۱۰ سال بعد
به سنگ قبر چشم دوخت ، نام روی سنگ قبر را زمزمه کرد : پیام جوادی
این اسم نحس ، که موجب بدبختی اش شده بود …
کودک ۱۰ ساله اش ، اصرار کرده بود ، گریه کرده بود که مامان بابای من کیه ؟ بچه ها در مدذسه به تمسخر گرفته بودن دخترش را ، او هم زار زار کنان به مادرش التماس کرد ، فریاد کشید پدرم کیست و کجاست ؟
سمیه پوزخند زد ، پیر شده بود ، کجا بود آن دختر سمیه نام جوان و شاد ؟
آنیتا روی سنگ قبر زانو زده ، بی اراده و ناگهانی شروع به هق هق کرد …
هق هق کودکش دلش را به آتش می کشید ، آنیتا ، این دختر با چشمان سیاه ، حرام بود !
چقدر سخت بود اگر می دانست حرامزاده است !
درد داشت زیاد ، آنیتا با صدای بلند هق هق می کرد و به سنگ قبر زل زده بود ….
چه شد به اینجا رسیدند ؟ اما سمیه چون آنیتا دلتنگ پیام جوادی نبود !
از او متنفر بود ، حالش بهم میخورد ، نحس بود ، کثیف بود ، پیام حیوان بود حیوان
شانه های آنیتا می لرزید و صدای هق زدنش توجه اطراف را به خود اختصاص داده بود
اما سمیه ایستاده تنها با نفرت به سنگ قبر زل زده بود
آفتاب سوزان به چشمانش تابیده ، اشک در چشمانش حلقه بست …
فاتحه برایش نمی گفت ! نه ارزش نداشت ، این کثافت زندگیش را خراب کرد !
سمیه هیچگاه از پیام نگفت ، هیچ گاه پاسخ سوالات آنیتا را نداد وقتی دخترش می پرسید خانواده ی پدرم کجان ؟
وقتی دوست داشت بداند آیا عمه و عمو و مادربزرگی دارد ؟
نفس عمیقی کشید ، دلش برای دخترش آتش بود ، آتش !
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
رمان داره خیلی بد پیش میره
لطفاً به جای اینهمه توصیف رویداد ها رو زودتر بگید
اوه ، حالا چرا پیام مرد ، این ما و این رمان که جای یک سوال عمیق در ذهنمان باقی گذاشت
لابد پیام بهش دست درازی کرده
برای همین هم بچش حروم زادست
وات؟؟?؟
چیشد؟ پ ارمین چی؟
سمیه ی ج *ن * دِ #
پیام همون پسره هست که سمیه تو عمارتشون کار میکرد؟
چرا مرد؟
چرا یه دفعه ده سال گذشتتتتت؟
پ آرمین چیشد؟
اره همون اس ام اس خودمون😂
سلام
یه سوال الان من نفهمیدم چی شد واقعا یه دفعه ده سال گذشت 😑😳😳
اره😐
وای مهسا تو رو خدا یه پارت دیگه بزار🤕
خیلی کم بود💔
هرچه بیشتر میگذرد
سمیه تنها تر میشود
بیچاره دختری به مثال سمیه که چنین گذرانده سرنوشت بر او
وای بر حماقت آدما
پناه
چقدر دل نوشته هات قشنگه 😍😍😍❤
فدات 💖
پناه گلی چند سالتونه شما؟
18سالمه
تو چند سالته؟ دوست عزیز♥
پناه میشه لطفا یه متن قشنگ درمورد تولدم بنویسی؟
از طرف خودم باشه لطفاا
پناه میبرم به رویا از شر تمام واقعیت های تلخ😔😶
#دل نوشته
🥺💔
عهههه از همون اس ام اس باردار شده بود و الان مردهههه؟؟؟؟؟🙄 وااااووو