رمان دل زده پارت 30

0
(0)

۱۰ سال بعد

 

 

 

به سنگ قبر چشم دوخت ، نام روی سنگ‌ قبر را زمزمه کرد : پیام‌ جوادی

 

این اسم نحس ، که موجب بدبختی اش شده بود …

 

کودک ۱۰ ساله اش ، اصرار کرده بود ، گریه کرده بود که مامان بابای من کیه ؟ بچه ها در مدذسه به تمسخر گرفته بودن دخترش را ، او هم‌ زار زار کنان به مادرش التماس کرد ، فریاد کشید پدرم کیست و کجاست ؟

 

 

سمیه پوزخند زد ، پیر شده بود ، کجا بود آن دختر سمیه نام جوان و شاد ؟

 

آنیتا روی سنگ قبر زانو زده ، بی اراده و ناگهانی شروع به هق هق کرد …

 

هق هق کودکش دلش را به آتش می کشید ، آنیتا ، این دختر با چشمان سیاه ، حرام بود !

 

چقدر سخت بود اگر می دانست حرامزاده است !

 

 

درد داشت زیاد ، آنیتا با صدای بلند هق هق می کرد و به سنگ قبر زل زده بود ….

 

 

چه شد به اینجا رسیدند ؟ اما سمیه چون آنیتا دلتنگ پیام جوادی نبود !

 

 

از او متنفر بود ، حالش بهم میخورد ، نحس بود ، کثیف بود ، پیام حیوان بود حیوان

 

 

شانه های آنیتا می لرزید و صدای هق زدنش توجه اطراف را به خود اختصاص داده بود

 

 

اما سمیه ایستاده تنها با نفرت به سنگ قبر زل زده بود

 

 

آفتاب سوزان به چشمانش تابیده ، اشک در چشمانش حلقه بست …

 

 

فاتحه برایش نمی گفت ! نه ارزش نداشت ، این کثافت زندگیش را خراب کرد !

 

 

سمیه هیچگاه از پیام نگفت ، هیچ گاه پاسخ سوالات آنیتا را نداد وقتی دخترش می پرسید خانواده ی پدرم کجان ؟

 

 

وقتی دوست داشت بداند آیا عمه و عمو و مادربزرگی دارد ؟

 

 

نفس عمیقی کشید ، دلش برای دخترش آتش بود ، آتش !

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

21 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
یه بنده خدا
یه بنده خدا
1 سال قبل

رمان داره خیلی بد پیش می‌ره
لطفاً به جای اینهمه توصیف رویداد ها رو زودتر بگید

ثنا
ثنا
1 سال قبل

اوه ، حالا چرا پیام مرد ، این ما و این رمان که جای یک سوال عمیق در ذهنمان باقی گذاشت

هانی
هانی
1 سال قبل

لابد پیام بهش دست درازی کرده
برای همین هم بچش حروم زادست

ساتی
ساتی
1 سال قبل

وات؟؟?؟

fati
1 سال قبل

چیشد؟ پ ارمین چی؟

گوزو بانو
گوزو بانو
1 سال قبل

سمیه ی ج *ن * دِ #

...
...
1 سال قبل

پیام همون پسره هست که سمیه تو عمارتشون کار میکرد؟
چرا مرد؟
چرا یه دفعه ده سال گذشتتتتت؟
پ آرمین چیشد؟

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
پاسخ به  ...
1 سال قبل

اره همون اس ام اس خودمون😂

MOHAMMAD REZA
MOHAMMAD REZA
1 سال قبل

سلام

(@hastie
(@hastie
1 سال قبل

یه سوال الان من نفهمیدم چی شد واقعا یه دفعه ده سال گذشت 😑😳😳

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
پاسخ به  (@hastie
1 سال قبل

اره😐

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
1 سال قبل

وای مهسا تو رو خدا یه پارت دیگه بزار🤕
خیلی کم بود💔

پناه
پناه
1 سال قبل

هرچه بیشتر میگذرد
سمیه تنها تر میشود

بیچاره دختری به مثال سمیه که چنین گذرانده سرنوشت بر او

وای بر حماقت آدما

آرمیتا
آرمیتا
پاسخ به  پناه
1 سال قبل

پناه
چقدر دل نوشته هات‌ قشنگه 😍😍😍❤

پناه
پناه
پاسخ به  آرمیتا
1 سال قبل

فدات 💖

Mobin
Mobin
پاسخ به  پناه
1 سال قبل

پناه گلی چند سالتونه شما؟

پناه
پناه
پاسخ به  Mobin
1 سال قبل

18سالمه
تو چند سالته؟ دوست عزیز♥

...
...
پاسخ به  پناه
1 سال قبل

پناه میشه لطفا یه متن قشنگ درمورد تولدم بنویسی؟
از طرف خودم باشه لطفاا

پناه
پناه
1 سال قبل

پناه میبرم به رویا از شر تمام واقعیت های تلخ😔😶

#دل نوشته

آرمیتا
آرمیتا
پاسخ به  پناه
1 سال قبل

🥺💔

Nahar
Nahar
1 سال قبل

عهههه از همون اس ام اس باردار شده بود و الان مردهههه؟؟؟؟؟🙄 وااااووو

دسته‌ها

21
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x