رمان تاوان پارت 2 - رمان دونی

 

ولی از وقتی اومدم اینجا فربد به بهانه های مختلف زیاد سراغم نمیومد جدیدا هم میگه رفتم شهرستان کار کنم و پول جورکنم….. نمیدونم راست میگه یا دروغ آخه کی میره شهرستان برای پول درآوردن وقتی همه میان تهران؟

یه وقتایی که عقلم درست کار میکنه میگم حق با زیباس چون واقعا میعاد انقدر دم گوشم خوند دوستم داره و میخواد منو داشته باشه و دلتنگمه که خامش شدم ولی قلبم باور نداره این حرفو

مدام یاد میعاد و حرفا و کاراش میوفتم هیچ چیز دیگه ای جز عشق نمیبینم پشیمونم نیستم

من عاشقشم و این کارو برای عشق نکنی برای کی میخوای انجام بدی؟تازه مهمتر اینکه محرممِ شوهرمه معلومه باید با دلش راه بیام خب اونم حق داره خسته بشه و دلش منو که عشقشم بخواد دیگه…..اینطوری سراغ یکی دیگه نمیره مگه نه؟!

فکرامو جمع کردم بازم قلبم از عقلم جلو زد و حرفمو به زیبا زدم

_پشیمون نیستم چون میدونم دوستم داره….توام خودتو الکی خسته نکن تا فکرمو خراب کنی

_آره خب خریت که شاخ و دم نداره …..یارو بیرون اینجا انقدر موس موس میکنه دنبال دختره اخر کارشو میکشه به تخت و ولش میکنه اون وقت تو با کدوم عقلی وقتی اینجا گیری گول حرفای مفتشو خوردی فقط اون بالایی میدونه

یعنی ممکنه ولم کنه؟
لعنت بهت زیبا که منو میزاری تو برزخ با حرفات

تاوان, [17/02/1402 02:46 ب.ظ]
#تاوان
#پارت۵

_اون شوهرمه هر کسی نیست که همین جوری ولم کنه

_ نمیدونستم که خوب شد گفتی….

با دستش رو کف دستم یه خط کشید

_این خط این نشون اگه دیگه روشو دیدی اسممو عوض میکنم همین امروز فرداس که دادخواست طلاق میاد برات……من ۴ ساله تو این خراب شدم و همه جوره شو دیدم که بهت میگم

با بی رحمی همه چیز بهم میگفت و نمیدونست من هر لحظه دارم تو گردابی که توشم بیشتر فرو میرم
گردابی بین احساسم و منطقم .بین ترس از ترک شدن و اطمینان از حضورش تو زندگیم
اشکام همین طور میریخت

_اون اینکارو با من نمیکنه وگرنه همون ۸ ماه پیش ولم میکرد

این خنده های از روی تمسخرش دیوونم میکرد انگار میگفت حقته گریه کن

_حیف بودی اخه نیست دختر بودی و بکر
بالاخره خالی خالی که نمیشد توام که منتظر یه اشاره تا خودتو وا بدی بهش مگه خره ازت بگذره

دیگه طاقتم تموم شد همین طور که بلند شدم اشکام و از رو صورتم  پاک کردم و جلوش وایسادم مثل طلبکارا و صدامو بلند کردم

_تو نمیفهمی….من دوسش دارم زیبا نمیدونم اگه بره چیکار باید بکنم با خودم گفتم اگه چیزی که بخواد بهش ندم میره……ولم میکنه و دیگه سراغم نمیاد مثل فربد بی معرفت که بابام مثلا منو بهش سپرده بود ولی ببین باهام چیکار کرد ببین چقدر راحت از خواهرش گذشت…….

تاوان, [18/02/1402 02:45 ب.ظ]
#تاوان
#پارت۶

_مگه من چی میخوام جز یکی که دوستم داشته باشه هوامو داشته باشه مراقبم باشه……هاااان

سرمو بالا گرفتم و به خدا شکایت کردم

_خدایا خیلی زیاده برام؟آره؟؟؟

زیبا بلند شد .روبه روم وایساد و دستاشو نرم رو بازوم گرفت

معلوم بود ناراحت شده از حرفام
شش سال ازم بزرگتره و مثل خواهرمه
خیلی دلسوزه من و بقیه اس

همه اینو میدونیم ولی این فقان من از ترسِ.ترس از اینکه حرفاش مثل همیشه راست دربیاد

_فکر کردی من چرا اینهمه تو گوش شما ساده ها روضه میخونم میگم خریت منو شما نکنید
اینکه با یه دوستت دادم گول نخورید

_بابا لامصبا حتما باید سر دونه دونه تون بیاد تا تازه بگید یه اُسکلی تو زندان همش به ما میگفتا ولی ما گوش ندادیم

درمونده بودم برعکس زیبا که سعی داشت آرومم کنه

_تا حالا فکر کردی اون برات چیکار کرده که بهت ثابت کنه دوستت داره؟ این همه وقت اینجایی چرا هنوز یه دونه از چکات و پاس نکرده….هاااان

_من خیلی تنهام و فقط میعاد برام مونده
نمیخوام اونم بره

_دختر خوب، کسی که بخواد بره میره من چهار ماه با پیمان بودم بدون هیچی خدا یادم رفت شرع یادم رفت عرف یادم رفت گفتم اصل دل شناسنامه یه تیکه کاغذِ…… الان چی شد؟

_اون موقع انقدر تو تب خواستنش بودم که با خود مجنونم نگفتم بابا اگه خیلی منو میخواست و میترسید از دستش برم ، هر جور شده با همون کاغذ منو بند خودش میکرد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 91

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عشق ممنوعه pdf از زهرا قلنده

  خلاصه رمان:   این رمان در مورد پسری به اسم سپهراد که بعد ۸سال به ایران برمی گرده از وقتی برگشته خاطر خواهای زیادی داشته اما به هیچ‌کدوم توجهی نمیکنه.اما یه روز تو مهمونی عروسی بی نهایت جذب خواهرش رزا میشه که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یغمای بهار

    خلاصه رمان:       دلارای ایلیاتی با فرار از بند اسارت، خود را به بهشت شانه های مردی رساند که خان بود و سیبی ممنوعه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آدم و حوا pdf از گیسوی پاییز

  خلاصه رمان :   نمی دانی که لبخندت خلاصه ای از بهشت است و نگاه به بند کشیده ات ، شریف ترین فرش پهن شده برای استقبال از دلم ، که هوایی حوا بودن شده …. باور نمی کنی که من از ملکوت نگاه تو به عرش رسیدم …. حرف های تو بارانی بود که زمین لم یزرع دلم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی

  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و تالش میکند تا همه چیز را به روال عادی برگرداند

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ژینو
دانلود رمان ژینو به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

  خلاصه: یاحا، موزیسین و استاد موسیقی جذابیه که کاملا بی‌پروا و بدون ترس از حرف مردم زندگی می‌کنه و یه روز با دیدن ژینو، دانشجوی طراحی لباس جلوی دانشگاه، همه چی عوض میشه… یاحا هر شب خواب ژینو و خودش رو می‌بینه در حالی که فضای خوابش انگار زمان قاجاره و همه چی به یه کابوس وحشتناک ختم میشه!حتی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی

  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
2 ماه قبل

لطفاً رمان‌هایی رو که جدید میذارن چند پارتشو زود به زود بذارین که آدم بفهمه چی به چیه تو ذهنش بمونه من نه اینو یادم بود نه اون جزر و مد رو ممنون

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x