با شنیدن فامیلی درین یه لحظه هنگ کردم و نفهمیده سرم و برای ساحل تکون دادم.. هیچ درکی از منظورش نداشتم و منتظر بودم بیشتر توضیح بده..
که انگار از همین گیجی و تعجبم فهمید که من امروز اصلاً درین و ندیدم و سریع گفت:
– نیومده بود؟ پس حتماً من اشتباه دیدم.. با اجازه!
جلوش و نگرفتم و گذاشتم بره بیرون.. نمی خواستم پیش لی لی حرفی در این باره بزنم.. هنوز نمی دونستم چقدر می شه بهش اعتماد کرد و شک داشتم نکنه مهناز ازش خواسته باشه من و رفتارام و زیر نظر بگیره که از صبح به این زودی.. فرستاده بودش شرکت!
ولی فکرمم بدجوری درگیر بود و نمی تونستم به همین راحتی بی خیال حرف ساحل بشم تا این که با صدای لی لی به خودم اومدم:
– رمز وای فای اینجا چیه؟
نگاهی بهش که حالا رو مبل های جلوی میزم نشسته بود انداختم و راضی از این که با گوشیش مشغوله و حواسش به من نیست.. رمز وای فای و بهش دادم و بلند شدم.
– بشین الآن میام!
از اتاق زدم بیرون و مستقیم رفتم سمت میز ساحل..
– کجا دیدیش؟
– داشتم جلوی شرکت از ماشین پیاده می شدم.. که دیدم از تو ساختمون اومد بیرون.. بعد سریع یه تاکسی گرفت و رفت.. الآن که می گید ندیدینش.. شک کردم به این که خودش بود یا نه!
یه کم مکث کردم و با ذهن به شدت آشفته شده پرسیدم:
– یعنی همین چند دقیقه پیش؟
– حدوداً ده دقیقه ای می شه!
دستی رو صورتم کشیدم و نفسم و با کلافگی فوت کردم که گفت:
– فقط.. اگه خودش باشه.. خیلی عصبی و ناراحت به نظر می رسید!
کم مونده بود داد بزنم.. نمی دونستم چه جوری باید بفهمم که درین ده دقیقه پیش واقعاً این جا بوده یا نه.. تا این که چشمم به دوربین های شرکت خورد و حواس به شدت پرت شده ام.. جمع شد به راهی که خیلی راحت می شد ازش به یقین رسید..
«و متاسفانه پایان پارت هایی که داشتم ….. بازم اگه پارتی ب دستم رسید ادامشو میزارم»
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.9 / 5. شمارش آرا 9
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
سلام بچه ها. من رمان رو خریدم و کلی پارت جلوتر هست. انشالله تا امشب به دست فاطمه جون میرسونم که براتون فردا بذاره❤️
ممنون گلم💋
میشی بگی دقیقا کی پارت میدی که ما تکلیفمون رو بدونیمو هر روز نیایم چک کنیم ؟؟؟؟؟
میشه بگی این به زودی که میگی یعنی کی؟
🫤 چشمون براه خشک شد
قرار بود پارت گذاری بسه چی شد
هعیییی دلمون خوش بود تارگت پارت گذاریش منظمه
پس رمان چی شد اخه حالا که داشت به جاهای خوب می سید همچین کردین
چرا پس خبری نیست از رمان،لطفا پیگری کنید و رمان رو همینطوری رها نکنید!
بزودی پارت گذاری شروع میشه
مرسی 🩵
ادمین جان خبری نشد از ادامه رمان
چرا شروع میشه پارتگذاری بزودی
خیلی لطف میکنی عزیزم
باشناختی که من از نویسنده دارم دوربینا خراب شدن
سلام فاطمه جون مرسی از پارت گذارید.. من تلگرام تو کانال اصلی تارگت هستم و اونجا گفته شده با خرید وی آی پی میتونیم رمان رو ادامه اش رو داشته باشیم.. حق عضویت 40 هزار تومن هست.. به من توی تلگرام پیام بده تا اگه حق عضویت رو خریدم و پارت ها به دستم رسید برات بفرستم تا تو اینجا برای بقیه بذاری..
نشانی ایمیل خودت رو برام بفرست تا از طریق ایمیل اکانت تلگرامم رو برات بفرستم. تو تلگرام پیامم بده
چنلشو ایدیشو میدی؟
میشه آیدی کانالو به ما هم بدی ممنون میشم ♥️
الان ادمینی که رمان گریز از تو رو میزاشت وی ای پی رو خریده بود
مثل رمان دلارای دق میشیم
یعنی چی پایان پارت، شما رایگان از جایی دیگه کپی میکنید ، اینجا میزارید به این دلیل نصفه میمونه ، اگر فایل کامل رو خرید کنید مشکلی نیست
مثل رمان سهم من از تو، در واقع اسمش عشق بی رحم در سه جلد بود و چون جلد سومش پولی بود شما اونو نزاشتید و به اسم یه نویسنده دیگه گذاشتید
به شعور خواننده توهین نکنید لطفا
عه شما خواهر آقا میران هستین!؟😂😐
باز من رمان سهم من از تو رو توی روبیکا به اسم رمان دلارام خوندمش اینجا هم خلاصه گذاشته هم هست و به قول شما کامل نیست
من رمان عشق بیرحم(سهم من از تو ) رو سه تا فصلشم پی دی افشو از داخل یه کانالی پیدا کردم خوندم وگرنه اگه به سایت بود که نصفه می موند
بچه ها نویسنده پارت می ده
اما ادمین اینجا پارت هارو از داخل یه کانال تو روبیکا برمیداشته
و میزاشته تو سایت
حالا اون کانال نمیدونم چرا خراب شده و دیگه اونجا پارت گذاری نمیشه
نویسنده تو تلگرام پارت میزاره که از اینجا خیلی عقب تره
درواقع کسی که تو روبیکا پارت گذاری می کرده وی آی پی رو خریده به خاطر همین ما جلو تر از کانال توی تلگرامیم
اگر بخوایم ادامه رمان رو بخونیم یا باید صبر کنیم که تلگرام برسه به اونجایی که ما هستیم یا باید وی ای پی رو بخریم
نویسنده رمان هم گیسو خزان هست
کانال تل رو ایدیشو میدی؟ من ندارمش
ممنونم فاطمه جان. دستت درد نکنه.
انشاالله فرجی بشه بقیهاش رو بزاره
دوستان،واقعا مقصر ادمین جان نیست،یا حتی سایت رمان دونی هم نیست.نویسنده ها یا رمان رو کامل مینويسن یا نصفه رها میکنن.واقع بین باشید
چی چی واقع بین باشید
نویسنده رمان رو می نویسه
نویسنده هم وی ای پی داره هم کانال تلگرام
که تو وی ای پیش تعداد پارت هاش جلو تره
و ما الان درواقع داشتیم پارت های وی ای پی رو میخوندیم
ادمین جاااااااان باید بره وی ای پی رو بخره
کسی که شروع میکنه تو سایت رمان گذاشتن
موظفه که رمان رو تا اخر تو سایت بزاره
حتی اگه مجبور بشه بره بخرش
اگه نمیخواست ادامه بده اصلا چرا شروعش کرد
NNNoooooooooooo😭😭😭
سلام ادمین جان یعنی چی نویسنده دیگه نمینویس؟ یا