هومن اکثر اوقات کنار حاجی بود
با این همه هومن را هم دوست داشت
دلش میخواست در روز عروسی اش کینه و کدورت ها را کنار بگذارد
عکس را ابتدا با کپشن (ببین زنداداشم چه جیگری شده ) و چند ایموجی خنده برای دوستش فرستاد
همه دوستانش کنجکاو بودند
آرایشگاه های منطقه آنها با سالن های زیبایی منطقه زندگی دلارای فرق زیادی داشت
گزینه فوروارد پیام را زد تا عکس را برای هومن هم ارسال کند
همزمان صدای جیغ زنی بلند شد
_ای وای چی شده عزیزم ؟
حالت خوبه ؟
دختر دیگری صدایش را بالا برد
_هنگامه جان ؟ بیا عزیزم ببین عروس چی شده
ترسیده سرش را بالا گرفت
صدای عق زدن های دلارای و سرفه های پشت سر همش بیشتر وحشت زده اش کرد
بی حواس انگشتش به اسم آلپ ارسلان که بالای صفحه پیام هایش بود بر خورد کرد و عکس ارسال شد
بی توجه موبایل را روی میز گذاشت و سمت سرویس بهداشتی دوید
دلارای با چشمان قرمز شده سرش را به دیوار تکیه داده بود
ترسیده پرسید
_چی شده ؟
دلارای جوابی نداد
_بالا اوردی ؟
دلارای بدون حرف سرش را به نشانه تاکید تکان داد
جان صحبت کردن نداشت
هنگامه لیوان آب قند را از زن گرفت و به لب های دخترک چسباند
_بیا یکم بخور اگر بهتر نشدی زنگ میزنم به هومن برید بیمارستان ،حتما برای استرسه
دختری از پشت سرش تایید کرد
_آره احتمالا
دیشبم خوابش نبرده حتما
هم خستهاست هم اضطراب داره
زنی میانسال خندید
_نگران نباش دخترم همه چیز خوب پیش میره مطمئن باش
هر عروسی که میاد اینجا اولش استرس داره اما وقتی آقا داماد میاد دنبالش دیگه استرسش یادش رفته
دلارای غمگین لبخند زد
کاش دردش همین جملاتی بود که آنها می گفتند
خبر نداشتند از بدبختی بزرگ دلارای
تنها که شد با دستمال کاغذی خیسی آب را در کنار لبش گرفت و دستش را روی شکمش گذاشت
_یک امروز مامان رو اذیت نکن میشه عزیزم ؟
چشمهایش را باز کرد
نفهمیده بود بچه کی به عزیزش تبدیل شده بود اما دیوانه وار دوستش داشت
نمی خواست به خودش اعتراف کند اما حقیقتی بود که انکار نمی شد
صدای هنگامه از بیرون آمد
_خوبی دلارای ؟
نفس عمیقی کشید و خارج شد
_آره خوبم
_هومن رسید
هنگامه شنل را روی بدنش انداخت و گفت
_دسته گل رو میارم برات
دلارای بی حال سر تکان داد
به جای او هنگامه از همه تشکر کرد
دلارای تنها خداحافظ آرامی زمزمه کرد و از در خارج شد
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
جان مادرت یکم زیاد بنویس
واااای عکس زیبای دلی رفت براارسلان جان جان چی میشه
نویسنده ناموسا سوپرایزمون کن دست دلی بذار دست ارسلان🥺🥺
واییی این راسته من که نمی تونم اصن من نمی خونم دیگه تا اخرششش سکته میکنممم
اخیششش بالاخره ارسلان اومد البته تا بیاد پیر میشماولی مهم اینکه میاد😂
من پنجشنبه هفته بعد کنکور دارما ولی اینجا نشستم ببینم ارسلان کی میاد😐😂
گیویلیویلییییییییی
خوشحالم
فقط منم دلم برا ارسلان تنگ شده یا شما ها هم دلتنگشین؟؟😂😂
می تو 😂😂
چه شود
البته تا ارسلان بیاد یه سه روزی درگیریم
منم دلم تنگ شده براش😂😂
سلام من میدونم که رمان نوشتن زمان میبره و نویسنده هم نیاز به وقتی داره که ذهنش آزاد باشه و این پارتی که ما حتما توی کمتر از یک دقیقه میخونیم و اون شاید چندین دقیقه براش دقت گذاشته و ازش متشکرم آن شاالله که موفق باشه و بچه ها لطفا برام همگی دعا کنید آزمون دا جمعه
سلام اره زمان میبره ولی خب چی میشه ی چند خط دیگه هم بنویسه!
امیدوارم امتحانت رو خوب بدی عزیزم❤
موفق باشی
ولی چرا امتحانات شما تموم نمیشه من ۲۰ خرداد آخری رو دادم😂
ووی ووی مشتاقم ببینم ارسلان چیییکاررررر میکنههه😂😂😑
منم مشتاقم ولی بیشتر دوس دارم مراسمو روسرشون خراب کنع😂
آها احسنت
حتما ارسلان میاد می.ینه به عروسی
دختر تو بختت ر.ده
هاهاها
با پوزش برا رک بودن ولی اعصاب ندارم
تا موقع تموم شدنش نمیخونمش
ینی خیلی وقته ک دیگ نمیخونمش
عالی رمانت حرف نداره🥰💜
بچها خودتونو ناراحت نکنید که نویسنده پارت کم میده ! ایشالله تمام درد و بلاها و ناراحتی هاتون و مشکلاتتون همشون بخوره محکم تو قلب داراب و دامون 😎🔪😂😂😂😂😂😂
الهی آمین !
الهی آمین یا رب عالمین😂
(مخصوصا داراب)
واییییی ارهههه
خاک توسرش فرستاد برا ارسلان به جا هومن
خیلی کم بود بازم نمیدونم اصلا نویسنده های رمان ها که اینقدر کم مینویسن معترض بودن مارو هم میبینن یانه
باو کسی که باسن مبارکش نمیذارع دوخط بیشتربنویسع میشینه چرت وپرتای منو تورومیخونع😑☹️😂
اه تا ۱۰ پارت دیگه اینا سوار ماشین نمیشن ببینید کی گفتم
ولی هنگامه هم چه مهربونه شدهااااااااااااا
باور کن تا پارت ۲۰۰ ما درگیر عروسی دلارای و هومن هستیم تا ببینیم چی میشه 😂😂🤣💔💔
ولی انصافا هنگامه عجب خواهر شوهر یه ها اصلا حتی به روی دلارای هم نیاورد
باشه از این خواهر شوهرا😂🌹
ایشالله قسمت ما😂
ایشالا قسمت تو 😂😂
آه من اولم ولی نمی خوام شکایت کنم چون گویا فایده ندارد😂🥲