رمان حورا پارت 276 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

چند هفته‌ی دیگر هم گذشت، کیمیا سر پا شد، دو قلوهایش به سلامت دنیا آمدند، و به همان سرعت هم قد می‌کشیدند!

 

عکس‌هایشان را برای محمد فرستاده بود و من هم دیدم، زیادی ظریف و معصوم بودند، یک جفت پسر که شبیه پدرشان بودند.

میشد آن ته چهره‌ی فرم بینی و لب‌ها را تشخیص داد، یا حتی پرپشتی ابروهای نرم و لطیفشان.

 

_ کنکور چطور بودی؟

 

سینی چای را وسط گذاشت و خودش هم نشست، دست داریا را گرفت و بوسه‌ای زد، انگشتان کوچک داریا حتی به دو انگشت مادرش هم نمیپیچید.

 

_ بد نبود، یعنی اونطور که فکر میکنم…نمیدونم!

 

با لبخند بردیا را هم در آغوشش گرفت و سینه‌اش را از یقه درآورد تا شیرش دهد:

 

_ انشاالله که قبولی…میخوای همینجا بمونی؟ از دانشگاه رفت و آمد سخت میشه برات!

 

شانه بالا دادم:

 

_ فعلا که تا دانشگاه وقت زیاده، اول باید نگران زایمانم باشم، بعدشم طلاق…

 

خندید و گونه‌ی داریا را که روی تشکش خواب بود را با پشت انگشتش نوازش کرد:

 

_ میدونی با این وضعیتی که واسه خودت درست کردی، یا حتی وضعیتی که قباد ساخته، طلاقتون قراره کلی طول بکشه؟ اونم با یه بچه‌ی شیرخوار؟

 

دستم را روی شکمم کشیدم:

 

_ نمیدونم…هرچقد میخواد طول بکشه!

 

نگاهش رنگ نگرانی گرفت:

 

_ حورا بخدا نگرانم، هی میترسم قباد یهو از در بیاد تو و ببینه حامله‌ای، چیکار کنیم اگه بفهمه؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 166

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان هشت متری pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان: داستان، با ورودِ خانواده‌ای جدید به محله آغاز می‌شود؛ خانواده‌ای که دنیایی از تفاوت‌ها و تضادها را با خود به هشت‌متری آورده‌اند. “ایمان امیری”، یکی از تازه‌واردین است که آیدا از همان برخوردِ اول، برچسب “بی‌اعصاب” رویش می‌زند؛ پسری که نیامده، زندگی اعضای محله‌ و خصوصاً خانواده‌ی آیدا را به چالش می‌کشد و درگیر و دار این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات

  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در حالی است که کیامرد از این ماجرا و دختر عطا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قمار جوکر
دانلود رمان قمار جوکر به صورت pdf کامل از عطیه شکری

    خلاصه رمان قمار جوکر :   دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! – مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من! پسرک جوکر پشت دست دختر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گوش ماهی pdf از مدیا خجسته

    خلاصه رمان :       داستان یک عکاس کنجکاو و ماجراجو به نام دنیز می باشد که سعی در هویت یک ماهیگیر دارد ، شخصی که کشف هویتش برای هر کسی سخت است،ماهیگیری که مرموز و به گفته ی دیگران خطرناک ، البته بسیاز جذاب، میان این کشمکش های پرهیجان میفهمد که ماهیگیر خطرناک کسی نیست جز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان راز ماه

    خلاصه رمان:         دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی مهتا و اتفاقای عجیب غریبی که برای این مرد اتفاق

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان همقسم pdf از شهلا خودی زاده

    خلاصه رمان :       توی بمباران های تهران امیرعباس میشه حامی نیلوفری که تمام کس و کار خودش رو از دست داده دختری که همسایه شونه و امیر عباس سال هاست عاشقشه … سال ها بعد عطا عاشق پیونده اما با ورود دخترعموی بیمارش و اصرار عموش به ازدواج با اون همه چی رنگ عوض می

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mamanarya
Mamanarya
2 ماه قبل

دوستان توجه کنین ک اگه نویسنده گرام‌نمیفرمودن ک برای شیر دادن بچه باید سینه رو از یقه دربیاری آیا شما خودتون میتونستین این حادثه عظیم رو حدس بزنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا دست مریزاد نویسنده من تا الان فکر میکردم برا شیر دادن بچه باید سینه رو از قسمت زیربغل لباس خارج کنم😂 اُف بر من ننگ بر من😂

Baran
Baran
پاسخ به  Mamanarya
2 ماه قبل

😂 😂 😂 😂

♡ روا ♡
♡ روا ♡
2 ماه قبل

خب مشکل جدید چیکار کنیم قباد نفهمه خب بفهمه بچشه وای این رمان دیگه واقعا مزخرفه یا داره میخوره یا داره شعر میگه اصلا از یه جا به بعد از حورا متنفر شدم….

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x