بدون هیچ توضیحی پشت میز نشست و منتظر موند تا غذام تموم شه
پرسیدن فایده نداشت ، آدمی که نخواد بگه نمیگه ، قبلش پرسیدم بهونه گذاشت رو پروژه ، نمیدونم چرا انقدر منفی باف شدم و چیزای خوبی به ذهنم نرسید و اشتهام کور شد ، سعی کردم نقاب بزنم به چهره ام ، قرار نبود همه ی احساسات منو درک کنه و بفهمه ، درسته من براش مثل کتاب باز شده بودم، اما میتونستم یه چیزایی رو مخفی کنم ، مثلا همین آشوب درونی
همین فکرای منفی
تو این کار تبحر داشتم ، یا رادان حواسش پرت بود ، یا واقعا نمیتونست بفهمه ، اگه مورد دوم بود بیشتر خوشحال میشدم
نباید انقدر صاف و ساده پیش میرفتم ، اشتباه کرده بودم ، حرفای بابام تو سرم زنگ می‌خورد ، رفتار رادان جلوی چشمم جون میگرفت ، این کلافه بودنو یکبار دیگه هم دیده بودم ، حتی فریاداشم شنیده بودم ، کلافه بودن دقیقا درست روزی که منو برد شمال
فریاداشم روزی که قرار بود برگردیم تهران
اونموقع پروژه نبود ، نمیدونستم بهم مرتبط ان یا نه ، اما شباهت اخلاقیش زیاد بود.
کیفم رو برداشتیم و دوتایی رفتیم بیرون در رو قفل کرد ، میترسیدم وارد فضای بسته آسانسور شم ، اما نمیخواستم تابلو کنم ، با چیزایی که از رادان دیده بودم کلا رفتارم عوض شده بود ، اونم بر میگشت به حس منفی که جذبش کرده بودم.

سوار ماشینش شدم و کمربندم رو از اولش بستم ، تمام اون حسای منفی باعث نمیشد امنیتی که پیشش داشتم رو زیر سوال ببرم ، هرچیزی که بود جانی نبود ، تو ذهنم فکرای مختلفی چرخ میخورد ، که منفی بودن و فکرایی که میخواستن توجیح کنن.
افکارم در تضاد بود ، رادان باز داشت تلفن حرف میزد و اینبار عصبانی تر بود اما دورتر بود که من نشنوم و این باز منو دیوونه تر کرد ، سعی کردم فعلا بیخیال شم ، من همینطوری زندگیم ویرون بود ،همینطوری مشکلات داشتم ، اینو باید موکول میکردم به بعد ، یعنی درست بعد از حرف زدنش با بابام .
قبل از اینکه رادان بیاد با بابام تماس گرفتم و اطلاع دادم که رادان میخواد بره باهاش حرف بزنه و راه میوفتیم و اگه مشکلی نیست باهاش بیام .
شکی که داشت بابت اومدنم باهاش منو هم به شک انداخت اما در نهایت قبول کرد .

نمیدونم این رفتار رادان چه بلایی سرم آورده بود که اهلاقم صد و هشتاد درجه تغییر کرده بود و صد البته لجباز شده بودم و رفتارم بچگونه ….
از این رفتار ضد و نقیض و بچگونم تو این شرایط متنفر بودم و کاریش نمیشد کرد ، همراهم بود.
اما اینبار حق رو به خودم میدادم بابت چیزایی که دیده بودم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان درجه دو

    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بن بست ۱۷ pdf از پگاه

  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن، خونه‌ای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بیست و چهارساله ای به نام پرتو حقیقی که در مرکز توانبخشی ذهنی کودکان کار می‌کند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش که به اوتیسم مبتلا است، درگیر شخصیت عجیب و پرخاشگر او می‌شود. کسری بهراد از نظر پرتو کتابی است قطور که به هیچ کدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس به صورت pdf کامل از مهسا زهیری

    خلاصه رمان ماهی دو اقیانوس :   یک ماه از وقایع جلد اول گذشته و عمران که با حقایق تلخ و کوبنده‌ای در مورد تولد و هویت و گذشته‌اش مواجه شده، با خشم غیرقابل کنترل، خودش رو گوشه‌ای پنهان کرده و «عشق» رو مقصر همه‌ی مصیبت‌های خودش و بقیه می‌بینه. با سر رسیدن مردی که مرکز همه‌ی اتفاقاته،

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی

    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر شکل می‌گیرد. احساس و عشقی که می‌تواند مرهم برای زخم‌های

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Hani
Hani
2 سال قبل

فاطمه جون من پارت شب رو از ساعت ۵ غروب واست فرستادم ، سین نزدید که !

لادن
لادن
2 سال قبل

دوباره پارت ها نا منظم شد😐
امشب پارت نداریم؟

Hani
Hani
پاسخ به  لادن
2 سال قبل

عزیزم من از ساعت ۵ غروب پارت رو ارسال کردم متاسفانه فاطمه جون سین نزده

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x