رادان کنارم نشست و بغلم کرد سرمو کج کردم گذاشتم رو شونش
منی که رو این چیزا حساس بودم ، بقدری آشفته بودم که برام ارزش نداشت هیچی ، احساس پوچی میکردم
_با عذاب دادن خودت فقط فقط به خودت آسیب میرسونی ، فکر کردی الان با این کارات شاهین خوشحاله؟ راضیه؟
اینجا که خوش نبوده بذار حداقل اون دنیا به آرامش برسه
تاکید میکرد رو اون دنیا تا فقط و فقط به من بقبولونه که این اتفاق اومده و باید کنار بیام ، اما قلبم آتیش میگرفت از فکر کردن بهش ، چرا انقدر زجر کشید؟ چرا تهش نشد خوشبختی؟
فقط تو قصه ها بود که آدم زجر میکشید و بعد خوشبخت میشد ؟ مگه تو قرآن نگفته بعد هر سختی ، آسانی است پس آسونی بعد اون همه سختی چیشد؟ اون آسونی مرگ بود؟
با تک تک این فکرا امیدم رو از دست داده بودم برای ادامه زندگی ، من دیگه بریده بودم، پشیمون بودم از زنده بودن ، امید داشتن ، انگیزه داشتن ، دلم تنهایی بی وقفه میخواست آرامش میخواست
بی اراده این حرفو زیرلب گفتم
_دلم میخواد برم یه جای ساکته ساکت ، تنهای تنها ، به دور از هر سر و صدا و هیاهو ، دلم دوری میخواد از این شهر آلوده ، از این شهری که شاهینو گرفت .
سنگینی نگاه رادان رو حس میکردم و بعد مدتی دست نوازشگرش رو روی موهام حس کردم ، بین این همه آشفتگی و هیاهو ، بین این همه حس پوچی و هیچی ، دستای رادان آرامشی رو روانه قلبم کرده بود .
هوا رو به تاریکی میرفت و من همونطور نشسته بودم و زل زده بودم به سیاهی که خطایی و متنایی به رنگ سفید نوشته شده بود ، رادان دستمو گرفت بلندم کرد ، هیچ توان و جونی تو بدنم نمونده بود به ماشینش که رسیدیم دوباره سرمو روی شیشه گذاشتم و بستم اما نخوابیدم ، ماشین که حرکت کرد فکر من بازم پر شد از خاطرات شاهین
یه بار یه مسخره بازی دراورده بودیم من تیپ محجبه با چادر و شاهین شبیه بسیجی ها ، رفته بودیم پارک نیاوران و دختر پسرایی که خیلی تو حلق هم بودنو میترسوندیم که آره ما گشت ارشادیمو از کارت پلیسی شاهین سو استفاده میکردیم و کلا گند زدیم تو قراره های دو نفره و غروب برگشته بودم خوابگاه
علاوه بر لبخند تلخ اشکامم جریان گرفت از اسن خاطرات ریز و درشت
با ایستادن ماشین چشمام رو باز کردم ، جلوی یه پاساژ بود
_تو بشین ، من یه چند لحظه کار دارم ، برم الان میام
تنها واکنشم یه سر تکون دادن بود .
وقتی از پاساژ زد بیرون کلی کیسه خرید دستش بود که توی صندوق گذاشت و اومد نشست
_نمیدونم چقدر بهم اعتماد و اطمینان داری ، نمیدونم کاری که میخوام بکنم درسته یا غلط ، وقتی زمزمه آرومت رو شنیدم که تنهایی خواستی یه دور از شلوغی ، این فکر زد به سرم که ببرمت یه جا ، خلوت ترین جای ممکنه ، نه شلوغی هست نه سر و صدا ، میری یه مدت خودت رو جمع و جور میکنی ، اما نمیتونم تنهات بذارم همراهت میام ولی برای اطمینان تو ، همونجا نمیمونم اطراف اونجا ام که اگه مشکلی بود اتفاقی افتاد همون نزدیکیا باشم و بیام پیشت
پیشنهاد بدی نبود ، حتی اصلا بد نبود ، بهش اعتماد داشتم اما درست ترش این بود تو یه خونه یا یه جا تنها نمونیم برای یک شب یا دوشب و از اینکه انقدر عاقل بود و درک میکرد خوشم میومد
آروم زمزمه کردم قبوله

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان رقصنده با تاریکی

    خلاصه رمان :     کیارش شمس مرد خوش چهره، محبوب و ثروتمندیه که مورد احترام همه ست… اما زندگی کیارش نیمه پنهان و سیاهی داره که هیچکس از اون خبر نداره… به جز شراره… دختری باهوش و بااستعداد که به صورت اتفاقی سر از زندگی تاریک کیارش درمی یاره و حالا نمی دونه که این نزدیکی کیارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردا زنده میشوم pdf از نرگس نجمی

  خلاصه رمان:     وارد باغ بزرگ که بشید دختری رو میبینید که با موهای گندمی و چشمهای یشمی روی درخت نشسته ، خورشید دختری از جنس سادگی ، پای حرفهاش بشینید برای شما میگه که پا به زندگی بهمن میذاره . بهمن هم با هزار و یک دلیل که عشق به خورشید هیچ جایی در آن نداره با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریکاوری
دانلود رمان ریکاوری به صورت pdf کامل از سامان شکیبا

      خلاصه  رمان ریکاوری :   ‍ شاهو یه مرد کورد غیرتیه، که به جز یه نفر خاص، چشماشو رو بقیه دخترا بسته و فقط اونو میبینه. اما اون دختر قبل از رسمی شدن رابطشون میزنه زیر همه چیز و با برادر شاهو ازدواج میکنه و این اتفاق باعث میشه که اون از همه دخترا متنفر بشه تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار

    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو پرت می‌کنه، اصلا اون چیزی نیست که نشون می‌ده. نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انار از الناز پاکپور

    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد انتحار پدرش بوده و از پسر عمویی که عاشقانه دوستش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصاص pdf از سارگل حسینی

  خلاصه رمان :     آرامش دختر هجده ساله‌ای که مورد تعرض پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش رو مورد تحول قرار میده…   به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مانلی
مانلی
2 سال قبل

خیلی خوشگله ولی کم بود این پارت

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x