رمان رسپینا پارت 66 - رمان دونی

 

با خنده نگاهش میکردم ، کمی ازش فاصله گرفته بودم ، دستش که اومد سمتم شروع کردم به فرار از دستش ، صدا خنده هام خیلی بلند بود و از اونور صدای رادان رو هم میشنیدم
_صبر کن تا یه کابینتی نشونت بدم
صدای قهقه ام بلند تر شد اما دیگه حال نداشتم بدوام و رادان گیرم انداخت
_زیادی زرنگی
گونمو که گاز گرفت جیغم بلند شد
_راداااان
_جون
_لپمو کندی ، از آمازون اومدی مگه ؟
_کی به کی میگه ، عزیزم جا دندونات رو گردنمو میخوای نشون بدم ؟
خندیدم و دستمو روی گونم فشار میدادم .
با دیدن گشت که میومد این سمت ، صاف وایسادم ای وای
_رادان ، بدو گشت بدو
دوتایی پا به فرار گذاشتیم
من نمیتونستم زنگ بزنم خانوادم و رادان قطعاً خبرش میپیچید و آبروش میرفت
دوتایب بدو کردیم و و زدیم بیرون از پارک ، پشت یه ماشین قایم شدیم
نگاه هم کردیم زدیم زیر خنده
_با این قد و هیکل کی دیده فرار کنم ؟
_حال میده ویدیو گرفته باشن و پخش شه رادان ، قشنگ میشناسنت
همونطور ک میخندید جوابمو داد
_مشکلی نیس ، مامانم فقط میفهمید گردنم کار توعه و وقتی میدیدین همو سرخ میشدی جوجه
_به این زودی قراره ببینمش مگه ؟
سرک کشید که کسی نباشه و دستمو کشید سمت ماشینش و جوابمو نداد و من دیگه سوالی نپرسیدم
نشستیم تو ماشین
_خب خانوم خانوما کجا بریم؟
_والا دلم شهربازی میخواد ، اونم از ارم
_خیلی هم عالی
_آرام تنها تو هتله بزار بهش خبر بدم اونم بیاد ، بخاطر من اومده تنها نمونه
_باشه عزیزکم
زنگ زدم آرام که بعد چندتا بوق برداشت
_نمیخوای برگردی ؟ چند دقیقه ایه که بیدار شدم منتظرتم ، پیچوندی منو ؟
_حاضر شو بیا پایین قراره بریم یه جایی
_کجا ؟
_حاضر شو وقتی اومدی میفهمی
_پوف باشه
از اونجایی که فاصله ای نبود و زود رسیدیم میدونستم آرام یکم طول میکشه تا حاضر شه
_من میرم پیش آرام تا حاضر شه و باهم بیایم
با خنده نگاهم میکرد و جلو خندشو گرفته بود و نمیدونستم چرا خنده اش گرفته اما خنده اش رو کنترل کرد و جوابمو داد
_باشه ، راحت باش برو گلم
خدافظی سرسری کردم و رفتم بالا
در رو باز کردم که آرامو دیدم نشسته پا آینه داره آرایش میکنه
_گونت چرا داره کبود میشه؟
سریع رفتم جلو آینه ، وای وای سر این داشت میخندید و خنده اش گرفته بود .
_داستانش مفصله بعد بهت میگم
_حداقل کار کی بود اینو که میتونی بگی
با لبخند جواب دادم
_عشقم
چشماش گرد شد
_تو تنها یه عشق داشتی اونم …..رادان؟؟
واقعا کار اونه؟
با خنده سر تکون دادم که چشم غره رفت و برگشت سمت آینه تا حاضر شه

رادان

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان تمنای وجودم

  دانلود رمان تمنای وجودم خلاصه : مستانه دختر زیبا و حاضر جوابی است که ترم آخر رشته عمران را می خواند. او در این ترم باید در یکی از شرکتهای ساختمانی مشغول بکار شود. او و دوستش شیرین با بدبختی در شرکت یکی از آشنایان پدرش مشغول بکار میشوند. صاحب این شرکت امیر پسر جذابی است که از روز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو

    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟ ایا نساء به عشق قدیمیش میرسه؟   به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار

    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو پرت می‌کنه، اصلا اون چیزی نیست که نشون می‌ده. نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دژ آشوب pdf از مریم ایلخانی

  خلاصه رمان:     داستان خاندانی معتبر در یک عمارت در محله دزاشیب عمارتی به نام دژآشوب که ابستن یک دنیا ماجراست… ماجرای یک قتل مادری جوانمرگ پدری گمشده   دختری تنها، گندم دختری مهربان و سرشار از محبت و عشقی وافر به جهاندار خان معین شهسواری پیرمردی چشم به راه فرزند سفر کرده… کامرانی که به جرم قتل

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سعادت آباد

    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک میکنه و طی یکماه خبر ازدواجش به سوزان میرسه!و سوزان

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اوج لذت
دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته که نباید ، اتفاقی که زندگی پروا رو زیر رو

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فافا
فافا
2 سال قبل

خدایی آخرشو تلخ نکن

Zeinab
Zeinab
2 سال قبل

داستانت خیلی خوبه❤️
رادانم چهره‌اش خوبه 😂

(@hastie
(@hastie
2 سال قبل

مرسی عزیزممممممم خیلی خوشحال شدم 💕💕💕💕💕💕💕
خسته نباشید 😘😘

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x