رمان حورا پارت 309 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

کاملا مشخص بود که میخواست بحثی به میان بیاورد تا همکلامش باشم.

چرا نمیخواست متوجه شود که حضورش آزارم میدهد؟

 

_ چرا همش میاد دور و ور تو؟

 

قاشق را توی ظرف پلاستیکی کوبیدم و خیره‌اش شدم:

 

_ نمیدونم! میخوای از خودش بپرس؟ تو که شک کردی پدر بچه‌م باشه!

 

اخم کرد و سر روی ظرف غذایش خم کرد، نمیخواست نگاهم کند، چرا؟ از خجالت؟ یا برای کنترل خشمش؟

 

_ من هنوزم شک دارم بچه‌ی من باشه!

 

پوزخندی زدم:

_ واقعا؟ چرا؟ مگه لاله از تو حامله نشد؟ من نمیتونم حامله شم؟

 

سکوت کرد، همچنان سرش پایین بود:

 

_ چیشد؟ اوخ ببخشید…یادم رفت، لاله تخم حرومشو میخواست بندازه گردنت!

 

از جا برخاستم و توی صورتش خم شدم، از لای دندان‌هایم غریدم:

 

_ ولی منو با اون عوضی هرزه یکی نکن، فهمیدی؟ به محض دنیا اومدن بچه‌م ازت طلاق میگیرم، هرموقع غیرتت اجازه داد میتونی بیای ببینیش، پس فکر نکن قراره بچه کس دیگه‌ایو بهت بندازم!

 

همچنان سرش پایین بود و با غذا ور میرفت، از فشار انگشتانش به دور قاشق میشد فهمید زیادی در حال کنترل خودش است، خشمگین است…و یاد گرفته کنترل کند! این چیز خوبی بود، برای فرزندم، اینکه یاد بگیرد عصبانیتش را در لحظه خالی نکند و موجب دلخوری نشود!

 

از کنارش گذشتم و قصد کردم به اتاق برگردم که صدایش بلند شد:

 

_ من عقیمم، حورا…خودتم میدونی، داری اذیتم میکنی، من بچه‌دار نمیشم، سه سال تلاش کردم بچه‌دار شیم نشد، فکر میکردم بخاطر توعه…وقتی کیست داشتی و عمل کردی هم مطمئن شدم اما…دکترت گفت، به خودم گفت که مشکلی نداری!

 

به سمتش برگشتم، با تعجب خیره‌اش شدم، با دکترم حرف زده بود و باز هم لاله را قبول داشت، با دکترم حرف زده بود و باز هم فکر میکرد مشکل از من است؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 188

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قصه ی لیلا به صورت pdf کامل از فاطمه اصغری

      خلاصه رمان :   ده سالم بود. داشتند آش پشت پایت را می‌پختند. با مامان آمده بودیم برای کمک. لباس سربازی به تن داشتی و کوله‌ای خاکی رنگ کنار پایت روی زمین بود. یک پایت را روی پله‌ی پایین ایوان گذاشتی. داشتی بند پوتینت را محکم می‌کردی. من را که دیدی لبخند زدی. صاف ایستادی و کلاهت

جهت دانلود کلیک کنید
رمان خواهر شوهر
رمان خواهر شوهر

  دانلود رمان خواهر شوهر خلاصه : داستان ما راجب دونفره که باتمام قدرتشون سعی دارن دونفر دیگه باهم ازدواج نکنن یه خواهر شوهر بدجنس و یک برادر زن حیله گر و اما دوتاشون درحد مرگ تخس و شیطون این دوتا سعی می کنن خواهر و برادرشون ازدواج نکنن چه آتیشایی که نمی سوزونن و …. به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برگریزان به صورت pdf کامل

    خلاصه رمان : سحر پدرش رو از دست داده و نامادریش به دروغ و با دغل بازی تمام ارثیه پدریش سحر رو بنام خودش میزنه و اونو کلفت خونه ش میکنه. با ورود فرهاد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 3.6 / 5.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خدا نگهدارم نیست

    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حس مات pdf از دل آرا دشت بهشت

  خلاصه رمان:       داستان درباره سه خواهره که در کودکی مادرشون رو از دست دادن.پسر دوست پدرشان هم بعد از مرگ پدر و مادرش با اونها زندگی میکنه ابتدا یلدا یکی از دختر ها عاشق فرزین میشه و داستان به رسوایی میرسه اما فرزین راضی به ازدواج نیست و بعد خواهر دوم یاسمین به فرزین دل میبازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بر دلم حکمی راند به صورت pdf کامل از سحر نصیری

    خلاصه رمان:     بهترین دوست بابام بود و من دختر خونده و عزیز دلش بودم! چهارده سال ازم بزرگتر بود و عاشق رفتار مردونه‌ش شدم! اون هرچیزی که میخواستم بهم میداد به‌جز یک چیز، خودش رو…! هیچ‌جوره حاضر نبود به رفاقتش به پدرم خیانت کنه و با دلبریام وسوسه بشه پس مجبور شدم یه شب که مسته

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
گلی
گلی
3 ماه قبل

بمیره حورا بدم میاد ازش اون موقع که قباد ازش توضیح میخواد لال میشه حال به هم زن حیف از قباد که دوباره بخواد با این خل و چل زندگی کنه

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x