رمان دل زده پارت 7 - رمان دونی

رمان دل زده پارت 7

،در آشپزخانه ی عمارت در حالی که برای نهار برنج را آب می کشید صدای فریاد مانند ریحانه را شنید : سمیه جان ؟

بلند گفت : جانم ؟

ریحانه از پله های اتاق بیرون آمده موبایل کوچک نوکیای سمیه را که زنگ میخورد به دستش داده گفت : گوشیت زنگ میخوره

نگاهش از روی برنج آب کشی شده روی تلفن ثابت ماند ، شماره ی هانا بود ، لبش را آرام جویده پر استرس دکمه ی سبز رنگ را فشرد که صدای شاداب هانا را شنید : سلام سمیه خانوم

لبخندی کمرنگ به لبش هدیه کرده پاسخ دختر عمویش را داده گفت : سلام هانا جان خوبی عزیزم ؟

صدای گرم هانا را شنید : قربونت گلم چخبر ؟

_ ممنون عزیزم خبری نیست سلامتی

صدای پر مهر هانا را شنید : عزیزم اس ام اس واریزی پولی که آرمین برات فرستاده بود اومد برات ؟

بی اراده با شنیدن نام آرمین تنش و علاوه بر آن قلب شکسته اش لرزید ،

راستی تا به حال حساب کرده بود چه اندازه به آرمین و خانواده ی عمویش بدهکار است و این همه محبت را چطور میتوان جبران کرد ؟

هیچ طور ! تمام این محبت ها حاکی از عشق بود !

عشقی که کاش آرمین می دانست ارزش جنگیدن ندارد

لبخندی تلخ لب هایش را پوشش داده به دروغ گفت : بله عزیزم دستتون درد نکنه

پس از اندک مکالمه ی کوتاهش با هانا به سراغ پیامک های گوشیش رفته اس ام اس واریزی را نگاه کرد

مبلغ تنها کفاف یک دهم خرجی خانه شان بود اما می دانست این مقدار حقوق هفته ای کارگری آرمین در شهر بزرگ و غریب تهران است بسیار سپاس گذار بود و از طرفی دلش میخواست به این محبت های بی شمار پایان دهد

دلش میخواست به عشق خودش نسبت به آرمین پایان دهد ، به عشق آرمین به خودش پایان دهد ، آرمین پای او سوخته و ساخته بود و سمیه چه بی وجدانی کرده بود

کاش میشد به آرمین بگوید به خاطر من صبح تا شب را در شهر غریب تهران کارگری نکن ، به خاطر من در حالی که وضع مالیتان از ما افتضاح تر است از خرجی خانواده ات نگیر و برای من پول نفرست

کاش میشد بگوید این عشق را خفه کرده و در عالمی که پول نباشد عشق خفه می‌شود

کاش می‌توانست بگوید من آن دختری نیستم که بتوانم از عشق تو به همسری تو در بیایم ، کاش میشد به او بگوید من دختر نیستم ، کاش میشد به او بگوید پس به خاطر من کارگری نکن !

اما حیف …. این پسر مغرور مدت ها بود با سمیه قهر بود و غرور مانع میشد با او تماس بگیرد که حتی بگوید پول به حسابت ریخته ام !

این دختر عاجز بود از این عشق ، اما مجبور بود قید این عشق را بزند و به بیانی به قلب و احساس خود به آرمین خیانت کند تا مادرش زنده بماند ، رسم روزگار بود دیگر

ناخودآگاه هق زد ، توجه همه سمت او جلب شده با تعجب نگاهش می کردند اما سمیه فارغ از هر چیز هق می زد ***

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دلشوره

    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با او رقم زده، ماجرایی سراسر عشق و نفرت و حسرت،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر آهو خانم

  خلاصه رمان :           شوهر آهو خانم نام رمانی اثر علی محمد افغانی است . مضمون اساسی این رمان توصیف وضع اندوه بار زنان ایرانی و نکوهش از آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شده است. این کتاب جایزه بهترین رمان سال را از

جهت دانلود کلیک کنید
رمان افگار
دانلود رمان افگار جلد یک به صورت pdf کامل از ف -میری

  خلاصه: عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست رفته اش،دوباره پا در عمارت مجد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قاب سوخته به صورت pdf کامل از پروانه قدیمی

    خلاصه رمان:   نگاه پر از نگرانیم را به صورت افرا دوختم. بدون توجه به استرس من به خیارش گاز می زد. چشمان سیاهش با آن برق پر شیطنتش دلم را به آشوب کشید. چرا حرفی نمی زد تا آرام شوم؟ خدایا چرا این دختر امروز دردِ مردم آزاری گریبانش را گرفته بود؟ با حرص به صورت بیخیال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی

        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم دراحساسات وگذشته ی اوسبب ساز اتفاقاتی میشه و….    

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
23 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
neda
neda
2 سال قبل

مهسا جونم
کارو زندگیت ول کن خانم
ما بیشتر میخایم
پارتو یکم زیاد کن توروخداااااااا
روی منه مادر پیر را به روی زمین پرتاپ مکن .. 🤧🤧

neda
neda
2 سال قبل

اوووف… لعنت ب بی پولی…
تو کره زمین انقد دختر باشرف داریم که مجبور ب این کار شدن 😐
متاسفم برا زندگی به باد رفته شون☹️

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
2 سال قبل
پاسخ به  neda

😔😔😔😔😔واقعا خیلی گناه دارن !

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  mahsanori

مهسا جون یه بیوگرافی از خودتون میدین
ما چت روم با اکثرا بچه ها چت میکنیمُ باهم آشنا هستیم…
من خودم ندام
از تهران،
و اینک مامان چت رومی ها هستم 😂🤭

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  mahsanori

همچنین عزیزم…
من فضولم دیگ 😂
مجردی یا متاهل؟ 😂

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  mahsanori

به به خوبه 😂

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  mahsanori

من خودم متاهل هستم…
پسر بزرگ 27 ساله دارم 😊

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  mahsanori

سلامت باشی گلم

ادا
ادا
2 سال قبل

واقعا چقدر جامعه ما خراب شده که باید دختر ها برای خرجی خودشون تن فروشی کنن و دست به هر کاری بزنن و از خودشون بگذرن تا زندگی سگی رو بگذرانند😔واقعا باید تاسف خورد

سپیده
سپیده
2 سال قبل

مرسی عالی بود

سپیده
سپیده
2 سال قبل

اخیییییییی خیلی ناراحت شدم براش حتی اونقدر زندگی سمیه سخته ک وقتی یه لحظه خودم رو جاش میزارم دیوونه میشم😑💔😢

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Nakisa Kian
anisa
anisa
2 سال قبل

هعی 😔 دختران جامعه ب خاطر فقر زندگی ندارن

دسته‌ها
23
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x