رمان دل زده پارت 23

1
(1)

زنعمویش نگاهی به هانا انداخته با تشر لب زد :‌چرا اینجا نشستی برو دیگه
هانا گویی فراموش کرده باشد تند از جا برخاست ، به سمت اتاقش حرکت کرده چشم پر غلظتی هم نصیب مادرش کرد ، اما این میان در قلب عاشق سمیه هلهله به پا بود
هنوز آرمین نیامده بود اما دستان سمیه از عرق چسبان شده بود و ضربان قلبش هم که فریاد می زد این دختر عاشق است و بسوزد عشقی که فرجام ندارد ، بسوزد عشقی که بخواهد دل دلبر بشکند و دل دلدار
کاش راهی بود این عشق را نابود کرد ، ویران کرد اما روی قلب خود آوار نشد
نمی دانست با آمدن آرمین این قلب دیوانه اش امان می‌دهد به او ؟ بعید می دانست چرا که این قلب بی قرار قصد سوراخ کردن قفسه ی سینه ی سمیه را داشت
راستی اگر از تصمیمش گذر کند می‌تواند دلتنگی اش را پنهان کند ؟ دلتنگ آرمین بود اما دیگر دلتنگ شدن و نشدنش معنی نمی داد وقتی میخواست این عشق را بسوزاند و انتها دهد به این دلدادگی و دل دادن ها …
نفسی عمیق کشید ، شاید زنعمویش هم متوجه احوال نابه سامانش شد که کنجکاو پرسید : سمیه جان حالت خوبه ؟
لبخندی روی لب زد و در قبال سخن زن عمویش سر تکان داد و گفت : ممنون خوبم ، فقط یکم گرممه !
نگاهش روی در میخ شد ، پس کی این هانای گور به گور شده می آمد و می‌گفت این آرمین خان کی خواهد آمد ؟
حالا مثلا تعیین زمان آمدن آرمین چه تاثیری بر تپش بی ملاحظه و محکم قلبش داشت ؟ هیچ !
اندکی بعد هانا لبخند زنان به جمعشان بازگشت
زنعمویش پرسید : زنگ زدی ؟
هانا کنار مادرش نشسته لب زد : آره مامان جان گفت تو راهه ترافیکه الان میاد !
نفس حبس شده در سینه اش را رها کرد ، آرام تر شده بود ترس مقابله با ارمینش کمتر شده بود ، می‌توانست امیدوار باشد و به قدرت خود اتکا کند و این عشق را امشب دفن کند آن هم برای ابد و یک روز ….

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 1 (1)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

25 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
tara rahimi
tara rahimi
1 سال قبل

کاش کتابی نمی نوشتی

برف
برف
1 سال قبل

هنوز منتظر اتفاق عظیم بین سمیه و آرمین هستیم و چندین پارت می گذرد اما همچنان آرمین به خانه نمیرسد آخه ترافیک اونجا چقدرهههه

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط برف
kimia majd
kimia majd
1 سال قبل

چقد بدم از این سمیه میاد 😐😂
شما هم بدتون میاد 😂 ؟

سپیده
سپیده
پاسخ به  kimia majd
1 سال قبل

منم
ولی دلم براش میسوزه

برف
برف
پاسخ به  kimia majd
1 سال قبل

آخ آفرین دقیقا

هیشکی
هیشکی
1 سال قبل

چرا متن این رمان به گونه ای است که انسان احساس میکند در میانه ی قرون وسطا دارد رمان میخاند؟!

kimia majd
kimia majd
پاسخ به  هیشکی
1 سال قبل

تو روحت 😂

Mobin
Mobin
1 سال قبل

مهسااااااا خیلی کمهههه تروخدااا بیشترش کنننن

Nahar
Nahar
1 سال قبل

این رمانو اصن نمیدونم چی میشه؟ یعنی سمیه با ارمبن ازدواج میکنه؟ یا پیام؟

kimia majd
kimia majd
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

من میگم با پیام ازدواج می کنه

sanaz
1 سال قبل

واییی چقد کــــــــــم😑

پناه
پناه
1 سال قبل

این شهر پر است از ادمای که یه جای دلشون رو جا گذاشتند 🙃
#زهرا

Nahar
Nahar
پاسخ به  پناه
1 سال قبل

ی پیج بزن همه اینایی ک مینویسی بذار ت پیجت ب درامد خوبی میرسی واقعا خیلی زیبا مینویسی😍.

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Nahar
پناه
پناه
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

واقعا؟
تشکر از لطفت💖

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط پناه
Nahar
Nahar
پاسخ به  پناه
1 سال قبل

اره واقعا خیلی زیبا مینویسی🥺♥️ عزیزم میگم میشه ی شعر عاشقانه بنویسی براام؟🥺♥️ هم قافیه باشه ی جور گیج کننده😁
اگه ی پیج زدی بیا ایدیشو بذار اینجا😁

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Nahar
پناه
پناه
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

ممنون عزیزم لطف داری ♥ حتما تا فردا برا مینویسم
😘😘

Nahar
Nahar
پاسخ به  پناه
1 سال قبل

وایی ممنون گللم😍 اگه نوشتی ت چت همین رمان دل زده بذارش فرقی نمیکنه کدوم پارتش باشه😍

پناه
پناه
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

باشه عزیزم 💖

پناه
پناه
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

تو عاشقانه ترین اتفاق بارانی با ابرهای پنهانی

تو عاشقانه ترین اتفاق دنیایی با چشمان رویایی

تو جاذبه زمینی. در اوج زیبایی

بگو که هستی همیشه می مانی. تو چشمان مرا از بری که میخوانی،

تو عاشقانه ترین اتفاق بارانی با چشمان رویایی

#پناه
شاعر:پناه

ثنا
ثنا
پاسخ به  پناه
1 سال قبل

عالییی منم متن می نویسممم کمی سبک نوشتنم هم نزدیک به شما موفق باشییییی

پناه
پناه
پاسخ به  ثنا
1 سال قبل

فدات
امید است که شما هم موفق باشید 😘

ثنا
ثنا
پاسخ به  پناه
1 سال قبل

😘😘😘😘

پناه
پناه
پاسخ به  mahsanori
1 سال قبل

فدات 🌹💖😘

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط پناه

دسته‌ها

25
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x