_ چته پسر؟ چیشده؟

 

تماس را قطع کرد و موبایل را مقابل چشمان وحید تکان داد:

_ کی بود؟ چرا گفتی حورا؟

 

وحید شانه بالا داد، انگار او هم با قباد سر لج برداشته بود:

_ همون خواستگار اون روزی حوراخانم، نمیدونم شماره منو از کجا اورده، زنگ زده بود اصرار میکرد!

 

قباد چشمانش را ریز کرد و موبایل را به سمتش گرفت:

_ یعنی چی که نمیدونی شماره‌تو از کجا لوردن؟ مگه دفعه قبلی شماره ما رو از شما نگرفتن؟

 

وحید نگاهی عاقل اندر سفیه نثارش کرد:

_ مرد حسابی از فامیلای شماس، بعد من بهشون شماره بدم؟

 

قباد گیج شده قدمی جلو رفت:

_ یعنی چی؟ از فامیلای ما؟ یارو مگه از سمت شما نیومده بود؟

 

ابروهای وحید بالا پرید، به ارامی و پر از شک گفت:

_ نه، یعنی، تا جایی که میدونم همچین کسی تو فامیلامون نداریم، من فکر کردم از شماس!

 

قباد پوزخندی زد، سری تکان داد:

_ انقدر برا رفتن عجله داره؟

 

_ کی عجله داره؟ چی میگی؟

 

عصبی بی توجه به وحید به سمت در هجوم برد، اما میان راه دستش از پشت کشیده شد. عصبی به سمت وحید برگشت، محکم او را گرفت و سریع گفت:

_ اروم داداش، بیمارستانه، میخوای چیکار کنی؟ چت شد یهو؟

 

با خشم سینه‌اش تند تند بالا پایین میشد، نفس‌هایش به شماره افتاده بود و چشمانش به سرخی میزد:

_ خواستگار برای خودش ردیف میکنه منو بسوزونه؟ که چی بشه؟ هان؟ زودتر طلاقش بدم؟ زودتر بره پی عشق و حالش؟

 

چشمان وحید درشت شد و با بهت خندید، محکم او را گرفته عقب کشید تا ارامَش کند:

_ هی هی هی، قباد، داداشم…تو که اینجوری حوراخانم رو نشناختی، ها؟ محاله خودش همچین کاری کنه، شاید کار کس دیگه‌ایه، یا چمیدونم…هرکی هست، یه جا دیدتش خوشش اومده و پیگیرش شده، از کجا مطمئنی خودش باخبره؟

 

 

 

 

 

 

حرصی دست وحید را پس زد:

_ وقتی نه از فامیلای شماس، نه از فامیلای ما از کجا اومده پس؟ مستقیم هم بیاد از حورا خواستگاری کنه؟ اصلا مگه فامیلای ما نمیدونن حورا زن منه؟

 

وحید نفس عمیقی کشید، سعی کرد خونسرد باشد:

_ پسر، الکی سر زن‌داداش خالی نکن، اروم باش، شاید اصلا یکی از همین فامیلا از لجش یکیو با خودش اورده اذیتش کنه، ها؟

 

لحظه‌ای مکث کرد، سپس اخم در هم کشید:

_ چرا اذیتش کنن؟ مگه کی از اختلافات ما باخبر بوده؟ هیچکس جز خودمون نمیدونستیم وحید، چرا جنایی میکنی قضیه‌رو؟

 

وحید که از این بحث‌ها خسته بود، دیگر اصرار نکرد، اما در ازا اخم در هم کشید:

_ باشه، هر غلطی میخوای بکن، اما یادت نره بعدش پشیمون میشی قباد، اون روز میخوام ببینم چجوری میخوای از دلش دربیاری!

 

با حرص خندید، چنگی به موهایش زد و دور خودش چرخید:

_ چیو از دلش دربیارم؟ کجا؟ نمیبینی مگه؟ برنامه چیده بذاره بره، میخواد درس بخونه! طلاق بگیره! کار کنه! هه…به همین خیال باش!

 

جمله‌ی اخر را با خود زمزمه کرد و از خشم، لب‌هایش را به داخل دهان کشید و دستانش را پشت سرش قفل کرد:

_ حق داره خب، قباد…نمیبینی مگه؟ هر روز و هر شب از مادرت و لاله حرف بشنوه، تحمل کنه؟ ببینه از یه زن دیگه داری بچه‌دار میشی، بشینه و برات کف بزنه؟

 

مقابلش ایستاد و بی رحمانه در نگاهش ادامه داد:

_ واقعا فکر کردی یه زن چقدر تحمل داره مگه؟ دقش دادی مرد حسابی، انداختیش گوشه بیمارستان…باز داری ادعات میشه؟ که چی؟ خرجشو میدی؟ مگه زن فقط خرجی میخواد؟

 

شنیدن این حرف‌ها از زبان وحید، برایش سخت بود، اخم کرده کنارش زد، به سمت در اتاق رفت که قبل از ورودش در باز شد و پرستار خارج شد. اخم کرده داخل شد.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان در پناه آهیر
رمان در پناه آهیر

خلاصه رمان در پناه آهیر افرا… دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره میخوره… و تقدیر باعث میشه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش.. عاشق آهیر جذاب و مرموز !     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اوج لذت
دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته که نباید ، اتفاقی که زندگی پروا رو زیر رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری

  خلاصه رمان:       امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی

  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و تالش میکند تا همه چیز را به روال عادی برگرداند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پسری با چشمان سیاه به صورت pdf کامل از فاطمه حسنلو ( ماه نقره ای )

      خلاصه رمان : من درسا دختري بيست ساله از لحظه اي كه چشمام رو باز كردم تا الان با حسي كه من رو از خطرات دور نگه ميداره زندگي كردم اما فهميدم كه خاصم …من و دايان جفتمون خاصيم يه خاص عجيب….همراه اين رمان زيبا و هيجاني باشيد     به این رمان امتیاز بدهید روی یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پالوز pdf از m_f

  خلاصه رمان :     این داستان صرفا جهت خندیدن نوشته شده و باعث می‌شود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک رو دستگیر کنن.کسانی که اگر اون هارو توی وضعیت عادی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
29 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نودی
نودی
1 سال قبل

امروز شنبه ست چرا پارت جدید نذاشتید

.......
.......
1 سال قبل

اقاااا پارت جدید چی شووو پپپپ😑🩴

ترانه
ترانه
1 سال قبل

الان سه روز از پارت قبلی گذشته نمیخوای پارت جدید بزاری ؟؟؟
مردیم از انتظار

بی تام
بی تام
1 سال قبل

پارتت کووو

به تو چه😐
به تو چه😐
1 سال قبل

پارت جدید کووووووو؟؟؟؟؟؟

ساناز
ساناز
1 سال قبل

خیلییییی کمه ! چرا اینجوری میکنین ؟! آدم عصبی میشه

......
......
1 سال قبل

اگ وحید نبود حرفای مارو کی میخواست به قباد بگه؟

janan
janan
1 سال قبل

این کار لاله ست این خط این نشون

وحید خوب داره از حورا دفاع میکنه ولی خیلی کمه جای وحید بودم یه کتک مفصل قباد رو میزدم بیشرف هوسباز انقدر روداره که عین دختر بچه های ۲ ماهه قهر کرده برای اینکه حورا براش زن گرفته غرور این زن رو له کردن الانم این لاله میخواد یه کاری کنه قباد حورا رو طلاق بده وای میخوام قباد نامرد خرفت عقیم رو بگیرم شکنجه اش کنم🪓🪚🤬🤬🤬

به امید اون روزی که هرزگی این لاله جنده مارمولک معلوم بشه ببینم پشیمونی قباد رو بیاد التماس حورا کنه بفهمه عقیمه صلوات📿

Coraline
Coraline
1 سال قبل

توی vip حورا یه دختر داره اسمش نیازه فکر کنم بچه قباد و حورا هست
اگه تهش حورا به قباد برگرده نهایت خریت و کرده و تر میزنه به رمان اگه بخواد بعد اون همه مصیبت و تحقیر بهش برگرده و قباد رو ببخشه
یعنی حاضرم نیاز بچه پنهانی حورا و وحید باشه یا یه نفر دیگه ولی به قباد بر نگرده و ازش بچه دار شه!

Ela
Ela
پاسخ به  Coraline
1 سال قبل

قباد که مشکل داشت:/!!!!

[:
[:
پاسخ به  Ela
1 سال قبل

من مطمئنم این لاله داره ی غلط کاری میکنه شرط میبندم دستش رو میشه قباد مث صگ بخاطر رفتاراش با حورا پشیمون میش امیدوارم لااقل ارزش داشته باشه/:

لیلا
لیلا
1 سال قبل

شاید دوست پسر لاله باشه از طرف لاله اومده باشه کرم بریزه

......
......
پاسخ به  لیلا
1 سال قبل

زیادی باهات موافقم

رهگذر
رهگذر
1 سال قبل

میشه گردن قباد تو پارت بدی بشکنه یا با ساطور بدنش تیکه تیکه بشه
شاید یکمی دلم خنک شد

کانی
کانی
1 سال قبل

مسخرههههه

lolo
lolo
1 سال قبل

این قباد بوگندو هم خدارو میخواد هم خرمارو بابا عزیزمن طلاق بگیرین تموم شه بره تو بری پی لاله جونت و حورا هم بره پی سرنوشت خودش 😐 تازه اقا یاد افتاده ک حورا نامی هم وجود داره! هعی اما بعد از این همه سختی و بدبختی هایی ک حورا توسط این قباد بوگندو و کثیف و چندش و دندون زرد و خلط گلو کشیده باز برگرده بهش میشه مزخرف ترین رمان جهان😐🚶
از یه طرف دیگه این قباد خیلی اسکله وقتی حورا گفته مشکل از من نیست برا بارداری باید یه فکری هم کنه که ایا مشکل از من هست ؟؟ ولی نههههه اقا ادعاش لایه اوزونو پاره کرده😐

ولی به امید اون روزی که بفهمه بچه لاله ازش نیست ههههههه😎

لیلا
لیلا
پاسخ به  lolo
1 سال قبل

چرا که نشه من یه رمانی خوندم دختره ازدواجش اجباری بود یعنی پسره مجبورش کرده بود بعد پسره هر شب دختر میاورد تو خونه دست بزن هم دتشت دختره تا حرف میزد میگرفتش زیر مشت و لگد که راهی بیمارستان میشد هر دفعه هم دختره میگفت من بخشیدمش و من دوسش دارم.. 🤮
تو دنیای رمان ها همه چیز امکان پذیر هست حتی اینکه قباد عاشق وحید بشه😂😂😐

neda
عضو
پاسخ به  لیلا
1 سال قبل

😂

آیلار(آیلی)
آیلار(آیلی)
پاسخ به  لیلا
1 سال قبل

فکرشو بکن قباد با وحید….😂😂

کبوتر شانه به سر
کبوتر شانه به سر
پاسخ به  لیلا
1 سال قبل

اسم رمانه چی بود زیادی آشناس:)

آیلار(آیلی)
آیلار(آیلی)
1 سال قبل

کمهههههههههههههههههههههههههععههعههعهههعهههه

~_~
~_~
1 سال قبل

در مرحله‌ی اول که چقد چرت و کم بود
در مرحله‌ی دوم چقد قباد میتونه لاشی باشه
و در مرحله‌ی سوم چقد یه آدم میتونه بدبخت باشه.

ساناز
ساناز
1 سال قبل

خیلی کم بود
قباد لطفا خفه شو

ساقی
ساقی
1 سال قبل

واییییییییییی وحید کم هم گفتی داداشم اگه دست من بود این قباد رو جرواجر میکردم بیشرفت کونی بدرد نخور ،
حورا خوب کرده به ولای علی اگه این رمان واقعی بود هااااا خودم طلاق حورا رو میگرفتم و به یه پسر دکتر میدادمش

Ela
Ela
پاسخ به  ساقی
1 سال قبل

حالا چرا دکتر؟

Fateme
Fateme
1 سال قبل

چقدر رو داره قباددد پدسگ

Roya
Roya
1 سال قبل

نکنه این مرده رو لاله فرستاده باشه یا حتی بچه هم از همین مرده باشه اینجوری حورا رو بد می کنه پیش قبادحس می کنم همش کارای لالس

دسته‌ها
29
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x