رمان رسپینا پارت 85 - رمان دونی

 

یه هفته از اون شب گذشت و تو این هفته تمام برنامه هام اجرایی شد ، رفتم بهزیستی و اموال رو بخشیدم ، دلم واسه ی مظلومیت اون بچه ها کباب بود ، کمبود محبت موج میزد اونجا و حیف اونایی که از بچشون گذشتن و گذاشتنشون بهزیستی ، همونجا تصمیم گرفتم هرچندوقت یه بار برم سر بزنم بهشون .
تو این هفته کلا رادان رو یه بار تونستم ببینم اونم اومد کمکم برای خونه ، دیگه ندیدمش … پروژه گرفته بود برای دکوراسیون یه مجتمع و خیلی سرش شلوغ بود و منم بدتر از اون تا غروب بوتیک تا شب آموزشگاه ، کارمون شده بود چت و تماس تلفنی و تصویری ، دلم واسش تنگ شده بود و این دوری برام عذاب آور بود ، تو یه شهر یه ساختمون اونوقت همو نمیدیدیم ، البته ساختمونش کم میومد اما میومد و من خونه نبودم ، من بودم اون نمیومد و در نهایت جوری شده که همو نمیدیدیم.
روی تخت لم دادم و گوشیم رو برداشتم ، این هفته همش از گفتن ماجراها به بابام طفره رفتم ، نمیدونستم جوابش به این موضوع چیه ، و رادان بدتر از من اصرار داشت در جریان باشن و امشب میخواستم همه چیو بگم.
مردد دستم رو شماره موند ، میدونستم اینکه بخواد مخالفت کنه کمه ، چون همیشه مارو تشویق میکرد به اینکه با علاقه ازدواج کنیم ، و حتی ترسی هم نداشتم چون خیلی لجباز بودم و بابام اینو به خوبی میدونست و یه بار یه حرفی زد اونم اینکه اگه بخوام جلوت رو بگیرم و محدودت کنم اونقدر لجباز و سرتق هستی که قایمکی و پنهانی اون کار رو انجام بدی و وقتی ندونم آسیب ببینی جای اینکه بگی نقاب میزنی رو چهرت و پنهونش میکنی و این ماجرا باعث شد هیچ چیزی رو پنهون نکنم و همیشه با بابام راحت باشم و درجریان بذارمش و این برام خیلی بهتر بود
پس دودلی رو گذاشتم کنار و شمارش رو لمس کردم
_سلام دختر بابا ، چه عجبی ما شماره شما رو روی گوشیمون دیدیم
_سلام بابایی ، وقت ندارم باباجون ، خودت که خبر داری ، همش مشغولم ، خوبین همگی ؟ چخبرا؟
_انقدر کارنکن خودتو خسته نکن ، من که هنوز نمردم ، میتونم خرجتو بدم دخترم ، و ما خوبیم ، تو خوبی ؟ خبری نیس گل بابا ، تو چه خبر ؟ قطعا بی دلیل تماس نمیگیری .
_خدانکنه بابا، کار برام خوبه ، عه بابا داشتیم؟ من بی دلیل تماس نمیگیرم؟
_کی بی دلیل زنگ زدی ؟ یه نمونه اشو بگو
سکوت کردم که صدای خنده آرومش پیچید تو گوشم
معترضانه صداش کردم
_بابا !
(مخاطبای عزیزم ، من مشغول انتخاب رشتم و از رتبم زیاد راضی نبودم و احتمالا بخوام دوباره کنکور بدم ، و در این صورت باید گوشی رو جمع کنم، اما قبلش رمانم رو به اتمام میرسونم ، این مدت انقدر مشغله و دغدغه فکری داشتم نتونستم رمان رو باب میلم جلو ببرم و چیزایی که مد نظرم بود رو روی رمان پیاده کنم، از شنبه پارتا منظم گذاشته میشه و مثل قبل طولانی و صد البته دو پارت پر روز و برای احترام به خواسته ی مخاطبای رمانم پایان خوش در نظر میگیرم براش ، یاحق🤍🙂)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان هکمن
رمان هکمن

دانلود رمان هکمن   خلاصه : سمیر، هکر ماهری که هیچکس نمی تونه به سیستمش نفوذ کنه، از یه دختر باهوش به اسم ماهک، رو دست می خوره و هک می شه و همین هک باعث یه کل‌کل دنباله دار بین این دو نفر شده و کم کم ماهک عاشق سمیر می شه غافل از اینکه سمیر… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عزرایل pdf از مرضیه اخوان نژاد

  خلاصه رمان :   {جلد دوم}{جلد اول ارتعاش}     سه سال از پرونده ارتعاش میگذرد و آیسان همراه حامی (آرکا) و هستی در روستایی مخفیانه زندگی میکنند، تا اینکه طی یک تماسی از طرف مافوق حامی، حامی ناچار به ترک روستا و راهی تهران میشود. به امید دستگیری داریا دامون ( عفریت). غافل از اینکه تمامی این جریانات

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند از shazde_kochool

    خلاصه رمان :     یه مرد هفتادساله پولداربه اسم زرنگارکه دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختردومش”کیمیا ” مجرده که عاشق استادنخبه دانشگاهشون به نام طاهاست.کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه واز ایران میره.زرنگار هم در عوض خواهر هفده ساله طاها به اسم طلا راکه خودش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد

  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش میشه اونو مثل برده تو خونه‌اش چند سال زندانی میکنه

جهت دانلود کلیک کنید
رمان فرار دردسر ساز
رمان فرار دردسر ساز

  دانلود رمان فرار دردسر ساز   خلاصه : در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره ,فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درست شب عروسیش ! و به خونه ای پناه میاره که…   به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زندگی سیگاری pdf از مرجان فریدی

  خلاصه رمان : «جلد اول» «جلد دوم انتقام آبی» دختری از دیار فقر و سادگی که ناخواسته چیزی رو میفهمه که اون و به مرز اسارت و اجبار ها می کشونه. دانسته های اشتباه همراز اون و وارد زندگی دود گرفته و خاکستری پسری می کنه که حتی خدا هم ازش نا امید شده به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
...
2 سال قبل

ایشالا
والا من که تا حالا هیچ خوش قولی از هانی جانتون ندیدیم

🖤S_s 🖤
🖤S_s 🖤
2 سال قبل
پاسخ به  ...

👍امشب شد کجا سه پارت گذاشتن؟
لطفا کمی خوش قول باشین

لادن
لادن
2 سال قبل

سلام نویسنده عزیز و خواننده رامان
نویسنده لطفا یکم روی حرف هایی که میزنی باش شما الان چندین باره همش میگید از شنبه ولی بعدش یا نمیزارید یا نا منظم من درک میکنم کار دارید همه کار و زندگی خودشون و دارن ولی شما که میخواستم این همه نا منظم پارت بزاری نباید رمان رو شروع میکردید

Mobina
Mobina
2 سال قبل

رمان خیلی قشنگع عزیزم مرسی 💜
انشالا در کنکور بعدی موفق میشی ب خواستت می‌رسی😍

مانلی
مانلی
2 سال قبل

هانی قرار بود که ادامه بديش
خیلی پارت گذاری نامنظمه
اگه میشه هرروز چند پارت بزار که زودتر تموم شه هم ما لذت می بریم هم تو میتونی بری سر درس و اینات

Sety
Sety
2 سال قبل

به به چه عالی 🥲
خسته نباشی انشالله این کنکورت رو عالی بدی😊

🖤S_s 🖤
🖤S_s 🖤
2 سال قبل

با پایان خوش، این رمانم مثل بقیه رمان ها حتما اخرش تکرایه (رادان خوب میشه با رسپینا به خوبی و خوشی بچه شونو بزرگ میکنن امیر بدبخت میشه، رسپینا دوست شو میبخشه…) فکر میکردم لااقل این رمان اخرش متفاوت باشه 🙄😒

Hani
Hani
2 سال قبل
پاسخ به  🖤S_s 🖤

قرار نیست حتما اینجور رقم بخوره ، میتونه جور دیگه باشه که این رو من تعیین میکنم 🙂🫀

Mobina
Mobina
2 سال قبل
پاسخ به  🖤S_s 🖤

اونو دیگه نویسنده میدونه ک پایانشو چجور بنویسه🚶🏻‍♂️

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x