رمان دل زده پارت 23 - رمان دونی

رمان دل زده پارت 23

زنعمویش نگاهی به هانا انداخته با تشر لب زد :‌چرا اینجا نشستی برو دیگه
هانا گویی فراموش کرده باشد تند از جا برخاست ، به سمت اتاقش حرکت کرده چشم پر غلظتی هم نصیب مادرش کرد ، اما این میان در قلب عاشق سمیه هلهله به پا بود
هنوز آرمین نیامده بود اما دستان سمیه از عرق چسبان شده بود و ضربان قلبش هم که فریاد می زد این دختر عاشق است و بسوزد عشقی که فرجام ندارد ، بسوزد عشقی که بخواهد دل دلبر بشکند و دل دلدار
کاش راهی بود این عشق را نابود کرد ، ویران کرد اما روی قلب خود آوار نشد
نمی دانست با آمدن آرمین این قلب دیوانه اش امان می‌دهد به او ؟ بعید می دانست چرا که این قلب بی قرار قصد سوراخ کردن قفسه ی سینه ی سمیه را داشت
راستی اگر از تصمیمش گذر کند می‌تواند دلتنگی اش را پنهان کند ؟ دلتنگ آرمین بود اما دیگر دلتنگ شدن و نشدنش معنی نمی داد وقتی میخواست این عشق را بسوزاند و انتها دهد به این دلدادگی و دل دادن ها …
نفسی عمیق کشید ، شاید زنعمویش هم متوجه احوال نابه سامانش شد که کنجکاو پرسید : سمیه جان حالت خوبه ؟
لبخندی روی لب زد و در قبال سخن زن عمویش سر تکان داد و گفت : ممنون خوبم ، فقط یکم گرممه !
نگاهش روی در میخ شد ، پس کی این هانای گور به گور شده می آمد و می‌گفت این آرمین خان کی خواهد آمد ؟
حالا مثلا تعیین زمان آمدن آرمین چه تاثیری بر تپش بی ملاحظه و محکم قلبش داشت ؟ هیچ !
اندکی بعد هانا لبخند زنان به جمعشان بازگشت
زنعمویش پرسید : زنگ زدی ؟
هانا کنار مادرش نشسته لب زد : آره مامان جان گفت تو راهه ترافیکه الان میاد !
نفس حبس شده در سینه اش را رها کرد ، آرام تر شده بود ترس مقابله با ارمینش کمتر شده بود ، می‌توانست امیدوار باشد و به قدرت خود اتکا کند و این عشق را امشب دفن کند آن هم برای ابد و یک روز ….

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سیطره ستارگان به صورت pdf کامل از فاطمه حداد

          خلاصه رمان :   نور چشمامو زد و پلکهام به هم خورد.اخ!!!از درد دوباره چشمامو بستم. لعنت به هر چی شب بیداریه بالخره یه روز در اثر این شب بیداری ها کور میشم. صدای مامانم توی گوشم پیچید – پسرم تو بالخره یه روز کور میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره .

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیاه سرفه جلد اول pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:         مهری فرخزاد سال ها پیش به خاطر علاقه ای که به همکلاسیش دوران داشته و به دلیل مهاجرت خانوادش، تصمیم اشتباهی میگیره و… دوران هیچوقت به اون فرصت جبران نمیده و تمام تلاش های مهری به در بسته میخوره… دختری که همیشه توی محیط کارش جدی و منضبط بوده با اومدن نامی بزرگمهر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی گناه به صورت pdf کامل از نگار فرزین

            خلاصه رمان :   _ دوستم داری؟ ساعت از دوازده شب گذشته بود. من گیج و منگ به آرش که با سری کج شده و نگاهی ملتمسانه به دیوار اتاق خواب تکیه زده بود، خیره شده بودم. نمی فهمیدم چرا باید چنین سوالی بپرسد آن هم اینطور بی مقدمه؟ آرشی که من می شناختم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه عشق ترگل pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :     داستان در مورد دختری شیطون وبازیگوش به اسم ترگل است که دل خوشی از پسر عمه تازه از خارج برگشته اش نداره و هزار تا بلا سرش میاره حالا بماند که آرمین هم تلافی می کرده ولی…. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به نام زن

    خلاصه رمان :       به نام زن داستان زندگی مادر جوانی به نام ماهور است که در پی درآمد بیشتر برای گذران زندگی خود و دختر بیست ساله‌اش در یک هتل در مشهد به عنوان نیروی خدمات استخدام می شود. شروع ماجرای احساسی ماهور همزمان با آن‌چه در هتل به عنوان خدمات به مسافران خارجی عرضه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیلوفر آبی

    خلاصه رمان:     از اغوش یه هیولابه اغوش یه قاتل افتادم..قاتلی که فقط با خشونت اشناست وقتی الوده به دست های یه قاتل بشی،فقط بخوای تو دستای اون و توسط لب های اون لمس بشی،قاتل بی رحمی که جذابیت ازش منعکس بشه،زیبایی و قدرتش دهانت رو بدوزه و اون یا گردنت رو می شکنه یا تورو به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
25 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
tara rahimi
tara rahimi
2 سال قبل

کاش کتابی نمی نوشتی

برف
برف
2 سال قبل

هنوز منتظر اتفاق عظیم بین سمیه و آرمین هستیم و چندین پارت می گذرد اما همچنان آرمین به خانه نمیرسد آخه ترافیک اونجا چقدرهههه

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط برف
kimia majd
kimia majd
2 سال قبل

چقد بدم از این سمیه میاد 😐😂
شما هم بدتون میاد 😂 ؟

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  kimia majd

منم
ولی دلم براش میسوزه

برف
برف
2 سال قبل
پاسخ به  kimia majd

آخ آفرین دقیقا

هیشکی
هیشکی
2 سال قبل

چرا متن این رمان به گونه ای است که انسان احساس میکند در میانه ی قرون وسطا دارد رمان میخاند؟!

kimia majd
kimia majd
2 سال قبل
پاسخ به  هیشکی

تو روحت 😂

Mobin
Mobin
2 سال قبل

مهسااااااا خیلی کمهههه تروخدااا بیشترش کنننن

Nahar
Nahar
2 سال قبل

این رمانو اصن نمیدونم چی میشه؟ یعنی سمیه با ارمبن ازدواج میکنه؟ یا پیام؟

kimia majd
kimia majd
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

من میگم با پیام ازدواج می کنه

sanaz
sanaz
2 سال قبل

واییی چقد کــــــــــم😑

پناه
پناه
2 سال قبل

این شهر پر است از ادمای که یه جای دلشون رو جا گذاشتند 🙃
#زهرا

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  پناه

ی پیج بزن همه اینایی ک مینویسی بذار ت پیجت ب درامد خوبی میرسی واقعا خیلی زیبا مینویسی😍.

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Nahar
پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

واقعا؟
تشکر از لطفت💖

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط پناه
Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  پناه

اره واقعا خیلی زیبا مینویسی🥺♥️ عزیزم میگم میشه ی شعر عاشقانه بنویسی براام؟🥺♥️ هم قافیه باشه ی جور گیج کننده😁
اگه ی پیج زدی بیا ایدیشو بذار اینجا😁

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Nahar
پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

ممنون عزیزم لطف داری ♥ حتما تا فردا برا مینویسم
😘😘

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  پناه

وایی ممنون گللم😍 اگه نوشتی ت چت همین رمان دل زده بذارش فرقی نمیکنه کدوم پارتش باشه😍

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

باشه عزیزم 💖

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

تو عاشقانه ترین اتفاق بارانی با ابرهای پنهانی

تو عاشقانه ترین اتفاق دنیایی با چشمان رویایی

تو جاذبه زمینی. در اوج زیبایی

بگو که هستی همیشه می مانی. تو چشمان مرا از بری که میخوانی،

تو عاشقانه ترین اتفاق بارانی با چشمان رویایی

#پناه
شاعر:پناه

ثنا
ثنا
2 سال قبل
پاسخ به  پناه

عالییی منم متن می نویسممم کمی سبک نوشتنم هم نزدیک به شما موفق باشییییی

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  ثنا

فدات
امید است که شما هم موفق باشید 😘

ثنا
ثنا
2 سال قبل
پاسخ به  پناه

😘😘😘😘

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  mahsanori

فدات 🌹💖😘

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط پناه
دسته‌ها
25
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x