رمان دل زده پارت 12 - رمان دونی

رمان دل زده پارت 12

زنگ در را فشرد
دقیقه ای بعد هانا بی اهمیت درب را باز کرده ، متعجب به آرمین نگریست ، خان داداشش از تهران آمده بود اینجا ؟
با تعجب و در حالی که در شوک فرو رفته بود صدای آرمین را شنید : برو کنار !
سلامی با محبت نثار برادر سرد و مغرورش کرده صدای مادرش را از اتاق شنید : کی بود ؟
آرام در خانه را بسته خواست مادرش را از آمدن ناگهانی آرمین مطلع کند که آرمین گفت : منم مامان !
نفس در سینه ی مادرش حبس شده با شوق و ذوق و دلتنگی که با سلول سلول تنش عجین شده بود از اتاق بیرون آمد نگاهی به چهره ی زیبای پسرش و قامت رعنای او انداخته قلبش جریحه دار شد
این لباس های کهنه و خاکی بر تنش با آن صورت لاغر و در هم قلب مادرش را به دو نیم تقسیم کرده بود
با بغضی خفقان آور که به او یورش برده بود و گریبان گرش شده بود تند به سمت پسرش رفته او را در آغوش خود حل کرد
نگاه هانا محو این صحنه ای عاشقانه که سرشار از محبت مادر پسری بود شده با مزه پرانی گفت : بعد از چهار قرن دوری
همانطور که آرمین را در آغوشش گرفته بود سر از شانه ی پسرش برداشت ، نگاه خسته و لبخند کمرنگ آرمین به قلبش انرژی بخشیده به چهره ی هانا نگریست
معترض نالید : برو ی چایی دم کن واسه داداشت
آرمین با تشکری از کنار آنها دور شده به اتاق رفته لباس های کثیف و به غبار و خاک نشسته اش را از تن بیرون آورد
می دانست به محض ورود دوباره اش به حال بحث آمدنش پیش کشیده می‌شود و دلیلی نداشت جز دیدن چهره ی زیبای سمیه و این دلتنگی که دیگر جانش را مکیده بود
اما مگر آرمین مغرور حاضر است نزد مادر و خواهرش از عطف این عشق در دلش سخن بگوید و دلیل آمدنش را از رایحه ی خوش بوی این عشق فرا بخواند بلکه فقط می توانست بگوید دمی هوای شهر خودش را کرده و آمده است پس از تعویض لباس های به خاک نشسته اش لباس های راحتی به تن کرده وارد حال شد
به چای خوشرنگ که در وسط حال و روی سینی فلزی بود نگریست تکه قندی هم کنارش بود و یک کاسه ی کوچک شکلات
با خستگی و در حالی که در این مدت تنش دچار گرفتگی شده بود روی زمین نشست ، با استقبال چای و قند را در دهان گذاشته جرعه ای چای داغ نوشید

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بانوی قصه pdf از الناز پاکپور

  خلاصه رمان :                 همراز خواهری داشته که بخاطر خیانت شوهر خواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره .. حالا سالها از اون زمان گذشته و همراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه .. در این راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره . دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طور سینا pdf از الهام فتحی

    خلاصه رمان :         گیسو دختری که دو سال سخت و پر از ناراحتی رو گذرونده برای ادامه تحصیل از مشهد به تهران میاد..تا هم از فضای خونه فاصله بگیره و هم به نوعی خود حقیقی خودش و پیدا کنه…وجهی از شخصیتش که به خاطر روز های گذشته ازش فاصله گرفته و شاید حتی کاملا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند

خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب قوانین خاص خودش‌و داره و تاحالا هیچ زنی بیشتر از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی

  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…قشنگه شخصیتای داستان:پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستم به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

      خلاصه رمان :   آمین رستگار، مردی سی ساله و خلبان ایرلاین آلمانیه… به دلیل بیماری پدرش مجبور به برگشتن به ایران میشه تا به شغل خانوادگیشون سر و سامون بده اما آشناییش با کارمند شرکت پدرش، سوگل، همه چیز رو به هم می‌ریزه! دختر جوونی که مورد آزار از سمت همسر معتادش واقع شده و طی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نبض خاموش از سرو روحی

    خلاصه رمان :   گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Azal
Azal
2 سال قبل

خیلی کمه حتی صبحت به نقش اصلی هم نمیرسه یکی میاد سلام میده و همین
لطفا بیشترش کن اینطوری آدم از داستان میوفته

Narsoo
Narsoo
2 سال قبل

چقدر کم قبلا دو پارت میذاشتی هاااا؟؟؟😐💔

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Narsoo

چ اسم قشنگی داری😂
یاد رمان دلارای افتادم ☹️

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
2 سال قبل
پاسخ به  neda

🤣🤣🤣🤣🤣

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  Narsoo

حنا دختری در مزرعه😂
داراب ک اسم پسره

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x