون کرده بودم دورادور حواسشون به درین باشه و هر آدرس جدیدی ازش پیدا کردن برام بفرستن.. یه چیزایی شنیده بودم درباره رفت و آمد یه پسر جوون به خونه اش!

ولی مدام سعی داشتم به خودم بقبولونم که اونا اشتباه کردن و درین.. آدمِ دوستی بدون قصد و غرض با جنس مخالفش نیست و حالا.. اون واقعیت داشت به شکل وحشتناک و اعصاب خورد کنی.. خودش و بهم نشون می داد و من و به این باور می رسوند که تو این مدت دوری و غیبتم.. خیلیا فرصت نزدیک شدن به درین و داشتن!

 

 

 

 

 

– سلام!

با صدای سلامش بود که به خودم اومدم و سعی کردم با هر جون کندنی هم که شده.. خودم و از اون وضعیت آشفته بیرون بکشم..

– سلام!

راه افتادم سمت میزم که وسط راه نظرم عوض شد و مسیرم و به سمت مبل هایی که درین روش نشسته بود تغییر دادم و در حالی که داشتم سخت تلاش می کردم تا بدون لنگ زدن راه برم.. رو به روش نشستم.

نگاهش مثل دفعه قبل بازم به پام خیره بود که لبخند موذیانه ای رو لبم نشست و پای راستم و روی پای چپم انداختم و با انگشتام روی زانوم ضرب گرفتم..

ولی هنوز با نهایت کنجکاوی بهم زل زده بود و من به این نتیجه رسیدم که به جز درآوردن شلوارم.. از هیچ طریق دیگه ای نمی تونم این دخترِ درگیر عذاب وجدان و متقاعد کنم که دارم با پای خودم زندگی می کنم!

نگاهش که طولانی شد سرم و به شکل نمایشی پایین آوردم تا در راستای نگاهش قرار بگیره و همین که چشمش به صورتم افتاد پرسیدم:

– خوبی؟

دستپاچه سرش و بالا گرفت و گفت:

– بله!

حس اذیت کردنش دوباره داشت تو وجودم فوران می کرد که گفتم:

– کاری داشتی اومدی؟ یا فقط خواستی سر بزنی؟

با حرفم به خودش اومد.. از اون حالتی که به یه دختر خنگ شبیهش می کرد فاصله گرفت و با قیافه جدی و پر اخمی مشغول گشتن توی کیفش شد..

منم با لبخند کجی که روی لبم نشسته بود.. عمیق تر بهش خیره شدم. لباسای سر تا پا مشکیش و که توی برخوردهای قبلی دیده بودم.. حالا با یه پالتوی طوسی و یه شال طرح دار طوسی و سفید عوض کرده بود و صورتشم می شد گفت که یه نمه آرایش داره..

نگاهم بی اختیار به سمت شلوارش کشیده شد و یاد اولین قرارمون و توصیه ای که بابت پوشوندن مچ پاش کرده بودم افتادم.. ولی خدا رو شکر.. دیگه از اون شلوارای نفرت انگیز خبری نبود و بلندی پاچه گشاد شلوارش.. تا کف کتونیش می رسید!

– این لیست قطعات مورد نیازمونه!

 

«دوستان اون کانالی که ازش پارت بر میداشتم گفته مشکل برا کانالش پیش اومده دیگه پارت نمیذاره ،،، ولی فعلا من پارت هایی که ذخیره دارمو میزارم تا ببینیم بعد چی میشه»

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تردستی pdf از الناز محمدی

  خلاصه رمان :   داستان راجع به دختری به نام مریم که به دنبال پس گرفتن آبروی از دست رفته ی پدرش اشتباهی قدم به زندگی محمد میذاره و دقیقا جایی که آرامش به زندگی مریم برمیگرده چیزایی رو میشه که طوفانش گرد و خاک بزرگتری توی زندگی محمد و مریم به راه میندازه… به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه ماهی pdf از ساغر جلالی

  خلاصه رمان :     حاصل یک شب هوس مردی قدرتمند و تجاوز به خدمتکاری بی گناه   دختری شد به نام « ماهی» که تمام زندگی اش با نفرت لقب حروم زاده رو به دوش کشیده   سردار آقازاده ای سرد و خشنی که آوازه هنرهایش در تخت سراسر تهران رو پر کرده بود…   در آخر سر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان وسوسه های آتش و یخ از فروغ ثقفی

  خلاصه رمان :     ارسلان انتظام بعد از خودکشی مادرش، به خاطر تجاوز عمویش، بعد از پانزده سال برمی‌گردد وبا یادآوری خاطرات کودکیش تلاش می‌کند از عمویش انتقام بگیرد و گمان می کند با وجود دختر عمویش ضربه مهلکی میتواند به عمویش وارد کند…   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قمار جوکر
دانلود رمان قمار جوکر به صورت pdf کامل از عطیه شکری

    خلاصه رمان قمار جوکر :   دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! – مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من! پسرک جوکر پشت دست دختر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی

  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و متعصبه خیلی وقته پیگیرشه و وقتی باهاش آشنا می‌شه صهبا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
16 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
black girl
black girl
1 سال قبل

واقعا یعنی چی مگه یه پارت گذاشتن چقد زمان می بره که گفته مشکل داره پارت نمی‌ذاره😐
آخه پی دی افش تو سایتای معتبر هست مثل رمانبوک و.‌. .این سایتای معروف نمیان فیک بذارن اسمشون و خراب کنن
اوکی مرسی بابت اطلاعت فک کنم باید بریم وی آی پی اگه نذاره چون من یکی که نفهمم این رمان چی شد شبا خوابم نمی بره یه سال و نیم علاف نشدیم آخرشو ندونیم😐😐😐

علوی
علوی
1 سال قبل

برای جمله آخرت دلم گریه می‌خواد!!

......
......
1 سال قبل

چرا همه کانالا یا رمانا براشون مشکل پیش میاد؟ 😢
لعنت به این زندگیییییییی .
با دلارای کم حرص خوردیم ، حالام باید خودمون آماده کنیم برای تارگت . 😐
ایشالله که تا اون پارت های ذخیره ات بزاری اون کانال هم درست میشه به حق پنج تن🤲

Sama
Sama
1 سال قبل

یا ابلفضللللللل یعنی پارتای ذخیره شده تموم شنیدن دیگه پارت نداریمممممم وای خدایا قلبم 😭😭😭💔

نانا
نانا
1 سال قبل

یعنی نمیخواد ادامه رمانو بنویسه؟

خاتون
خاتون
1 سال قبل
پاسخ به  نانا

نویسنده این رمان رو تموم کرده
پی دی اف اش هم اومده
ولی خریدنیه

علوی
علوی
1 سال قبل
پاسخ به  خاتون

چقدر می‌فروشه!؟ ببینم هزینه فایده‌اش نسبت به اعصاب و روانم چقدره

علوی
علوی
1 سال قبل

ممنون فاطمه جان. ترجیح من همین آنلاین و پارت پارت خوندنه. ذهنم رو درگیر می‌کنه و کمک می‌کنه به چیدن سناریوهای مختلف تو ذهنم. ان شاءالله که مشکل حل بشه

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
1 سال قبل

بگو شوخی میکنی بخندیم 😐 😐 😐

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل

حتما چن روز دیگه این دو خط پارت گذاری هم قطع میشه

دسته‌ها
16
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x