رمان دلارای پارت 223 - رمان دونی

 

در اخر حوله ی او را دور خودش پیچید و با همان موهای خیس از حمام بیرون زد

با دیدن جعبه ی روی تخت ابروهایش بالا پرید

کنجکاو یادداشت رویش را خواند

” با این برام برقص ”

بهت زده لباس را بالا آورد و هرلحظه متعجب تر شد

لباس رقص نبود!
حتی از لباس رقص های نیمه شب کلاب های آن ور آب هم باز تر بود

با خجالت به بند های چرم قرمز و مشکی اش خیره شد و لب زد

_ لخت برقصم بهتره که

در اصل لباس خواب بود
نگاهی به پرهای قرمز سر سینه هایش انداخت و حرفش را اصلاح کرد

به درد خوابیدن نمیخورد!

لباس را تنش کرد و روبروی آینه ایستاد

به نفس نفس افتاده بود

پوشیدن لباس و رد شدن از مرحله بندهای چرمش کم از کشتی گرفتن نداشت

موهای خیسش را کنار زد و با چشمان گرد شده به شکم برهنه اش خیره شد

طبیعتا بندهای چرم نمیتوانستند بچه را پنهان کنند

دستش را روی شکمش گذاشت و نگران پوف کشید

_ گاومون زایید

سمت کمد برگشت و یکی از ربدوشامبرهای ساتن هم رنگ لباس را که به تازگی خریده بود تن زد

روبروی اینه ایستاد

ست زیبایی شده بود

آرایش کرد
آنقدر غلیظ که چشمانش را خمار و کشیده نشان میداد

رژلب زرشکی رنگ را چند دور روی لب هایش کشید تا جایی که بیشتر به چشم می‌آمدند

موهایش را شلاقی کرد و پوف کشید

حال شاید دیگر شکمش زیاد به چشم ارسلان نیاید!

هرچند ربدوشامبر و کمربند پهن مشکی رنگش اجازه نمیداد شکم گرد کوچکش زیاد دیده شود

از اتاق که خارج شد خانه تاریک بود

هالوژن های بنفش رنگ سقف را روش کرد و با قدم هایی آرام سمت ارسلان رفت

بالاخره دیدش
پشت به او از روی تخت بلند شد و سیگار را در جاسیگاری خاموش کرد

دلارای جلوتر رفت و دستش را روی بازویش گذاشت

ارسلان خواست سمتش برگردد که اجازه نداد

آرام لب زد

_ بمون

خودش را آرام سمت باندهای کنار تی‌وی کشید و روشنشان کرد

آهنگ عربی که پخش میشد را رد کرد و موزیکی اسپانیایی و آرام گذاشت

ارسلان “نچ” بدخلقی زیر لب زمزمه کرد و او باز هم اجازه نداد سمتش برگردد

نمی‌توانست عربی برقصد!
حرکاتش برای بچه خوب نبود
آن چرخش های شدید کمر و شکم به جنین آسیب می‌رساند

اصلا کودک بی گناه تا همینجا هم زیادی قوی بوده است!

دستش را روی شانه ارسلان گذاشت و با یک حرکت سمتش چرخید و روبرویش ایستاد

موهای بلندش در هوا پخش شد و او با ناز دست هایش را دور گردن ارسلان حلقه کرد

_ با هم برقصیم…

ارسلان اعتراض نکرد
تنها در سکوت خیره لب ها و موهای لخت شلاقی اش ماند

دلارای بدنش را همراه آهنگ حرکت داد

حتی ذره ای اسپانیایی بلد نبود!
تنها از فیلم و سریال های عاشقانه کپی‌ میکرد
حرکاتش شبیه رقص عربی بود اما آرام تر!

_ دیگه لختشون نکن

لبخند زد
فر موهایش را دوست داشت؟!
موزیک اوج گرفت

دستش را روی شانه ارسلان گذاشت و چرخید

موهایش برای دومین بار به صورت او برخورد کرد

_ لخت بهم نمیاد؟

ارسلان بالاخره دستانش را دور کمرش حلقه کرد

_ فر بیشتر دوست دارم

دلارای دوباره خندید

_ اعتراف کن همه جوره خوشگلم!

آلپ ارسلان بدون مقاومت لب زد

_ خوشگلی

لبخند دلارای کمرنگ شد
گردن ارسلان را محکم تر گرفت و آرام پرسید

_دوستم داری؟

ارسلان با انگشت پوست کمرش را نوازش کرد

_ اینجا بودنت عادت شده

دلارای ناخواسته لبخند زد
از عادت شروع میشد ، وابستگی می‌آمد و بعد به دلبستگی ختم میشد!

_ وابسته شدی پسرحاجی!

سرش را روی سینه ارسلان گذاشت تا لبخند بزرگش بیش از این آبرویش را نبرد

_ ولی هنوز راه زیاده تا دلبستگی

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان اکو
دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته

  دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته خلاصه رمان:   نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸ ، نازنین داوطلبانه برای کمک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر آهو خانم

  خلاصه رمان :           شوهر آهو خانم نام رمانی اثر علی محمد افغانی است . مضمون اساسی این رمان توصیف وضع اندوه بار زنان ایرانی و نکوهش از آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شده است. این کتاب جایزه بهترین رمان سال را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر پرتو كتابی است قطور كه به هيچ كدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بن بست pdf از منا معیری

    خلاصه رمان :     دم های دنیا خاکستری اند… نه سفید نه سیاه… خوب هایی که زیر پوستشون خوب نیست و آدمهایی که همه بد میبیننشون و اما درونشون آینه است . بن بست… بن بست نیست… یه راهه به جایی که سرنوشت تو رو میبره… یه مسیر پر از سنگلاخ… بن بست یه کوچه نیست… ته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی

  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم پیدا میکنن‌. حالا اون جدا از کار و دستور، یه

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عاشقم باش

  دانلود رمان عاشقم باش خلاصه: داستان دختری به نام شقایق که پس از جدایی خواهرش با همسر سابق او احسان ازدواج می کند.برخلاف عشق فراوان شقایق نسبت به احسان .احسان هیچ علاقه ای به او ندارد کم کم طی اتفاقاتی احسان به شقایق علاقمند می شود و زندگی خوشی را با او از سر می گیرد…. پایان خوش…. به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Fat_me_h__
Fat_me_h__
2 سال قبل

این بچه دلارای چرا بزرگ نمیشه شکمش همینجوری مونده بی*ناموس🙄😐😂

mehr58
mehr58
2 سال قبل

عالیه

زندگی
زندگی
2 سال قبل

حالا که اینترنت قطع هست باید بیشتر بنویسی

زندگی
زندگی
2 سال قبل

چرا اینقدر کم مینویسی

زندگی
زندگی
2 سال قبل

خیلی کمه

الهه
الهه
2 سال قبل

امیدوارم ایندفعه ارسلان ضد حال نخوره🙂

الهه
الهه
2 سال قبل

چرا دیگه هیشکی نظر نمیده😂

Fat_me_h__
Fat_me_h__
2 سال قبل
پاسخ به  الهه

اینترنتا ترکیده خواهر😂💔

Narges
Narges
2 سال قبل

چقدر کم خدایااا

negin
negin
2 سال قبل

دوست داشتم این پارتو
بلاخره یکم ارسلان مث ادم با این دلارای صحبت کرد

مهنا
مهنا
2 سال قبل

هیشکی نیس که همه پی درسن ماشاالله؟ یا چی خواهران و برادران گرامی؟ 😂💔

نجی
نجی
2 سال قبل
پاسخ به  مهنا

من ک دیگ بریدم از این رمان روزی سه چهار تا رمان دنبال میکنم اینم در کنارش فقط برای ارضای کنجکاویم ک آخرش چی میشه

مهنا
مهنا
2 سال قبل
پاسخ به  نجی

همچنین🥲

لال نمیری دلی
لال نمیری دلی
2 سال قبل

میگی حامله ای یا نهههه؟؟؟😭😭😭😭
بگو دیگه عاخه الان که همه چی اوکییه جان هوووومن بگوووووو
عاقا میگی یا خودم پاشم بیام تو رمان بگم ؟؟؟؟😑💔
عاخرشم خودم باید بگم
بنال دیگه😭😭😭😑😑😑💔💔💔

عسل
عسل
2 سال قبل

نمیگه😅

ملورین
ملورین
2 سال قبل

فاک کمه

....
....
2 سال قبل

واو😂

دسته‌ها
17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x