دهان دکتر از تعجب باز مانده بود، از جا برخاست و دستی به جیب‌هایش کشید تا سوییچ‌ ماشین را بیرون بکشد:

 

_ لطفا به منشیتون بگید، اگه به لاله خبر بده زندگیشو با زندگی لاله سیاه و خاکستر میکنم!

 

دکتر هم از جا برخاست و همراه قباد خارج شد، قباد بدون توجهی به منشی راهی بیرون شد و صدای توبیخ‌گرانه‌ی دکتر را هم نادیده گرفت.

 

 

بی هدف در خیابان‌ها میگشت، میخواست بداند چه حرکتی درست است، چگونه میتواند لاله را بدون آنکه به کودکی بی گناه که قربانی مادر کثیفش شده اسیب بزند، توبیخ کند.

 

حتی دلش میسوخت به حال بچه‌ای که از مادرش بی خبر بود، بچه‌ای که قرار بود مادری به اسم لاله داشته باشد، کودکی که قرار است تا عمر دارد شرمنده‌ی زندگی‌اش باشد، که نام زنی به عنوان مادر در شناسنامه‌اش است که…

 

شناسنامه؟ کدام شناسنامه وقتی مادرش او را حرام ساخته است؟ کجا به حرامزاده‌ها شناسنامه میدهند؟

 

پوزخندی از افکارش زد و شماره‌ی‌ کیمیا را گرفت، او قطعا خبر داشت، اما باردار بود، نباید کیمیا را تحت تاثیر قرار میداد…حداقل میتوانست زهر چشمی، سوتی‌‌ای، چیزی بگیرد؟

 

_ الو داداش؟ سلام…

 

_ سلام، کیمیا خونه‌ای؟

 

وارد فرعی شد و کیمیا پاسخ داد:

_ اره چطور؟ چیزی شده؟

 

_ نه هیچی نشده، یکم دیگه میام اونجا…یه حرفی دارم باهات، وحید خونه‌س؟

 

_ نه، سر کاره مگه با هم نیستید؟

 

نگاهی به ساعت انداخت و پا روی پدال گاز فشرد:

_ نه من بیرونم، میام حرف میزنیم…

 

تماس را قطع کرد و نفس عمیقی کشید، باید میپرسید، باید میفهمید حورا کجاست، باید میفهمید لاله را چکار کند…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۳ / ۵. شمارش آرا ۲۱۹

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دروغ شیرین pdf از Saghar و Sparrow

    خلاصه رمان :         آناهید زند دانشجوی پزشکی است او که سالها عاشقانه پسر عمه خود کاوه را دوست داشته فقط به خاطر یک شوخی که از طرف دوست صمیمی خود با کاوه انجام میدهد کاوه او را ترک میکند و با همان دختری که او را به انجام این شوخی تح*ریک کرده بود ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فال نیک به صورت pdf کامل از بیتا فرخی

  خلاصه رمان:       همان‌طور که کوله‌‌ی سبک جینش را روی دوش جابه‌جا می‌کرد، با قدم‌های بلند از ایستگاه مترو بیرون آمد و کنار خیابان این‌ پا و آن پا شد. نگاه جستجوگرش به دنبال ماشین کرایه‌ای خالی می‌چرخید و دلش از هیجانِ نزدیکی به مقصد در تلاطم بود! از صبح انگار همه چیز داشت روی دور تند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لالایی برای خواب های پریشان از فاطمه اصغری

    خلاصه رمان :         دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه …. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستی pdf از پاییز

    خلاصه رمان :   هاتف، مجرمی سابقه‌دار، مردی خشن و بی‌رحم که در مسیر فرار از کسایی که قصد کشتنش را دارند مجبور به اقامت اجباری در خانه زنی جوان می‌شود. مردی درشت‌قامت و زورگو در مقابل زنی مظلوم و آرام که صدایش به جز برای گفتن «چشم‌» شنیده نمی‌شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاپرک تنها

    خلاصه رمان:             روشنا بعد از ده سال عاشقی روز عروسیش با آرمین بدون داماد به خونه پدری برمیگرده در اوج غم و ناراحتی متوجه غیبت خواهرش میشه و آه از نهادش بلند میشه. به هم خوردن عروسیش موجب میشه، رازهایی از گذشته برملا شه رازهایی که تاوانش را روشنا با تموم مظلومیت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم

  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه میزنم و !از عشق قدرت سالوادرو داستان دختریست که به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
میشا
میشا
4 ماه قبل

بلاخره فهمیددد هورااا😐😂

نام نامدار
نام نامدار
4 ماه قبل

چطور اون موقع که تو بغل لاله داشتی به حورا حرص میدادی حورا برات مهم نبود حالا که فهمیدی بچه از تو نیست یاد حورا افتادی
آدم هایی مثل قباد هیچ وقت قابل بخشش نیستن
خیانت خیانته چه از روی لجبازی چه از روی عمد و خود خواسته
خاک تو سر حورا اگه ببخشدش
اگه قضیه برعکس بود یعنی قباد می تونست تحمل کنه
میتونست حورا رو در کنار مرد و تو بغلش ببینه که شب رو تا صبح کنارش باشه

♡ روا ♡
♡ روا ♡
4 ماه قبل

یه پارت دیگه امون نشه ؟

♡ روا ♡
♡ روا ♡
4 ماه قبل

امیدوارم حورا با خاک یکسانت کنه هر چند که بعیده

me/
me/
4 ماه قبل

قباد اخمق و حورا احمق تر است

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x