تا رادان منو برسونه هزار تا فکر به ذهنم خطور کرد داشتم میمرد از ترس ، یعنی چه اتفاقی افتاده، نکنه مامانم خوب نیست ، نکنه ریما و راحیل و رادمهر چیزیشون شده ، از ترس جونی تو تنم نمونده بود ، با رسیدن به در خونه بیشتر شوکه شدم ، شوهر راحیل و خانوادش دم در بودن و داد و بی داد میکردن ، از ترس دیگه دستام میلرزید ، برگشتم سمت رادان
_باهام بیا ، نمیدونم چیشده اما میترسم ، حس خوبی ندارم ، توروخدا بیا
_میام ، آروم باش ، چیزی نشده
پیاده شدم و رادان پشت سرم اومد
صدای شوهر راحیل باعث شده بود همسایه ها جمع شن دورشون ، فریادش کل محله رو برداشته بود
_بی آبروم کردی ، حیثیتمو بردی ، بیا بیرون ، امیری از دختر خراب و هر*زه ات دفاع میکنی ؟ بیا ببین چه آبرویی برده چه شرفی برده از اسم و رسم تو .
با فریاداش و حرفاش بدنم سست شد ، رادان زیر بازومو گرفت
_فثط برو تو خونه من حواسم هست کسی وارد نشه ، برو که بهت نیاز دارن
خودمو انداختم جلو و کلید انداختم رادان پشتم وایساد و بزور نذاشت کسی بیاد تو لحظه آخر کشیدمش تو و در رو بستم به زور
_لکه ننگ دختر اولیتو جمع کن ، بعد دختر سومتو بفرست توی اون راه ، در خونه باز شد و بابا اومد بیرون ، با دیدن رادان اخماش درهم شد ، حق داشت ، نمیخواست رادان از ماجرا خبر دار شه
دوتایی وارد شدیم ، به شوکه شدن خانواده از حضور رادان اهمیت ندادم و رفتم سمت راحیل
_مامان به والله دروغه به پیر به پیغمبر به خدای بالای سرت که میپرستیش دروغه ، مامان من تو دستای تو بزرگ شدم همچین آدمی تربیت نکردی تو
همه حضور رادان رو ندید گرفتن
نگاهم روی اخمای رادمهر بود و حرفشو بلند گفت
_من خواهرمو میشناسم نکرده کاری ، اون مرتیکه الدنگ زر میزنه باورش نکنید.
رفتم سمت راحیل و بلندش کردم
_پاشو بریم تو اتاق ، نکن اینطوری ، بیا

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان یک تو به صورت pdf کامل از مریم سلطانی

    خلاصه رمان:     سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان معشوقه پرست

    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از رازهای ناگفته و از خط به خطِ هر صفحهاش، بوی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه مهتاب

    خلاصه رمان:               داستان یک عشق خاص و ناب و سرشار از ناگفته ها و رمزهایی که از بس یک انتظار ۱۵ ساله دوباره رخ می نماید. فرزاد و مهتاب با گذر از آزمایش ها و توطئه و دشمنی های اطراف، عشقشان را ناب تر و پخته تر پیدا می‌کنند. جایی که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه شبنم
دانلود رمان نقطه شبنم به صورت pdf کامل از فرزانه صفایی فرد

    خلاصه رمان نقطه شبنم :   نادرخان که از طلافروشان قدیمی و اسم‌ورسم‌دار شیراز است همچون پدرسالار تمام اعضای خانوده‌اش را تحت سلطه‌ی خود دارد و درواقع بر آن‌ها حکومت می‌کند. کار و زندگی همه‌شان وابسته به اوست تا آن‌جا که در خصوصی‌ترین مسائل‌شان دخالت می‌کند و عمدتاً هم به نتایج مطلوب می‌رسد. مگر در چند مورد خاص!

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی

  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و متعصبه خیلی وقته پیگیرشه و وقتی باهاش آشنا می‌شه صهبا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان سدسکوت

  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار به او نزدیک شدم تا لطفش را جبران کنم …

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
El...
El...
2 سال قبل

چقد کممممم

Mobina
2 سال قبل

ینی چی شده من تا پارت بعدی ا کنجکاوی میرم😂😂😂

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x