خدا……خدا ببین با من چیکار کرده؟ چطوری آبرومو برده؟

 

میدونم هستی

ولی نمیخوای کاری کنی برام؟

 

گریم شروع شد و به دیوار تکیه دادم تا نیوفتم

چطوری تونست آبروی منو ببره……چقدر میتونه حیوون باشه؟چرا ول نمیکنه این نابرادری رو؟

 

گریه ام که چند دقیقه س هیچ جوره بند نمیاد

 

ولی از گوشه ی چشم دیدمش که اومد روبه روم

 

_چت شد یهو……

 

لحن حرصیش تازه نگاهمو برد سمتش

 

_آقا سیاوش چی شده؟

 

_هیچی حاج آقا بفرمایید…..

 

_با توام؟ چته تو محل آبروی مارو میبری…..

 

بدو بدو صورتمو پاک میکردم ولی دوباره خیس میشد

 

شمرده شمرده وسط گریم بهش گفتم

 

_یه آدرس……جون مادرتون…… که میدونم چقدر براتون عزیزه بهم…..یه آدرس ازش بدید باید…… ببینمش…..

 

آره……باید ببینمش

و تف کنم تو صورت کثافتش

 

مدام نگاهش بین دوتا چشمام میچرخید

 

یه دفعه جدی شدن و اخمش برای چی بود؟

 

_برای چی میخوای ببینیش؟؟

 

نیشخند زدم

 

_باور میکنی مگه؟؟

 

#تاوان

#پارت۲۰۷

 

 

_بگو بهم……حالت زمین تا آسمون با حرفای فربد فرق میکنه…..

 

چه عجب یه شک کرد به اینکه شاید کار من نباشه

شاید من مقصر نباشم گناهکار نباشم

 

میخواستم آبروش نره…..ولی دیگه به جهنم

 

دستمو اینبار محکم به چشمام کشیدم

 

_میخوام سهمم و بگیرم…..سهمی که از خونه ی بابام ازم دزدید بدون اینکه بفهمم

سهمم از چک های بی محلی که چهار سال از زندگیمو گرفت و راهیه زندونم کرد….حالا فهمیدی…..

 

شاید اندازه ی من بهت تو نگاه و صورتش بود

 

_اون خودش بهم گفت……

 

صدامو یه ذره بلند کردم

 

_یه نگاه به من بنداز…… شبیه زنی ام که داره دروغ میگه اصلا شبیه آدمی ام که مال مردمو بالا بکشم؟؟

 

نفساش تند شد….

 

_بی غیرتِ بیشرف…….به من دروغ میگه؟؟

هر چی از شراکتمون دستش دارم رو از حلقومش میکشم بیرون

 

اونقدر حرص داشت که میدونستم اگه فربد جلوی چشمش بود لهش میکرد

 

_شراکت؟

 

_بهم گفت سرش کلاه گذاشتید و سرمایه نداره منم راه و چاه و بهش یاد دادم بعد پول کلون آورد وسط گفت وامِ…..الانم بیشتر کارای اونجا سپردم دست خودش

به خاطره همین با زنش اونجا زندگی میکنن

 

#تاوان

#پارت۲۰۸

 

 

زن؟؟

 

_م….مگه زن داره؟

 

خیلی حرص داشت

اندازه ی من

اونقدر آدم نبود که یه نفرو حداقل کنار خودش نگه داره

 

_آره…..حامله اس

دختر یه ناخدا رو گرفته که صاحب شش تا لنجِ بزرگ……

 

صد درصد به خاطره پولش همون طور که برای عسل دندون تیز کرده بود…..ولی واقعا جفت هم بودن

 

چرا هیچ نشونی از بابا نداره؟

 

گوشیشو درآورد

 

_شمارتو بده…..

 

میخواد چیکار؟

 

گیجیه منو که دید صداشو بلند کرد

 

_میگم شمارتو بده فردا دارم میرم جنوب میام دنبالت تورم میبرم

 

نه….دیگه چی؟با این برم؟

 

_نمیخواد……به من فقط یه آدرس بده…..خودم میتونم

 

_دارم بهت میگم اون حیوون از اول منم بازی داده…..رفیق بیست سالشو

بیچارش نکنم سیاوش نیستم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 157

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست

    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می ایستد به ظاهر همه چیز با یک معامله شروع میشود.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تب pdf از پگاه

  خلاصه رمان :         زندگی سه فرد را بیان می کند البرز ، پارسا و صدف .دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها همراه می شود . زندگی ای پر از فراز و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گیتاریست شرور به صورت pdf کامل از ماه پنهان و هانیه ثقفی نیا

    خلاصه رمان :   داستان درباره دختری به اسم فرنوشه که شب عروسیش، بی رحمانه مورد تجاوز گیتاریست شیطان پرستی قرار میگیره و خانوادش اونو از خودشون میرونن. درنهایت فرنوش مجبور میشه به عقد اون مرد مرموز دربیاد ولی با آشکار شدن رازهای زیادی به اجبار پا به دنیایی میذاره که به سختی ازش فرار کرده بوده و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان والادگر نیستی
دانلود رمان والادگر نیستی به صورت pdf کامل از سودا ترک

      خلاصه رمان والادگر نیستی : ماجرای داستان حول شخصیت والادگر، مردی مرموز و پیچیده، به نام مهرسام آشوری می‌چرخد. او که به خاطر گذشته‌ای تلخ و پر از کینه، به مردی بی‌رحم و انتقام‌جو تبدیل شده، در جستجوی عدالت و آرامش برای خانواده‌اش است. اما وقتی که عشق در دل تاریکی و انتقام جوانه می‌زند، همه چیز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پیاده رو خلوت خیابان ولیعصر به صورت pdf کامل از بابک سلطانی

        خلاصه رمان:   ماجرا از بازگشت غیرمنتظره‌ی عشق قدیمی یک نویسنده شروع می‌شود. سارا دختری که بعد از ده سال آمده تا به جبران زندگی برباد رفته‌ی یحیی، پرده از رازهای گذشته بردارد و فرصتی دوباره برای عشق ناکام مانده‌ی خود فراهم آورد اما همه چیز به طرز عجیبی بهم گره خورده.   رفتارهای عجیب سارا، حضور

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
raha
raha
3 روز قبل

خیلی هیجانی شده
لطفاً زود زود پارت بذار.

هاریکا
هاریکا
3 روز قبل

انگار سیاوش مرد تر از میعاده.کاش‌ مهسا زن سیاوش بشه.

شيوا
شيوا
پاسخ به  هاریکا
3 روز قبل

کاش…اما متاسفانه طبق روال همه رمانهای اخیر بعد از کلی فراز و نشیب بالاخره با همین میعاد پست فطرت ازدواج مجدد میکنه انگار نه انگار چقدر ظلم به این بیچاره کرد

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x