رمان حورا پارت 362 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

از کنارم گذشت و به سمت پذیرایی رفت. دیری نگذشت که صدای کوبیده شدن در خانه شانه‌هایم را بالا پراند.

پشیمان بودم از رفتارم اما…هنور چیزی در وجودم میگفت حقش است. کینه بد جور در دلم ریشه کرده بود!

 

وحید چند ساعت بعد با پسرها آمد. بردیا و داریا تازه داشتند دندان درمی‌آوردند و حسابی اذیت میشدند، فکر تب کردن نیاز میترساندم. انگار برای چنین چیز‌هایی آماده نبودم، ندید بدید بودم یعنی؟ اینکه در حسرت چیزی باشم و بعدها به دستش بیاورم، کمی افراط میکردم گویا…

 

هنوز فکرم پیش قباد بود ولی. نیاز را شیر میدادم که کیمیا وارد اتاق شد. بخاطر وحید برای شیر دادنش به اتاقم آمده بودم:

 

_ حورا…خوبی؟

 

لبخندی زدم:

_ اهوم…

 

جلو آمد و با لبخند خیره به لب‌های نیاز که با اشتها سینه‌ام را میک میزد ماند.

 

_ داداشم برای چی عصبی شد؟

 

چیزی نگفتم که کنارم روی تخت نشست:

_ حورا… میدونم هنوز میترسی بهش اعتماد کنی اما…خدایی عوض شده، حتی منم گاهی میبینمش شک میکنم همون آدمه یا نه!

 

پشت انگشت اشاره‌اش نوازشگونه روی گونه‌ی نیاز حرکت کرد:

 

_ بعد از اینکه پیدات کرد، انتظار داشتم برگرده و حسابی من و وحید رو سرزنش کنه، اما جز اخم و تخم چیزی ندیدیم ازش…تو رو که حامله دید، انگار دنیا رو بهش داده بودن، فکر کن…اول دنبال زنش شهرو رو زیر و رو کنه، بعد با بچه‌ش پیداش کنه!

 

نگاهم به نیاز بود، داشت چشمانش به خواب می‌رفت:

 

_ از اون موقع هم تا زایمانت، هرچی میشد میگفت حورا، حتی آذین هم میگفت، فکر کنم دوست داشت اسم نیاز آذین باشه…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 110

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان اغیار pdf از هانی

  خلاصه رمان :     نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فریاد بی صدای لیلی به صورت pdf کامل از عسل طاهری و فاطمه دلیریان

      خلاصه رمان:   داستان راجب دختری به نام لیلی که توسط پدرش توی یک قمار به مردی که ۱۴سال از خودش بزرگ تره فروخته میشه. مرد یک برادر روانی داره. هرشب توی زیر زمین عمارت صدای جیغ های دخترایی بلند میشه که از درد فریاد می کشنند!! اخه توی زیرزمین چه خبره     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان راه سبز به صورت pdf کامل از مریم پیروند

        خلاصه رمان:   شیوا دختری که برای درس خوندن از جنوب به تهران اومده و چندوقتی رو مهمون خونه‌ی عمه‌اش شده… عمه‌ای که با سن کمش با مرد بزرگتر و پولدارتر از خودش ازدواج کرده که یه پسر بزرگ هم داره…. آرتا و شیوا دشمن های خونی همه‌ان تا جایی که شیوا به خاطر گندی که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مخمصه باران

    خلاصه رمان:     داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند….. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان با هم در پاریس

  خلاصه رمان:     داستانی رنگی. اما نه آبی و صورتی و… قصه ای سراسر از سیاهی وسفیدی. پسری که اسم و رسمش مخفیه و لقبش رباته. داستانی که از بوی خونی که در گذشته اتفاق افتاده؛ سر چشمه می گیره. پسری که اومده تا عاشق کنه.اومده تا پیروز شه و ببره. دختری که سر گرم دنیای عجیب خودشه.

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x