رمان حورا پارت 382 - رمان دونی

 

 

 

 

 

حورا

 

 

با صدای نق زدن‌های نیاز از خواب پریدم. هوا روشن شده بود، در این پاییز زمستانی، فقط ساعت هشت بود که هوا روشن میشد!

 

به اتاقش رفتم، دخترکم راحت و آسوده خواب بود و من احمق دیشب بی آنکه به او سر بزنم به خواب رفتم.

 

خوب بود که قباد حضور داشت، حتی من هم پتو داشتم!

میان گریه‌هایم خوابم برده بود نفهمیدم.

 

به آشپزخانه رفتم، همزمان که یقه‌ام را برای شیر دادن پاییز میدادم، زیر کتری را هم روشن کردم تا چای دم کنم.

 

دستان نرم اما پر قدرت نیاز به سینه‌ام کوبیده شد. از واکنشش نسبت به غذا خوردن همیشه خنده ام میگرفت، دخترک شکمو!

 

امروز را دوست داشتم وقف دخترم کنم، کمی بیرون برویم، هوا عوض کنم، شاید هم کمی خرید کردن خوب بود.

دوست داشتم امروز را برای خودم داشته باشم.

 

بعد از صبحانه مشغول لباس پوشیدن شدیم، کارها را سریع اماده کردم و ساک و کالسکه به دست از خانه خارج شدم.

 

نیاز هنوز پا نگرفته بود که بتوانم بدون کالسکه همراهی‌اش کنم. صرفا داشت با چرخ و چهار دست و پا راه رفتن سر و کله میزد.

دخترکم زمان داشت برای پیشرفت کردن.

 

چند متر بیشتر نرفته بودم که موبایلم زنگ خورد. شماره‌ی قباد را که دیدم بی معطلی پاسخ دادم:

 

_ بله؟

 

_ سلام…خوبید؟

 

_ اهوم، راستی ممنون بابت دیشب…

 

_ وظیفه بود خانم جایی میرید؟

 

ابروهایم بالا پرید، اطراف را نگاه کردم که دیدم نزدیک ساختمان به کاپوت ماشینش تکیه داده. هنوز ده صبح هم نشده بود!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 95

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی

            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر برنامه هاش سر یه هفته فرار می کنن و خودشونو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ردپای آرامش به صورت pdf کامل از الهام صفری ( الف _ صاد )

  خلاصه رمان:     سوهان را آهسته و با دقت روی ناخن‌های نیکی حرکت داد و لاک سرمه‌ایش را پاک ‌کرد. نیکی مثل همیشه مشغول پرحرفی بود. موضوع صحبتش هم چیزی جز رابطه‌اش با بابک نبود. امروز از آن روزهایی بود که دلش حسابی پر بود. شاکی و پر اخم داشت غر می‌زد: “بعد از یه سال و خرده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان من نامادری سیندرلا نیستم از بهاره موسوی

    خلاصه رمان :       سمانه زیبا ارام ومظلومم دل در گرو برادر دوستش دکتر علیرضای مغرور می‌دهد ولی علیرضا با همکلاسی اش ازدواج می‌کند تا اینکه همسرش فوت می‌کند و خانواده اش مجبورش می‌کنند تا با سمانه ازدواج کند. حالا سمانه مانده و آقای مغرور که علاقه ای به او ندارد و سه بچه تخس که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر بی شهرزاد

    خلاصه رمان:         یه دختر هفده‌ساله‌ بودم که یتیم شدم، به مردی پناه آوردم که پدرم همیشه از مردونگیش حرف میزد. عاشقش‌شدم ، اما اون فکر کرد بهش خیانت کردم و رفتارهاش کلا تغییر کرد و شروع به آزار دادنم کرد حالا من باردار بودم و… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلوع نزدیک است pdf از دل آرا دشت بهشت

  خلاصه رمان:         طلوع تازه داره تو زندگیش جوونی کردنو تجربه می‌کنه که خدا سخت‌ترین امتحانشو براش در نظر می‌گیره. مرگ پدرش سرآغاز ماجراهای عجیبیه که از دست سرنوشت براش می‌باره و در عجیب‌ترین زمان و مکان زندگیش گره می‌خوره به رادمهر محبی، عضو محبوب شورای شهر و حالا طلوع مونده و راهی که سراشیبیش تنده.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهان pdf از سپیده شهریور

  خلاصه رمان :   ماهک زنی کم سن و بیوه که در ازدواج قبلی خود توسط شوهرش مورد آزار جنسی قرار گرفته. و حالا مردی به اسم شاهان به زور تهدید میخواد ماهک رو صیغه ی خودش کنه تا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Yas
Yas
1 ساعت قبل

حورا بیتربیت
در این پاییز زمستانی چیه
صدای نق زدن های نیاز ولی نیاز خواب بود
خیلی ما رو مسخره کردی نویسنده

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x