رمان خان زاده پارت آخر - رمان دونی

رمان خان زاده پارت آخر

 

با دیدن اشکی که توی چشماش حلقه بسته بود تعجبم دوچندان شد.
باورم نمیشد این اهورا که داره گریه می کنه!
بهت زده به سمتش رفتم و نگران پرسیدم
_چی شده اهورا؟ درد داری؟!
با اندوه چشماش و باز و بسته کرد که ادامه دادم
_پاهات درد می کنه!؟ می خوای بریم دکتر؟
به سختی بغضش و قورت داد و نالید
_درد من خودمم…خوده احمقم!
متعجب لب زدم
_چی داری میگی؟
دستی به چشماش کشید و اشکاش و پاک کرد.
عمیق به صورتم زل زد و گفت
_من و ببخش آیلین! ببخش که بهت شک کردم و با حرفام آزارت دادم…من به زنم…به کسی که از برگ گل پاک تر بود تهمت هرزگی زدم…آخه من چه جور آدمیم؟
بغضم گرفت.
پس بالاخره فهمید که من بهش خیانت نکردم.

لابد سامان همه چیزو اونشب توی باغ بهش گفته بود.
دستم و روی گونش گذاشتم و با دلخوری پچ زدم
_مهم نیست!
پوزخند زد.
_مهم نیست؟ اتفاقا خیلی هم مهمه…می دونم که نمی بخشیم چون لیاقتش و ندارم…چون خیلی بدی در حقت کردم…خیلی حرفا بهت زدم و قلبت و شکوندم.
لبخند تلخی زدم و گفتم
_من جز بخشیدن تو کاره دیگه ای هم بلدم؟؟ وقتی اون تهمت ها رو بهم می زدی و باورم نمی کردی من همون دقایق بعدش می بخشیدمت چون دوستت داشتم و دارم! اولش به این فکر می کردم که اگر پی به حقیقت بردی مثل خودت با بی رحمی رفتار کنم اما میبینی که! از من همچین کاری بر نمیاد.
خم شد و محکم پیشونیم رو بوسید.
_بهت قول میدم آیلین…قول میدم که دیگه آزارت ندم.
چیزی نگفتم که تند بغلم کرد و جیغم به هوا رفت.
_اهورا پااااااااااات! مراقب باش.
بی توجه به پاهاش من و در آغوش گرفت و در حالی که داشت گونم رو می بوسید گفت
_کل وجودم فدات…این دوتا پا که قابل تورو ندارن.

 

* * * * *
”دو سال بعد”

چشمام و بستم و برای دقایقی به صدای آرامش بخش امواج دریا گوش سپردم.
اولین بار بود که به مازندران میومدم و همه چیز برام یه تازگی خاصی داشت.
دریا…
جنگل…
امواج پر تلاطم…

با صدای خنده ی مونس آروم لای چشمام و باز کردم و نگاهم و به سمت صدا چرخوندم.
کناره اهورا توی شن و ماسه ها نشسته بود و مستانه می خندید.
لبخند ملیحی زدم و به سمت شون رفتم.
توی این دوسال چنان آرامشی رو تجربه کرده بودم که هیچ وقت توی زندگیم طعمش و نچشیده بودم.
کنارشون نشستم که اهورا نگاهش و به سمتم سوق داد و گفت
_به به خانوم جذاب خودم! خوب من و با این وروجک تنها گذاشتیاااا.
دستی میون موهای خوش حالت مونس کشیدم و گفتم
_این بچه مگه چیکارت داره؟
و بعد در آغوشش گرفتم و روی موهاش و بوسیدم.
اهورا با لذت نگاه مون کرد و بی مقدمه گفت
_راستی ارباب زنگ زد.
دیگه هیچ ترسی نداشتم.
دیگه وقتی اسم ارباب رو می شنیدم تن و بدنم یخ نمی بست.
یه تای ابروم و بالا انداختم و لب زدم
_خب؟
_خب به جمالت…گفت تکلیف این وارث من چی شد؟ اگه آیلین خانوم تمکینت نمی کنه و قصد نداره یه پسر برات بیاره برات یه زن دیگه بگیرم.
با حرص نگاهش کردم که بلند زد زیره خنده!
_حسووووود.
با غیظ گفتم
_تو فقط جرعت داری یه زن دیگه بگیر…چشمای تو و اون زنیکه رو از کاسه در میارم.
خندش شدت گرفت…
این خنده ها بهترین چیزی بود که من داشتم.
این مرد!
این خانزاده ی مغرور!
کسی بود که براش میمیردم و زنده میشدم.

*پایان فصل اول*

 

اینم پارت اخــر رمــان خانزاده طی چن روز اینده فصــل دوم هیجانی خانزاده شروع میشه همینجا جا داره از شما بابت کم کاری هایی ک شده از تک تک شما عزیزان عذر خاهی کنم ایشالا در ادامه فصل جدید و رمان عشق ممنوعه جبران کنم
از شما عزیزان دلم خیلی ممنونم ک مارو قابل دونستید تا اینجا مارو همراهی کردید با تشکر فروان

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 19

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عاشک از الهام فتحی

    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان باید عاشق شد pdf از صدای بی صدا

  خلاصه رمان :       پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد از ازدواجش، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت می‌کنن و باهم فرار میکنن. بعد از اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین ،پگاه رو مقصر میدونن، پدرش طلاقشو غیابی از مبین میگیره، حالا بعد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دو دلداده به صورت pdf کامل از پروانه محمدی

        خلاصه رمان:   نیمه شب بود، ماه میان ستاره گان خودنمایی میکرد در حالیکه چشمانش بسته بود، یاد شعر موالنا افتاد با خود زیر لب زمزمه کرد. به طبی بش چه حواله کنی ای آب حیات! از همان جا که رسد درد همانجاست دوا     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خدا نگهدارم نیست

    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی
دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی

    دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی خلاصه رمان: داستان درباره دو برادریست که به جبر روزگار، روزهایشان را جدا و به دور از هم سپری می‌کنند؛ آروکو در ایران و دیاکو در دبی! آروکو که عشق و علاقه او را به سمت هنر و عکاسی و تئاتر کشانده است، با دختری به نام الآی آشنا می‌شود؛

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
50 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناز
ناز
2 سال قبل

سلام خسته نباشید
میشه رمان خان زاده رو به صورت pdfهم ارائه بدید ممنون میشم

Shahla
Shahla
2 سال قبل

عالی بود بی نظیر 👌😍 تنها رومانی بود که اینقدر مشتاق خوندنش بودم .پر استرس هم آخرش و خیلی دوست داشتم ممنون

فقط فصل بعدشو پر استرس و خیانت نباشه 😂😂دیگه طاقت نداریم

مبینا
مبینا
4 سال قبل

میشه بگید چند پارت چون من ی نفر واقعا کلافه شدم

ترانه
4 سال قبل

سلام پارت جدید کی میزارید

صنم
صنم
4 سال قبل

همه رمان های به اصطلاح زرد اول با زور ازدواج میکنن کلی بد بختی و اینا…..
آخرش بهم میرسن
واقعا حیف وقتی که پاش گذاشتم
میشد یه کتاب درست و حسابی و تو این مدت تموم کرد

Bijg2006
Bijg2006
2 سال قبل
پاسخ به  صنم

خب نمیخوندی مگع مجبورت کرد😐¿

فاطمه
فاطمه
4 سال قبل

خداوکیلی چه حوصله ای داشتیم نشستیم این رمانو خوندیم تازه با چه بدبختی ای…من ک هر بار پارتش میومد باید از دو پارت قبل تر میخوندم ببینم جی ب چی بود اصن🤦🏽‍♀️🤦🏽‍♀️خداروشکر که تموم شد کاش فصل دوم دیگه نداشت🤦🏽‍♀️😕😑

نگین
نگین
4 سال قبل
پاسخ به  فاطمه

اتفاقا فصل دوم داره 😐💔

Negar
Negar
10 ماه قبل
پاسخ به  نگین

فصل سوم هم داره

....
....
4 سال قبل

پس فصل دو چیشد؟؟

نگار
نگار
4 سال قبل

فصل جديدش تو كانال خوندم دوباره معشوق پنهانى اريا و اومدن يه زن جديد خيلى مسخرست حداقل يه موضوع جديد ميوردين اه اه حالم بهم مى خوره

نگار
نگار
4 سال قبل
پاسخ به  نگار

ببخشيد اهورا

ترانه
4 سال قبل

ببخشید متاسفم من کانت بچه ها نخونم جواب سوالم گرفتم ببخشید ❤❤💚💚ادمین

ترانه
4 سال قبل

سلام بچه ها ادمین فصل دوم اینجا میزاری ؟

دخی گلی
دخی گلی
4 سال قبل

سلام ببخشید فصل جدیدش کی میاد

Rad
Rad
4 سال قبل

پارت بعدی هم توی همین سایت گذاشته میشه؟

مُحَنا
مُحَنا
4 سال قبل

ملت چه از دست ترنم شاکی ان

TiNA
TiNA
4 سال قبل

زینب تو مال گرگانی؟

TiNA
TiNA
4 سال قبل

اسم فصل جدیدش چیع؟

لیلا
لیلا
4 سال قبل
پاسخ به  TiNA

اسمش همین خان زاده اس

maryam80
maryam80
4 سال قبل

من ک حوصله یه فصل چرت دیگه رو ندارم
والا
همش حرص و بدبختی!

فرى
فرى
4 سال قبل

مارو بگو رماناى كيو دنبال مى كنيم
عذر خاهى ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟يا خود خدا

ayliin
ayliin
4 سال قبل

خخخخخخ زینب!!…

Ati
Ati
4 سال قبل

رمان خیلی خوبی بود ولی ای کاش فصل دوم هیجانی تر باشه من تو این فصل هی دنبال ی اتفاق جدید بودم که دیدم نه خیر خبری نیس امیدوارم فصل بعد محکم تر باشه 🤗

زینب
زینب
4 سال قبل

یا خدا
لابد تو فصل دو ماجرای وارث زاییدن آیلینه😐😐😐

Bijg2006
Bijg2006
2 سال قبل
پاسخ به  زینب

مگع چیز دیگعی هم دارن راجبش بنویصن خدایی😐¿

دسته‌ها
50
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x