نفس عمیقی کشید و خندید:

 

_ توله سگ خودمه!

 

ابرو در هم کشیدم و سر بالا گرفتم تا ببینمش:

 

_ تو نبودی میگفتی بچه تو نیست؟

 

لبخند از لبانش پاک شد، اما نگاهش خنوز به شکمم بود، دستش هم:

 

_ اوهوم…ولی یه چیزی منو میکشونه سمتت، یه چیزی تو مغزم داد میزنه حورای من آدم کثیفی نیست که بخواد مثل لاله باشه…یه چیزی تو قلبم میگه داری بابا میشی اونم از زنی که بهش ظلم کردی…

 

حتی بغض به گلوی من هم چنگ انداخت.

نگاه بالا کشید و در حالی که انگشتانش به ارامی پوست شکمم را از روی آن پیراهن نخی و نازک نوازش میکرد خیره‌ی چشمانم شد. برق اشک آشکار بود:

 

_ بذار جبران کنم حورا…بذار بهت نشون بدم اونقدرا هم کثیف و حرومزاده نیستم…بذار نشونت بدم که پدر خوبی میشم!

 

غرور بود دیگر؟

اینکه باعث شد چانه جلو دهم، دستش را پس بزنم، و با نفرت و خیره به ان چشمان سیاه لب بزنم:

 

_ نه!

 

پشت کردم و از اتاق خارج شدم، گرمای نوازش‌هایش ماند، باد که وزید، همانجا خنکی حس کردو از درون گرم‌تر شد، انگار که معجزه‌ی دستانش بخواهد نامرئی‌گونه فرزندش را محکم نگه دارد.

 

بدم نمی‌آمد پدر خوبی باشد، بدم نمی‌آمد در زندگی دخترمان نقش مفیدی ایفا کند، اما از اینکه نزدیک خودم شود واهمه داشتم، اینکه باز هم آن اتفاقات بیوفتد، باز هم تکرار شود و من باز هم همان زن خانه نشین و تو سری خور شوم.

 

با غذایم بازی میکردم، پس از ده دقیقه‌ای او هم آمد.

روبه‌رویم نشست، مشغول لقمه گرفتن شد، چندتا را چید کنار هم و در نهایت چنگال را از دستم گرفت، متعجب نگاهش کردم:

 

_ چیکار میکنی؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 139

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی

  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر گذاشتن ماجراهائی عجیب عشق واقعی خود را پیدا میکند ….

جهت دانلود کلیک کنید
رمان تابو
رمان تابو

دانلود رمان تابو خلاصه : من نه اسم دارم نه خانواده، تنها کسی که دارم، پدرمه. یک پدر که برام همه کار کرده، مهربونه، دلرحمه، دوست داشتنیه، من این پدر رو دوست دارم، اون بهم اسم داد، بهم شخصیت داد، اون بهم حس انتقام داد. من این پدر رو می‌خوام بکشم، من پاییز عزیزنظامم که قصد قتل پدر کردم. این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی

  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده است مگسی گرد شیرینی‌ام… او که می‌دانست گذران شب و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماه دل pdf از ریحانه رسولی

  خلاصه رمان :   مهرو دختری ۲۵ ساله که استاد دفاع شخصی است و رویای بالرین شدن را در سر می‌پروراند. در شرف نامزدی است اما به ناگهان درگیر ماجرای عشق ناممکن برادرش می‌شود و به دام دو افسر پلیس می‌افتد که یکی از آن‌ها به دنبال انتقام و خون خواهی و دیگری به دنبال نجات معشوقه‌اش است. آیهان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتاق خواب های خاموش
دانلود رمان اتاق خواب های خاموش به صورت pdf کامل از مهرنوش صفایی

        خلاصه رمان اتاق خواب های خاموش :   حوری مقابل آیینه ایستاده بود و به خودش در آیینه نگاه می‌کرد. چهره‌اش زیر آن تاج با شکوه و آن تور زیبا، تجلی شکوهمندی از زیبایی و جوانی بود.   یک قدم رو به عقب برداشت و یکبار دیگر به خودش در آیینة قدی نگاه کرد. هنر دست آرایشگر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردای بعد از مرگ
دانلود رمان فردای بعد از مرگ به صورت pdf کامل از فریبرز یداللهی

    خلاصه رمان فردای بعد از مرگ :   رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه !!!   وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. رویاست، جهان را

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
nnnn
nnnn
4 روز قبل

چه خلوته سایت

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x