رمان رسپینا پارت 80 - رمان دونی

 

در اتاق رو بستم ، باید وسایلمو جمع میکردم که فردا از سر کار اومدم راحت باشم ، بعد کار که میومدم فقط اتاقو تحویل میدادم و وسایلمو میبردم بعدش دوباره برمیگشتم آموزشگاه برای مشاوره ، و در نهایت آخرشب کارای خونه رو نظم و مرتبی و چیدمانو انجام میدادم

~~~

با اتمام کار مشاوره با خستگی بلند شدم ، شام سر راه میگرفتم و توی خونه میخوردم و در نهایت شروع میکردم برای چیدن ، کیفم رو روی دوشم انداختم و زدم بیرون .
توی فکر بودم و راه میرفتم که یهو یه نفر جلوم درومد ، ترسیده جیغ زدم که با رادان مواجه شدم
با حرص نگاهش کردم ، لبخند رو لبش رو مخم رفت
_ترسوندن من خنده داره؟
_آره ، خیلی
چپ چپ نگاهش کردم که بیخیال دستمو گرفت
_کجا قراره بریم عزیزم؟
انقدر خسته بودم که فقط جوابشو دادم
_یه رستوران غذا بگیریم و بریم خونه بخوریم ، بعدش بیای کمکم خونه رو تمیز کنیم و بچینیم
_پس میشه گفت قراره دهنمو سرویس کنی
چشم غره ای بهش رفتم
_ناراحتی میتونی نیای ، خودم دست و پا دارم
قشنگ متوجه شد اعصاب ندارم و سکوت کرد
هنوز چند لحظه نگذشته بود که یهو دستشو انداخت زیر زانو هام و بغلم کرد ، شوکه بهش نگاه کردم
_چیکار میکنی تو ؟ منو بذار پایین ، زشته
_اصلا هم زشت نیس ، راحت کیف کن تا برسیم به پارکینگ
_رادان، مردم دارن نگاه میکنن بذارم پایین ، خجالت میکشم
_نگاه کنن، جرم نکردم که ، عشقمو بغل کردم ، بعد ۶ ماه به دستش آوردم اصلأ نمیخوام از بغلم جدا شه
تو کل حرفش فقط اون ۶ ماه تو ذهنم موند و ناخودآگاه یه سوال پرسیدم
_از کی دوسم داشتی ، یا متوجه شدی بهم حس داری ؟
لبخند محوی نشست رو لبش ، به رو به رو نگاه میکرد
_بعد دوماه آشنایی ، توی مهمونیا بیرون رفتنا ، اون قوی بودنت، اینکه اهمیتی نمیدادی که یکی توجه کنه بهت یا درست ترش اینکه دنبال جلب توجه نبودی ، خودت بودی ، درسته با سیاست رفتار کردی و حتی میکنی ، اما ذاتتو نشون میدی ، اینکه مهربونی ، اینکه خوبی رو درک میکنی و کسی بهت خوبی کنه بی جوابش نمیذاری ، بعد دوماه به خودم اومدم دیدم هرشبم پر شده از فکر تو ، رفتار تو ، ظاهر تو ، کلا شده تو
_ولی نشون نمیدادی
_نشون هم میدادم اما نامحسوس که متوجه نشی ، چون نمیدونستم نظرت راجب من چیه ، چون به خوبی میدونستم تو و آدمای مثل تو کمتر به ظاهر نگاه میکنن بیشتر اخلاق و رفتار و شخصیتو هدف قرار میدن و من نمیدونستم باب میلت هستم یا نه .

واقعا همین بود من کمترین توجه ام به ظاهر بود حتی اولین چیزی که منو جذب کرد شخصیتش بود اونم درست روزی که رفتم برای ثبت نام کلاساش ، اینکه مردم رو درک میکرد ، هزینه کمتر میگرفت ، به اخلاق و شخصیت طرف مقابل اهمیت میداد و ارزش قائل میشد
انسانیت داشت ، چیزی که کمتر میشه توی بقیه افراد دید

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان همیشگی pdf از ستایش راد

  خلاصه رمان :       در خیالم درد کشیدم و درد را تا جان و تنم چشیدم؛ درد خیانت، درد تنهایی، درد نبودنت. مرغ خیالم را به روزهای خوش فرستادم؛ آنجا که دختری جوان بودم؛ پر از ناز و پر از احساس. آنجایی که با هم عشق را تجربه کردیم و قول ماندن دادیم. من خیالم؛ دختری که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد

        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این دفعه نوبت ناز بود که اومده بود انتقام بگیره و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری

    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک عشق می ارزید، به یک زندگی عالی می ارزید، به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلا pdf از خاطره خزایی

  خلاصه رمان:       طلا دکتر معروف و پولداری که دلش گیر لات محل پایین شهری میشه… مردی با غیرت و پهلوون که حساسیتش زبون زد همه اس و سرکشی های طلا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر مجازی به صورت pdf کامل از سوزان _ م

    خلاصه رمان:   تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی می‌گذره. نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ.. حالا نتیجه‌ی این روند زندگی چی میشه؟ داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟! اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟! دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سر گشته
دانلود رمان سر گشته به صورت pdf کامل از عاطفه محمودی فرد

    خلاصه رمان سر گشته :   شیدا، برای ساختن زندگی که تلخی های آن کمتر به دلش نیش بزند، هفت سال می جنگد و تلاش می کند و درست زمانی که ناامیدی در دلش ریشه می دواند، یک تصادف، در عین تاریکی، دریچه ای برای تابیدن نور به زندگی اش می‌شود     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x